ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 77

-انگار اینجا بهتون خوش نمی گذره خانوم زیبا و اندیشمند . -شما از کجا می دونین که من اندیشمند هستم .. -از همون جایی که شما می دونین که زیبا هستین . بعضی چیزا رو میشه دید میشه حس کرد که این محیط برای شما سنگینه . -راستش من از این که خودمو غرق نمایش و مشتی کار های کلیشه ای بکنم خسته شدم . -اتفاقا من هم با شما هم عقیده ام . درسته زندگی  شبیه یک فیلمه ولی در میان فیلم اگه بخوایم نقشهای یکنواخت دیگه ای هم قرار بدیم خسته کننده میشه . انگار شادیها همه زورکی شده . رقصها همه قرار دادیه . ما داریم خودمونو مجبور می کنیم که شاد باشیم . انسان باید وقتی که شاده شادی خودشو نشون بده .. حرفای قشنگی می زد ولی نمی دونستم مناسبت این حرفا چیه . چه ضرورتی داشت که این حرفا رو بگه . شاید می خواست که با من دوست شه و در خلوت خودش یه جوری با من اختلاط کنه . بذار بکنه . من حالا در کنار خوش تیپ ترین مرد این مجلس بودم . اینم خودش یک نوع قرار داده که یک زن خوشگل باید کنار یک مرد خوش تیپ باشه . یه جوری نگام کرد که حس کردم  دوست داره ارباب من باشه . نگاهش زیبا بود و سیاستمدارانه . نمی خواستم تابع کسی باشم ولی خوشم اومد . دوست داشتم یه چیزی واسه حرف زدن پیدا کنم . -ببینم شما کارتون چیه ؟/؟ -من صراف هستم .. -از اون صراف های زرنگ یا اونایی که همیشه هشتشون گروه نهه .. -نه من همیشه نهم گرو هشته .. از این حاضر جوابی اون لذت بردم . حالا این بود که ازم می پرسید . ولی سوال گستاخانه ای -از زندگیتون راضی هستید ؟/؟ اولش خودمو زدم به اون راه که یعنی مثلا کاملا متوجه منظورش نشده ام . - ناراضی نیستم . بالاخره شوهرم یک در آمدی داره و باهاش پیش می بریم . هرچند زندگی همش بین خواب و بیداری در گردشه و انگار به همین دو عنصر خلاصه میشه .. یه جوری نگام می کرد که متوجه شدم حرفش ادامه داره -ببینم منظور خاصی داشتین ؟/؟ -منظورم این بود که از همسرتون راضی هستید ؟/؟ -ناراضی نیستم ولی تا اونجایی که من می دونم و خیلی ها رو دیدم و از خیلی ها شنیدم بیشتر همسرای دنیا از همسرشون راضی نیستند نه این که با هاشون ضد باشن بلکه اون جوری که انتظار داشتن نبوده .. - منم شاید یکی از اونا باشم . شما به سفر های خارجه هم رفتین ؟/؟ -اتفاقا همینو می خواستم بگم . آره من به خیلی از کشور ها سفر کردم . اگه بنیاد خانواده در خارج از اینجا محکم باشه خیلی محکم تر از اینجاست ولی اگه سست و متزلزل باشه خیلی خیلی آشفته تره . در اونجا خیلی ها این اعتقاد رو دارند که ازدواج راهیه برای بی پروا شدن یک زن برای این که بعد از اون بتونه هر کاری رو انجام بده . این یک اصل نیست . این حرکتیه که مثل اینجا شاید اعتراضی رو به دنبالش نداشته باشه . غیرت به اون معنا نقشی نداره .. حتی گاهی وقتا یک زن با یه مردی مثلا همکارش میره بیرون کافه ای .. رستورانی .. شوهرشم خبر داره .. -به نظر شما ما هم باید اون فضا رو در ایران خودمون پیاده کنیم .. -یکی از دلایلی که من تا به حال ازدواج نکردم اینه که نمی تونم خودمو مقید به قرار دادی کنم و تابع اصولی باشم -پس این جور که معلومه از زنی هم نباید انتظار داشته باشین که نسبت به شما وفا دار باشه . -به نظر من چیزی به نام وفا داری در این دنیا نمی تونه وجود خارجی داشته باشه . به خاطر این که لذتهای جنسی داره حرف اول رو می زنه . یک زن و یا حتی یک مرد میاد از وفا حرف می زنه . از این که فقط یک جنس مخالف به عنوان شریک در زندگیش نقش داره ولی هم اون راحت میره فیلمهای سکسی می بینه همون که اندام یکی دیگه رو می بینه این خودش یک نوع خیانته همون لذتی که می بره نشون میده که اگه اون تصویر تلویزیونی یه اندام حقیقی بشه و بیاد در کنار اون قرار بگیره خیلی راحت می تونه پذیرشش کنه . -شما می فرمایید اگه یک زنی بخواد به شوهرش خیانت کنه و یا یک مردی این کار رو در حق زنش انجام بده خطایی صورت نگرفته ؟/؟ -چیزی در همین مایه ها .. -پس چرا از دواجی صورت می گیره .. می شد به همون صورت زندگی کرد .. -اونم می تونه یک تنوعی باشه .. به خاطر این که مرز هایی مشخص شه . هویت ها آشکار شن . معلوم شه منی که به دنیا میام بابام کیه و مادرم چیکار می کنه ... بردیا حرفای بدی نمی زد ولی اونو که می دیدم به خودم امید وار می شدم از این که کس خل تر از من هم در این کره خاکی وجود داره .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر