ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شیطون بلا 3

راستش خیلی سختم بود که باهاش روبرو شم . با این که از اون شیطونای مردم آزار بودم ولی عدم تجربه من در یک رابطه  قوی با پسرا چه از نظر حرف زدن و چه روابط سکسی سبب می شد که اعتماد به نفس زیادی در این مورد نداشته باشم . مخصوصا حالا که اون دو تا دختر طوری صحبت می کردند که اگه اراده کنم در جا کیر میره توی کونم . به همین راحتی . چقدر همه چی روآسون می گیرن . ولی فکر کردن .. با این فیلمی که گذاشته بودن حالمو گرفته بودند و تصورشو نمی کردم تا این حد حشری شم . ولی این که بخوام خودمو بذارم در اختیار کسی که نمی شناسمش و اونم در این دیار غربت و نا کجا آباد و اومدیم هزار جور بلا سرم آورد هر چند که می تونستم به خوبی از خودم دفاع کنم و حالشو بگیرم .. خیلی آروم اومدم بیرون و شروع کردم به قدم زدن در ساحل . سعی کردم با گوش کردن به صدای امواج شب بتونم خودمو آروم کنم . این صدا برام خیلی آرام بخش بود . صدای امواج درشب خیلی واضح تر شنیده میشه . شاید در روز به خاطر سر و صدا های مزاحم آدم نمی تونه اون حرکت رو احساس کنه . چقدر دلم می خواست همین جا می گرفتم می خوابیدم . وای که چه دنیایی بود . نمی دونستم اون داخل چه خبره . یه نگاهی به بالا سرم انداختم . چقدر ستاره بود بالا سرم . آخرشم نمی دونم اینا به درد چی می خورن این همه ستاره گاز دار . ولی خیلی خوشگلن . اگه اینا نبودند نصف بیشتر عشاق نصف بیشترکاراشون لنگ می موند . چند تا لگد به ماسه ها زدم و پامو درش فرو بردم .و چند بار هم شن ها رو پخش کردم .  بعد از سکوت , این جفتک بازیها می چسبید .. -شراره .. شراره ..شری جون شری .. کجایی .. .. بهناز بود .. -دختر دایی کجایی بیا آبرو مونو بردی . انگاری در یه دنیای دیگه ای هستی . خیلی تعریفت رو پیش کسری کردیم و اونم یک دل نه صددل منتظره ببینه این شراره کیه . ببین اون یه خورده زود پسر خاله میشه و خیلی هم بی پرده حرف می زنه . چون من ومهتاب باهاش خیلی راحتیم و حرفای سکسی رو خیلی رک به هم می زنیم . منم واسه این که بهش نشون بدم در این جور حرف زدن کم نمیارم ولی نه با هر کسی .. گفتم منظورت اینه که کس و کون همو حواله داده از کیر میگین ؟/؟ -قربون آدم چیز فهم اگه تکیه کلامت همین باشه خیلی با حال میشه . آخه اون که نمی دونه تو ممکنه یک قدم از ما پایین تر باشی .. -نمی دونم چی میگی بهناز ولی من تو کتم نمیره که همین جوری خودمو اسیر کسی کنم که تو برام تعیین کردی تو برو حواست به این باشه که بتونی خودت رو حفظ کنی . دیگه به اصرار بهناز وارد جمع شدم . از اون پسرای لات مانند بود . از اونایی که از ریخت و قیافه شون خوشم نمیاد . سرشو ژل مالیده بود . نصف موهاش یه حالت جمع شده داشت و شده بود شبیه چادر های صحرایی . یه قسمتشو که عین جوجه تیغی ها درست کرده بود .  دستشو دراز کرد به طرف من . -من که از دست دو تا دختر و خود این پسره پرروی عوضی عصبی بودم با خودم گفتم هر کاری که با تن و بدنم بخوام بکنم می کنم . شایدم طلسمو شکستم و یه ناخنکی هم به این کیرت زدم ولی نمی ذارم لقمه رو به آسونی از گلوت فرو ببری . باید حالیت کنم که زن جماعت واسه خودش شخصیت داره . همش تقصیر این دو تا دختر شوته که پسرایی مثل تو رو رو میدن و بهت میدون میدن . ولی باشه .. دستمو به طرفش دراز کردم و اونم دست منو برای چند ثانیه ای نگه داشت و با انگشتام ور رفت . -به من میگن کسری کون باز .. هر کی کیرمو دشت کنه همیشه دنبالشه که کونشو بچسبونه بهش .. -به منم میگن شری کیر کش . هر کیری که وارد کونم شه از کار میفته و دیگه به درد کون دیگه ای نمی خوره .. مهتاب و بهناز داشتند از تعجب شاخ در می آوردند و کسری لات هم ماتش برده بود . انتظار نداشت که من این جوری جوابشو بدم ولی با یه لات بی تر بیت این جوری و مثل خودش حرف زدن یک صفایی داشت . -میگن دخترا هر قدر هم کون بدن بازم موقع دادن درد می کشن .. ولی اگه بدونی با درد کشیدن اونا چه حالی می کنم . شما چه جوری هستین . -به دردت می خوره اگه بدونی ؟/؟ -دوست نداری تعریف نکن .. -نه واسه خیلی از پسرا تعریف کردم تو هم یکی دیگه . اتفاقا یادم رفت به اون لقب کیر کشم یه چیز دیگه هم اضافه کنم . به من میگن شری کیر کش کون گشاد . کیر اشاره کنه میره .. کمتر کیری وجود داره  به من حال بده راضیم کنه . از اون سوپر متالیک هاش لازمه .. نمی فهمیدم خاک تو سر این مهتاب و بهناز راستی راستی به این کون می دادند ؟/؟ هر چند کسم از داخل و بیرون از حشر و هوس ورم کرده بود ولی آدم تا مجبور نشه که خودشو در اختیار هر لات و بی سر و پایی قرار نمیده .هرچند در شنستان لنگه کفشی نعمتیست . نمی دونم با این حرفایی که زده بودم تونستم اونو به طرف خودم بکشونمش یا فراریش بدم . ولی یکی از دوستام می گفت پسرا پررویی هستند که در این جور موارد گذشت نداشته واز اون نعمتی که بهشون رو کرده روگردان نمیشن ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر