ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مرا ببخش خواهرم 20

-فرشته  مگه نمی دونی تو همه دارو ندار و زندگی من هستی . مگه نمی دونی من بدون تو نمی تونم زندگی کنم . -چرا دلم می خواد همه اینا رو بازم از زبون تو بشنوم . نمی خوام حس کنم که خوابم . -تو بیداری فرشته . بیدار -ولی ای کاش در خواب بودم ای کاش هنوزم خواب بودم . تا می تونستی منو بیشتر بفهمی و درکم کنی . نیازمو حس کنی . گاهی وقتا اگه آدم چشاش بسته باشه بهتر و بیشتر به اون چه که دوستش داره می رسه . -یعنی هنوز زندگی بر وفق مراد خواهرم نشده ؟/؟ -نه نشده نشده ... وقتی که تو رو این جوری می بینم . وقتی که حس می کنم بین من و تو داره دیواری از فاصله کشیده میشه .. -این حرفو نزن فرشته نگو خواهش می کنم .لبای فرشته رو لبای من قرار گرفت . چقدر دلم برای بوسه های این جوری تنگ شده بود . اون حسی که می دونستم بعد از اون بر هنه اش کرده و هر کاری که دوست دارم با تن لختش انجام میدم . اون خوشش میومد . گاه ناله می کرد .. گاهی این ناله هاش با اعتراض و درد بود و گاهی هم به گوشه ای خیره می شد . فقط اینو می دونستم که خیلی حشری میشه . نذاشتم که حرکات من و فرشته به جاهای حساس تر از این بکشه .  ازش فاصله گرفتم . نگاهش و چهره اش حالتی رو داشت که  قبلا نیازشو اون جوری نشون می داد و متوجهم می کرد . از دستم عصبی شده بود . -فرخ !  این چند مین باریه که خوشحالی خودت رو از این که من بله رو به عارف نگفتم نشون میدی -اینم چندمین باریه که داری بهم متلک  میگی . من چند بار بهت بگم .. چی رو باید توضیح بدم . چرا این قدر با روان من بازی می کنی . چرا نمی خوای منو حس کنی ؟/؟ مگه من چه گناهی کردم . چرا نمی خوای قبول کنی . چرا نمی خوای بپذیری که داداشت اون جور که فرض می کنی نیست .اون یک هیولاست . آره من یک آدم بدم . یک آدم پست هوسباز یکی که تو رو به خاطر هوسهای خودش قربونی کرد . یکی که هوس رو با عشق و محبت ترکیبش کرد و ادعا کرد که خواهرشو دوست داره . پس بذار یه چیزی رو بهت بگم . بهت بگم که من باهات چیکار کردم . ببین فرشته .این تو نبودی که دختری خودتو گرفتی . این تو نبودی که با خودت بازی کردی و دیگه از دوشیزه و باکره بودن خارج شدی . این من بودم .. من .. من .. داداش پست و بی شرم تو که این کارو انجام داد . اونی که فکر می کرد و پیش خودش مدعی بود که عاشق توست . می دونی چرا چون می دونست بچه دار نمیشی .. می دونی چرا .. ؟/؟ شاید حس می کرد برای همیشه این وضع باقی می مونه . ولی فرشته .. به حودتو قسم .. به مظلومیت تو قسم که دوستت دارم . من خیلی بدم . من مستحق مرگم . بیا یه تف بنداز تو صورتم . می دونم ازم متنفر میشی . دیگه نمی تونی دوستم داشته باشی . تا می رفت یادت بیاد چی شده و هوشیار شی دوباره می رفتی به حالت بی خبری . اون وقت من هر کاری رو که دوست داشتم باهات انجام می دادم . فرشته من بد بختت کردم . من بودم که نقش شوهر شب اول رو برات بازی کردم و لی دیگه همه چیز تموم شد . دیگه نمی تونم سرمو بالا بگیرم . یه حس بدی آزارم میده . یه حسی که می خوام بمیرم تا ازش خلاص شم . -بمیری و تنهام بذاری فرخ ؟/؟ اون وقت  من بدون تو چیکار کنم . داداش من دستای تو رو می خوام . من نوازشها و بوسه های تو رو می خوام . همون  حس گناه تورو می خوام . همونی که منو به زندگی بر می گردونه . همونی که منو می سوزونه و دوست دارم که بسوزونه . من به دنبال اون گناهم . .........نمی دونستم با خواهرم چیکارکنم .  اسیر شهوت بودم .  عشق و شهوت و گناه . دلم برای مکیدن نوک سینه هاش تنگ شده بود . برای لیسیدن کس کوچولو و نقلی اش . برای بغل کردنش .. واسه این که خودمو به بدن بر هنه اش بچسبونم . دلم یه ذره شده بود واسش . ولی نمی تونستم قبول کنم که اون منو با ین شرایط پذیرفته . -داداش من جز تو هیشکی رو ندارم . شاید گرمی این احساسی که تو بهش میگی گناه واسه من از هر عشقی بالا تر بوده که منو به زندگی بر گردونده . یه حسی که من خودمو در آغوش تو در نهایت آرامش می بینم . فرخ لختم کن . هر کاری که دوست داری باهام انجام بده . من تسلیم توام خواهش می کنم . .. همون کاری رو بکن که حس می کنی درسته .همون کاری که ازش لذت می بردی و به من لذت می داد . مگه خوشت نمیومد ؟/؟ هوسی که بهم داشتی اونم یه حس قشنگ عاشقونه بود . من و تو از وجود هم لذت می بردیم . فرخ تنهام نذار . من اینجام ازت می خوام . می خوام که با من باشی و بدونی به خاطر کار های گذشته نه تنها سر زنشت نمی کنم بلکه خودمم دلم می خواد با تمام وجودم می خواد . اون چیزی رو که این روزا حس می کنم گمش کردم می خوام در بر هنگی پیدا کنم . دوست دارم حرفای سکسی بزنم . فقط واسه تو داداش گلم . نگو چقدر بی ادب شدم . فرخ من هر شب خواب تو رو می بینم . خوابای قشنگ سکسی .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر