ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانواده خوش خیال 5

دقایقی بعد سهیل و سارا در فضای سبز و نزدیک استخر و پشت پنجره اتاق عمه شون بودند . چراغ روشن بود . -اوخ ساراااااااا اونجا رو .. روم نمیشه نگاه کنم .. پس تو روتو بر گردون من ببینم . خجالت می کشم تو با منی .. یعنی چه اصلا فکرشو نمی کردم . این جا چه خبره ! یعنی بابا بزرگ سیامک نمی دونه که زنش داره با دامادش عشق می کنه .. عمه رو نگاه .. اونم لخت شده همین جور داره اونا رو نگاه می کنه . من خجالت می کشم . -داداش تو به من میگی که اینا رو نگاه نکنم اون وقت اینا رو واسم تعریف می کنی . الان من و تو که خودمون فقط با یه شورت کنار همیم . -این سوتین خودتو حساب نکردی -این دکوری رو میگی ؟/؟ این که همش بیرون ریخته .. -راست میگی اصلا متوجه سینه های کوچولو و نقلی تو نبودم . -تو همش حواست به سلناست . کجاست که به فکر خواهر خوشگلت باشی . -نیست که تو با چشات سیاوشو نمی خوری ؟ اون شوهر خواهرته -سلنا هم زن داداشته .. سهیل نگاهشو به اتاق دو خته بود . دیگه هم کاری به این نداشت که سارا نگاه می کنه یا نه . سارا به هیجان اومده بود . سروش پنجاه ساله کیرشو از دهن سوسن 65 ساله بیرون کشیده بود و سوسن هم رو  لبه تخت دراز کشیده بود و پا هاشو به دو طرف باز کرده بود . سروش طوری به سوسن خیره شده بود و می خواست باهاش حال کنه که هر کی این صحنه رو می دید فکر می کرد که این مرد می خواد یک دختر چهارده ساله رو بکنه . -سهیل من بمیرم صحنه رو داری ؟! -ای کاش یه دور بین داشتیم و فیلم می گرفتیم . عجب صحنه تاریخی شده .  خوراک تمام سایتهای سکسی می شد . از این زنده تر و طبیعی تر هیچ جا نمیشه گیر آورد . عجب چیزی شده . من که کف کردم . سپیده  دیگه میون کار انجام شد قرار گرفته بود . حس کرد که با مادرش کمی تند بر خورد کرده . در هر صورت بر نامه سکس خانوادگی در اونجا پیاده می شد و همه باید به نوعی با هم حال می کردند . هنوز سلنا با این وضع خونگرفته بود که اونو هم سامان قصد داشت اگه نتونست خیلی زود ردیف کنه در مراسم تولد سهیل و سارا که حدود سه هفته دیگه بود متوجهش کنه که اینجا در خونواده شون یک بر نامه سکس دسته جمعی و مشاعی بر قراره .. سپیده  نگاهی به کیر شوهرش انداخت و گفت شما مردا همش به دنبال تنوعین -نیست که تو زیر کیر این و اون نمیری و هوس بقیه رو نمی کنی . سپیده  کیر شوهرشو از ته گرفت توی دستش و اونو به کس مادرش نزدیک کرد . یه لذت خاصی هم می برد از این که کیر شوهرشو با مغز کس مادرش بازی می ده . کیرو محکم و با هوس بین دو تا لبه کس مامانش این طرف و اون طرف می کرد طوری که داماد و مادر زن به ناله افتاده بودند .. -اوووووففففففف سپیده  عزیزم آبمو داری میاری .. -دخترم آتیش گرفتم کیر شوهرتو بفرست بیاد داخل .. ....... با این پنجره کلفتی که بین  سهیل و سارا و داخل اتاقی ها بود  دو قلو ها چیزی از حرفای اونا رو نمی شنیدند . -سارا من دیگه یه جوری شدم . نگاه کن عمه چه جوری داره کیر شوهرشو می فرسته توی کس مامانش که مامان بزرگ من و تو باشه .. سپیده  پس از این که کیر شوهرشو تحویل کس مادرش داد از اونا یه نیم متری فاصله گرفت ولی رفت بالای تخت و رو سر مادرش قرار گرفت . لاپاشو گذاشت رو سر سوسن . با دو تا انگشت شستش لبه های کسش رو به دو طرف باز کرد . -مامان لیسش بزن . زبون تو رو می خواد .. سوسن که حس می کرد کیر شوهر دخترشو ازش قاپیده . در اوج حال کردنشه باید یه حالی هم به دخترش بده . واسه همین دیگه چیزی بهش نگفت . سپیده  کسشو رو دهن سوسن می کشید .. سهیل و سارا همچنان مثل مسخ شده ها به صحنه نگاه می کردند . دست سهیل رفته بود دور کمر خواهرش .. سارا هم از این که برادرش خودشو به اون چسبونده لذت می برد . .یواش یواش دست سهیل اومد پایین تر . رفت توی شورت خواهرش .. کون نقلی اونو میون پنجه اش گرفت . پنجه هاشو تا می تونست باز کرد و دو تا قاچ کون اونو با هم نگه داشته و انگشتشو  گذاشته بود رو سوراخ کونش و کمی هم پایین تر با کس خیسش بازی می کرد . سارا سرشو از روبرو به طرف داداشش بر گردوند . با التماس نگاش می کرد ..  اونم دستشو از لای شورت سهیل گذاشت اون داخل و با کیر داداشش بازی می کرد . سهیل هم دیگه حواسش به روبرو نبود . قلبشون به شدت می زد .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

دادشم خسته نباشی داستانها همه عالی بودن مرسی

ایرانی گفت...

شما هم خسته نباشی داداش دلفین گل و دوست داشتنی من . شب خوش ....ایرانی

 

ابزار وبمستر