ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مرا ببخش خواهرم 23

مرگ برام خیلی بهتر از این زندگی بود که داشتم . نمی تونستم این وضع رو تحمل کنم . ولی باید که برای فرشته ام زنده می موندم . با این که اونو نیمه برهنه اش کرده بودم ولی دلم نمیومد اذیتش کنم . باهاش ور برم . فقط دوست داشتم با اون که به گوشه ای خیره شده بود و هیچی رو درک نمی کرد صحبت کنم . -فرشته عزیزم منو ببخش . من خیلی اذیتت کردم . دستمو گذاشته بودم رو کمرش . باهاش ور می رفتم . نمی دونم رو چه حسی بود که سوتینشو باز کردم . شاید اینم یه عادت از گذشته ها بود .  دستامو گذاشتم رو سینه هاش . -فرشته منو ببخش . من خودم خوشم میاد ولی دوست دارم تو هم حال کنی . چشاشو خیلی آروم می بست و باز می کرد . یه حالت بی تفاوتی داشت . انگاری که نمی دونست چه بر سرش میاد . مثل یک موجودی شده بود که فقط غریزه رو می فهمه و هیچی دیگه رو نمی دونه .-عزیزم منو ببخش منو ببخش .. وقتی حس می کردم داره لذت می بره سرمو بردم طرف سینه اش . یعنی میشه بازم این جوری در مانش کرد . میشه براش مرهم و مسکنی بود ؟/؟لبامو گذاشتم رو کمرش . بوسه هامو شروع کردم . همون طعم گذشته ها رو می داد ولی لبام دیگه اون حس رو نداشت . منو ببخش . منو ببخش.. حالا بازم این من بودم که باید اونو حموم می کردم . واسه دقایقی فراموش کردم که در چه شرایطی هستم . خودمو کاملا برهنه کردم . شورت فرشته رو هم از پاش در آوردم . دستمو گذاشتم رو کسش . خواستم ببینم که اون چه حالتی به خودش می گیره . همون جور مثل  سابق چشاشو بسته بود و کاری می کرد که من بتونم اونو بیشتر از قبل بغلش کنم و باهاش ور برم . جااااااااان عجب تن و بدنی ... وووووووووییییییی چه حالی به من میده .. دوستت دارم دوستت دارم . از این بهتر نمیشه .. -فرشته منو ببخش هم دوست دارم که با هات ور برم و هم این که تو خودت هم می خوای . اینو چشای قشنگت به من میگه .  چشایی که حالا اونو بستی . کاش باهام قهر نمی کردی . کاش هنوزم دوستم داشتی . من دوستت دارم . دوستت دارم . منو ببخش . فدات میشم . عاشقتم . سینه های آبدارشو طوری میک می زدم که اون چند بار همون حرکات سابقو از خودش نشون داد . همون ناله هایی رو که شبیه به زوزه بود . جوووووووووون .. فدات شم فرشته . کسش هم حسابی خیس بود . خیس و داغ و خیلی هم تر و تازه . -فدات فرشته . داداش فدات شه . هر چی بخوای بهت میدم . می میرم برات . سرمو گذاشتم لای کونش . پاهاشو از وسط بازش کردم . دیگه می دونستم  اون چی می خواد عادت کرده بودم به این وضعیت و شرایط . کونشو طوری می جنبوند که  انگاری من دیگه از خودم نمی تونستم اراده ای داشته باشم . انگشتامو فرو کرده بودم توی کسش . اونو یه دور بر گردوندم . طاقبازش کردم . سرمو گذاشتم لاپاش . حالا دیگه می خواستم کسشو بخورم و با کس نازش حال کنم . چه مزه ای میداد . خیلی خوش طعم بود . با این که چهار روزی می شد حموم نکرده بود ولی خیلی خوش مزه بود . نمی دونم شایدم خودش رفته باشه حموم و من خبر نداشته باشم . چند بار دیگه صداش کردم وجوابی نشنیدم . از این کار خودم خنده ام می گرفت . فرخ دیوونه تا اینجا رو اومدی و کارت رو کردی حالا داری خواهرت رو صداش می کنی که چی بشه . مثلا جوابت رو داد و گفت داداش من هوشیارم حواسم اومده سر جاش . تو اون وقت می خوای چیکار کنی ؟/؟ بگی ببخشید آبجی لخت شدیم می خواستیم بریم حموم ؟/؟ فرشته لاپاشو به دو طرف صورتم فشار می داد . سرعت میک زدن کسشو زیاد کردم . بازم غرق لذت شده بودم . نیم نگاهی هم به صورت قشنگ فرشته داشتم به این امید که شاید یه لبخندی بزنه .  داشتم با خودم فکر می کردم اگه در این لحظات بخواد به هوش بیاد و روفرم بشه من چه عکس العملی نشون بدم . موردی هم نداشت .  من باید از خدام می بود که اون حالش بهتر شه . حالا در هر شرایطی که می خواد باشه . باید با اون می ساختم و اونم با من کنار میومد .  پشت پاهاشو ماساژمی دادم . حالت کیرمو که می دیدم  خودم خنده ام می گرفت . یه حالتی بود خیلی داغ تر و برشته تر از اولین باری که می خواستم اونو بکنم . همش به این فکر می کردم که اون اگه هوشیار بود حالا چه عکس العملی از خودش نشون می داد . بازم راضی می شد که خودشو در اختیار من بذاره . هر چند تمایل خودشو نشون داده بود ولی در این وضعیتی که خودم اومده بودم طرفش چیکار می کرد ؟/؟ ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر