ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مرا ببخش خواهرم 13

خودمم حشری شده بودم . با این حال نمی خواستم کاری کنم که اون دو نفر بالایی بیدار شن و دیگه برای همیشه مورد تکفیرشون قرار بگیریم . می ترسیدم کار دستمون بدن و آخرش کاری کنن که فرشته رو از دستم در بیارن و بفرستن به آسایشگاه روانی . اگه اون چیزیش میشد من هر گز خودمونمی بخشیدم . اجازه نمی دادم از کنار من تکونش بدن . حتی اگه خودم با اون می رفتم . تا این کیرمو نذاشتم توی کف دستش ول کنم نبود . -تو منو کشتی . منم دیگه مجبور شدم دستمو بذارم لای شورت خواهرم و کسشو  فشار بدم . دستش رو کیر من شل شد . حالا فقط به کس خودش فکر می کرد .  با کردن و میک زدنش می تونستم اونو به ار گاسم برسونم . در این وضع  با کردن نمی شد . چون باید اونو به سرعت می کردم . مگر این که کسشو میک می زدم . اگه تا فردا هم با سرعت کم دستمو رو کسش می کشیدم و اون ار گاسم نمی شد همین جور منتظر لحظه آخر می موند . می ترسیدم  بالا تختی ها بیدار شن و خواهر خانومی ما هنوز اندر خم یک ارضا شدن باشه . -فرشته پاشو .. بهت میگم بلند شو از جاش تکون نمی خورد . دوست نداشت  خلاف وضعیت موجود کاری انجام بده . دلش می خواست در همون شرایط حال کردن بمونه . -دختر بهت میگم پاشو بریم یه اتاق دیگه .. باید مغز خر می خوردم تا حالیش می کردم .. دودستی زدم توی سر خودم و گفتم تو هم قاطی کردی فرخ . اون که پا نمیشه تو پا شو . از جام پا شدم . دیگه  نمی دونستم دارم چیکار می کنم . پا شدم .. و دیدم اون داره بدون حرف زدن سرم داد می کشه .. -ساکت فرشته آبرومونو بردی . همرام اومد . تا رسیدیم به اتاق بغلی فوری شورت و شلوارشو با هم کشیدم پایین .. -ساکت ساکت فرشته .. دیگه مجبور شدم روش دراز بکشم تا هم کسشو با کیرم داشته باشم و لباشو با لبام ببندم . خود منم بد جوری غرق هوس و التهاب بودم . خواهرم زیر کیر من آروم گرفته بود .  اون مثل یک موجودی که زندگی رو فقط در همین می دید به سکس وابسته شده بود . نمی دونست اون چیه . نمی دونست که یک برادر نباید با یک خواهر سکس کنه .. نباید و بایدی که این روز ها و این قرنها در جامعه ما متداول شده و شاید روز گارانی بین خواهر و برادر می شد زیبا ترین و پر شکوه ترین عشقها و محکم ترین پیوند ها رو دید . بلوزشو داد بالا .. ازم می خواست که سینه ها شو بخورم . شاید اون در اون لحظه حتی نمی دونست اونی که میک زده میشه بهش میگن سینه . با این که کیرم برای لحظاتی از کسش بیرون کشیده شد ولی سینه ها شو میک زدم تا خواهرم آروم بگیره . تا ازم راضی باشه تا با آرامش بخوابه . این بار وقتی که کیرمو کردم توی کسش .. کف دستمو گذاشتم روی دهنش و اون از پهلو و خیلی آروم دستامو میک می زد ولی برای لحظاتی فشار گازش زیاد شد . دردمو می خوردم تا بتونم خواهر گلمو ارضاش کنم .. وقتی که دیگه حرکت دندوناش رو دستم متوقف شد ..این فشار آب کیرم بود که فضای داغ کس فرشته مهربونمو پر کرده بود .. با دستمال پاکش کردم .. اونو بوسیدم . حالا دیگه خیلی راحت همرام اومد به محل خوابمون .. می دونستم که بازم نوازشهای منو می خواد . دستای منو . اون فقط منو داشت . یه لحظه تصور زمانی رو می کردم که اونو در کنارم نداشته باشم .. اشک تو چشام حلقه زده بود . نه نه . من نمی تونم اونو به این آسونی از دست بدم . اون مال خودمه . اون عشق منه .من دوستش دارم . با تمام وجودم . هیشکی نمی تونه اونو از من بگیره . می کشمش . هر کی که باشه .. اون قدر نگاهش کردم تا خوابش ببره و خوابش برد . بازم مثل فرشته ها . فرشته های بیگناه .. فرشته ای که نمی دونست داداشش باهاش چیکار کرده . .. اون شب به خیر و خوشی گذشت و من دیگه توبه کار شدم که بخوام با هم شبو جایی بخوابیم . هر لحظه خطر آبرو ریزی بود.  شاید اگه اونو به خارج از کشور می بردم در مان می شد و این همه مشکلات رو تحمل نمی کردم ولی  هزینه سنگینی داشت و اگه موفق نمی شدم در بر گشت به مشکل می خوردم این یک ریسک بود . خواهرم خیلی چیزا و آموخته های قبلشو به یاد داشت . مثلا خوندن و نوشتن از یادش نرفته بود . .با این که براش کتاب و مجله و روزنامه می گرفتم ولی علاقه ای به مطالعه نداشت . اگرم یه چیزایی می خوند تاثیری درش نداشت . ...... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر