ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 14

همونجوری که داداش می خواست دمرو افتادم رو تخت . خودمو سپردم دستش . دیگه ارضا شده بودم با این حال دوست داشتم ازم راضی باشه . چه شب خوبی بود . ایرانیهای پشتیبان قطر تا دسته گاییده شدند . به ما چه مربوطه که قطر میزبان یا داوطلب میزبانی جام جهانی شده و تازه میگن اونجا هم رشوه و رشوه کاری داشته .. اینایی که فوتبالشون دوزار هم نمی ارزه . گازشونو از زیر خلیج فارس استخراج می کنن و ما خاک توسرا کاری نمی کنیم . از اون طرف که روسها وکشورهایی که یه زمانی جزو شوروی بودن دارن از دریای شمال ما نفت می گیرن و ما هیچ غلطی نمی کنیم . تازه خنده دار اینجاست که به هر دو باجهای دیگه هم میدیم .. ولی یک میلیاردو عشق است . یعنی دو میلیاردو . از تماس انگشتای کرم آلود نویان به سوراخ کونم لذت می بردم . گاهی یه بند انگشتشو می کرد تو کونم تا اونو واسه کیر خودش آماده کنه . -داداش من آماده ام . زودباش . آبجی با کیر داداش نازش کیف می کنه . قربون داداش مهندس خودم برم . حالا که با انگشتای جادوییت مهندسی کردی و دیدی که می تونی حریف کونم شی پس بفرست اون کیر افسونگرتو که من و کونم دوتایی می خوایم باهاش حال کنیم -مطمئنی که از درد جیغ نمی کشی ؟/؟ -نادیا و جیغ ؟/؟ نادیا وقتی جیغ کشید که ایران گل سومشو زد به قطر .. راستش از درون فریاد کشیده بودم . وقتی هم که داور اجازه نداد که بازی ادامه پیدا کنه و همونجا سوت پایانو کشید به جای این که قطری ها عصبانی باشند چند تا از بازیکنای ایرانی رفته بودند طرف داور و می خواستند اونو بزنن که بازم باید بازی ادامه داشته باشه که کور خونده بودند و شاخشون شکسته بود که دیگه نمی تونن گل مساوی رو به خودشون بزنن . گلی به جمالت نادیا خوارشونم گاییدی .. در لذت همین افکار سیر می کردم که حس کردم یه چیزی تو سوراخ کونم گیر کرده و یه خورده از نوکش رفته داخل و یه فشار هایی هم بهش میاد تا اونو بیشتر بفرسته توش . کیر نویان داشت کارشو می کرد . از اونجایی که از شجاعت و دلیری خودم گفتم دردو خوردم و یه خورده به خودم پیچیدم تا کونم به کیرش عادت کنه . اونم که دیگه صدای درد و اعتراض و آخ و اوخ منو که نمی شنید کیرشو می فرستاد تو کونم و می کشید بیرون . حس می کنم بیشتر از نصف کیرشو نمی تونست بذاره تو کونم . بیشتر هم نمی رفت . همونش داشت بیچاره ام می کرد و تازه یواش یواش داشتم بهش عادت می کردم . یه بار که کیرش تا نصف رفته بود تو سوراخ کونم یه فشار بیشتری بهش آورد تا رکورد بزنه که یهو خودمو جمع کردم .. -نویان اینجا دیگه یه سدی قرار داره که اگه بخوای بشکنی اونو اول کونمو جرش میدی بعدش خودت شکست کیر می گیری . مگه مانع رو نمی بینی ؟/؟ مثل این که این داداش ما از اون کون نکرده ها بود . ولی می دونستم که احتمالا یکی دو تایی رو تا حالا تو دست و بالش داشته . مگه میشه آدم به این سن رسیده باشه و تجربه سکس نداشته باشه . یه چند دقیقه ای گذشت تا درد یواش یواش کم شد و لذت من یه سیر صعودی پیدا کرد . دیگه دلم می خواست کیر داداش همچنان تو کونم باقی بمونه . دستشو هم گذاشته بود روی کوسم و با چوچوله ام بازی می کرد منم سرمو به طرف صورت و لبش کج کرده تا منو ببوسه لبای تشنه منو به لباش چسبوند . دیگه نمی دونم چه جوری از حس و حال اون لحظه های شیرین خودم بگم . اون نیرویی که داشتم ثروتی که به دست آورده بودم و از نظر جنسی هم تامین بودم . دیگه اگه می خواستم آرزویی داشته باشم  این می شد اسراف کاری . کافی بود بیست در صد از این پولو میذاشتم سپرده بانکی هر ماه سودشو می گرفتم و خودم می رفتم این ور و اون ور دنبال تفریح .. یعنی یه کار خیر و فداکاری که در حق اون پرفسور پیر مرد انجام داده بودم تا این حد برام خیر به همراه داشت ؟/؟ -نادیا نادیا چقدر خوشگله سوراخ کونت وقتی با ورود و خروج کیرم تنگ و گشاد میشه .. -داداش  یعنی کون من و سوراخش زشت نیست ؟/؟ -این حرفو نزن نادیا . همیشه اولین جایی از بدنت که کیر منو شق می کنه همین جاست .. -آره می دونم .. نزدیک بود بگم خودم دیدم که داشتی تصویر لخت منو تو حموم اون قسمتی رو که کونم قمبل شده بود می دیدی و جق زدی و آبتو تو دستت خالی کردی .. تازه اگرم می گفتم فکر می کرد یه گوشه ای قایم شده بودم . با کف دو تا دستاش کونمو ناز می کرد . شهوت وجودشو گرفته بود . هر چند دوست نداشتم به این زودی تو کونم خالی کنه ولی دیگه نتونست دیگه . خودش بهم می گفت که سوراخ کونم خیلی خیلی تنگ و چسبونه . یعنی داداش قبلا هم کون کرده ؟/؟ حس کنجکاوی و فضولی زنونه ام گل کرده بود ولی بیخیال شدم مگه منم تا حالا فقط مال اون بودم .؟/؟ -نویان چقدر مزه ام میده یه چیز داغی توکونم حس می کنم -نادیا اگه بدونی من چقدر دارم حال می کنم . حس می کنم کیرم دیگه همون داخل به کونت چسبیده و نمی تونم درش بیارم . -میگن تا تنور داغه نونو بچسبون . تو که چسبوندی . حالا بذار همون تو بمونه . عیبی نداره خودش اتومات خنک می کنه .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

11 نظرات:

jemco گفت...

عالی بود داداش
دمت گرم...

ایرانی گفت...

باتبریک به طرفداران فوتبال اسپانیا از جمله خودم که هنرمندانه با شکست ایتالیا قهرمان فوتبال اروپا شدند و یک بار دیگر نشان دادند که فوتبال زیبا و تهاجمی زیباتر از فوتبال دفاعی و به انتظار شانس گل زدن است . دیگه بیشتر چیزی نمیگم که طرفداران ایتالیا دلخور نشن . شب و نیمه شب همگی خوش ...ایرانی

ایرانی گفت...

متشکرم جمکو جان . شبت خوش . در مورد پیام قبلی ام توضیح بدم تا کس دیگه ای ایراد نگرفته . جام رو یکی دیگه گرفته من دستپاچه شدم . فاعل با فعل جمله اول همخونی ادبی نداره و من اشتباه کردم . مفهوم جمله من این میشه که طرفداران فوتبال اسپانیا ایتالیا رو شکست دادند . هرکی اگه سریع بخونه متوجه نمیشه . درهرحال شاد باشید ..ایرانی

ناشناس گفت...

دمت گرم قهرمانی مبارک عزیزان.فردین

میثم گفت...

سلام ایرانی جان...میثمم...تو که میدونی به جز زحمت چیزی واست ندارم.با اون داستانی که اون سری شرمنده کردی و نوشتی خیلی حال کردم.اما یه پیشنهاد داشتم..نمیدونم داستان لیلا همسر جنده ی من رو تو سایت لوتی خوندی یا نه..نمیتونی همچین سبکی بنویسی.از یه مرد بی غیرتی که همه زنشو میکنن؟؟ میدونم زیاد نوشتی ولی تو اکثر این داستانا اگه زن کس میداد مرده هم کس دیگه ای رو میکرد اما دوست دارم مرده کسخل باشه بی غیرت.اصلا خونش باشه جنده خونه..خدائیش خجالت میکشم این چیزارو مینویسم یه موقع کامنت رو عمومی نکنی ها...منتظر خبرت هستم...اگرم هم نخواستی یا نتونسیت خیالی نیس..بازم به وبلاگت سر میزنم قربانت میثم

ایرانی گفت...

سلام به میثم داداش عزیز که این روزا خیلی کم پیدا شده ای و به ما کم افتخار میدی . در هر حال من خیلی خوشحال میشم که در خدمت تو و یایر دوستان و عزیزانم باشم . در خصوص توجه به در خواست عزیزان نسبت به همه دید یا دیدگاهی برابر دارم مگر آن که موردی تصادفا و سهوا فراموشم شودوپس و پیش کنم . با توجه به این که این روزا در خواست عزیزان در دسته های داستان یک قسمتی و چند قسمتی کمی زیاد شده و نمی توان به سرعت انجام وظیفه کرد مخصوصا در مورد داستانهای دنباله دار باید داستان دنباله داری تمام شود و به نوبت تقاضاها, داستان دیگری جایگزین آن گردد و این داستان درخواستی تو که خیلی هم جالب و متنوع خواهد بود هر چند موافقان و مخالفانی هم خواهد داشت بهتر است چند قسمتی باشد که چند ماه می کشد تا شروع شود و اگر هم تک قسمتی می شد شروع آن چند هفته طول می کشید یا می کشد . با این حال من این درخواست را در این لحظه در انتهای سایر در خواستها گذاشته و با احترام به همه در خدمت شما گلهای دوست داشتنی خواهم بود . میثم مهربان نظرات مستقیما به رویت امیر عزیز رسیده که اقدام به انتشار آن می نماید . و هیچ هم نباید در این خصوص خجالت کشید . اگر قرار بر خجالت کشیدن بود این من بودم که باید مثل شمع آب می شدم . ممنونم از این که من و شرایط این مجموعه و سایر دوستان را درک کرده و در هر وضعیتی به ما سر می زنی . شاد و سر بلند باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

سپاسگزارم فردین جان ! این اسپانیا شب قبل جای حرف و حدیث باقی نذاشت و انگار در چند کلاس بالاتر از حریف فوتبال بازی می کرد . درهر حال اسپانیا برزیل و حتی هلند شکست خورده استعداد هایی دارند که اگر خوب پرورش داده شود یا شوند همیشه بر تارک فوتبال جهان خود نمایی خواهند نمود . پاینده باشی ..ایرانی

دلفین گفت...

دادشی دمت گرم وبرد اسپانیا هم بهت تبریک میگم

ایرانی گفت...

سپاس دلفین خوب و گلم !از پیام زیبای تبریکت به خاطر بر قراری عدالت در فوتبال دیشب سپاسگزارم ..ایرانی

ناشناس گفت...

با تشکر از داستانای خوبتون.اگر ممکنه داستان بهشت که نصفه کاره هست رو هم ادامشو بنویسین ممنون.

ایرانی گفت...

با سلام خدمت شما دوست عزیز و نازنین ! من که این داستانو نخوندم ولی خیلی دوست دارم این داستانهای نیمه کاره سایت رو که از قدیم مونده ادامه بدم ولی این داستانهای نا تموم فعلی و درخواست های جمع شده و انجام نداده دوستان و مشغله زیاد فرصتی نمیده و فعلا امکان فکر کردن به اون قدیمی هاش نیست ولی با این حال بازم چشم اگه فرصتی شد در آینده شاید یه کاری بکنم منتها این داستانهای نیمه کاره رو اگه نویسنده اصلیش ادامه بده خیلی بهتره .با تشکر و آرزوی بهترین ها برای تو ..ایرانی

 

ابزار وبمستر