ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 212

آنیتا یه نگاهی به من کرد و انگاری می خواست تکلیف خودشو بدونه .. خیلی آروم طوری که فقط من واون متوجه شیم سرمو تکون دادم که یعنی اونو ببخش و اونم دیگه چیزی نگفت . آرین رفت زیر دراز کشید و من پشت سر خواهرم قرار گرفتم . هیجانودر چهره آرین می دیدم . برای اولین بار بود که می خواست خواهر کوچیکشو بکنه .خیلی هیجان زده و دستپاچه نشون می داد . آرمیلا : آهای داداش کس ندیده بپا که سکته نکنی . .. آنیتا : آبجی کیر نخورده بپا که تو سکته نکنی .. وای عجب چیزی گفته بود .. دسته جمعی دوباره خندیدیم .. -آریا همش تقصیر توست که اینو پررو بارش آوردی . -به من چه . می خواستی  با دم شیر بازی نکنی .بالاخره شیر بچه یه روزی شیر میشه .مگه تو خودت یه روزی این جوری حاضر جواب بودی .. از این متلکی هم که به آرمیلا انداختیم دسته جمعی خندیدیم . آنی کیر داداشو گرفت و اونو با سر کسش بازی داد .حس کردم که دستش داره می لرزه . ولی باید عادت می کرد  بالاخره باید از یه جایی تنوع و کس دادن در ابعاد گسترده اونوشروع می کرد . باید اصالت خانوادگی روحفظ می کرد . هر چند هم اون و هم آرمیلا به ابن سادگی ها نمی تونستن پا جا پای مامان بذارن . مامان یه هنر خاص خودشو داشت . الیا در نوع خودش بی نظیر بود . زنی که با این همه کس دادن وزیر کیر مردای زیاد بودن بازم به عنوان فعال ترین و پر شور و نشاط ترین زن اون جمع شناخته می شد. از پریسا خواستم که کرم بیاره تا به کیرم و سر کون آنی بمالم .. آرمی دست از مسخره بازی بر نمی داشت . موبایلشو آورد جلو گفت بهتره از این صحنه تاریخی یه فیلم بگیرم . آبجی کوچولوی ما هم وارد گروه شد . - به پای استاد خودمون نمی رسیم . .. نمی دونم کجای این حرف خنده دار بود که بقیه به سرفه افتاده بودند . جمعیت همه شون کاملا بر هنه بودند . فرنوش و بابا کیر به دست در گوشه ای ایستاده بودند . جا داشت که من خودمو کنار بکشم و فرنوش هم یه کیر گشایی داشته باشه ولی وقتی کیرمو فرو کرده بودم توی کس آنی اون طوری اونو اون داخل حرکت می دادو با لذت کونشو می گردوند که دلم نیومد دست از سر کونش بر دارم . یه لحظه چشام افتاد به قالب کون آنی و کیر آرین که رفته بود داخل کس  . کیر داداش خیلی سرخ و تیز و شق شده بود . آدم فکر می کرد هر لحظه ممکنه رگهاش پاره شه  . جیگرم داشت می سوخت ولی باید عادت می کردم . بازم خوب شد که از مردای فامیل شروع کرده بودم . خودمو رو کمر خواهرم خم کردم . چشاشو بسته بود و لباشوگاز می گفت می دونستم اون فقط از کیر من نیست که داره لذنت می بره . کیر اون برادرش هم که داخل کسش داره مانور میده در حال لذت دادن به اونه . لبامو گذاشتم رو صورتش و گفتم آنی کیف می کنی ؟/؟ از هر دو تا کیر ؟/؟ چیزی نگفت . خیسی کسش نشون می داد که داره حال می کنه .. ولی خیلی آروم که بیشترشو از لب خونی فهمیدم بهم گفت دوستت دارم داداش دوستت دارم .. -آنی من می خوام برم فرنوش بیاد . تازه بابا هم  تو دهنی کار کرده .باید یه خورده با این سوراخا آشنا شه و قلق کار دستش بیاد .. یه حرف خنده داری زده بودم . کس دیگه کسه دیگه .. بابا هم که تازه کار نبود . شاید تا حالا بیشتر از شصت مدل کس گاییده بود . البته من بیشتر منظورم جنبه روانی قضیه بود که اون بتونه مسئله رو واسه خودش حل کنه -داداش فقط کونمو تشنه لب نذار . حال بده و برو . فقط حال بده ... -هر چی آبجی با حال من بگه .. یعنی چیکار کنم . -به کونم آب بده .کونم تشنه شه . تسنه لبه . می خواد . آب کیرت رو می خواد . دوستت دارم .. وقتی یک کیر دیگه رو توی بدن آنی می دیدم دوست داشتم با عشق و عطش بیشتری اون کون رو بکنم و نشون بدم که کیر من بر ترین کیر هاست . -آنی دردت میاد ؟/؟ -نه خوبه .. ولی می دونستم که کمی دردش می گیره واسه این که من ناراحت نشم چیزی نمی گفت . چنگ انداختن به کون خواهر نازم خودش یه حال و هوای دیگه ای داشت . چه مزه ای می داد . خیلی .. همون چنگ انداختن و چند بار به سمت عقب و جلو حرکت دادن کیر آبمو از جاش حرکت داد . آنی بگیر که داره میاد .. -داداش فدات فدای آبت شم  . هم کیرت با حاله هم آبت زلاله .. آرمیلا : بخور نوشت جونت که مال حلاله .. ولی این یه تیکه مزه پرونی آرمی کسی رو نخندوند .. وقنی کیرمو از کون آنی کشیدم بیرون و آب کیرمم زد بیرون به فرنوش اشاره زدم که بیاد . -زود باش تا این کون نرمه کیرت رو فرو کن داخل .. منم کیر به دست رفتم به سمت زن فرنوش یعنی خواهر بزرگ گلم ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر