ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 78

خیلی دلم می خواست بدونم منظور این مرد از ان همه صغری کبری بافتن ها چیه . آیا وافعا هدف خاصی رو پیگیری می کنه ؟/؟ یعنی  نظر خاصی نسبت به من داره ؟/؟ -شما حرفای خیلی قشنگی می زنین . یه حس آرامش خاصی به آدم میدین . - وقتی یک خانوم زیبا و تک و منحصر به فرد با کلامی زیباتر به من آرامش میده مسلما در منم اثر می ذاره . نگاهش داشت افسونم می کرد . ولی دوست نداشتم فریب نگاهشو بخورم . راستش شایدم دوست داشتم ولی نمی خواستم . آحه من اومده بودم تا به خودم ثابت کنم که توانایی زیادی دارم . به این که می تونم بر خودم مسلط باشم و گول مردا رو نخورم . از دست شوهرم در مانده بودم . اون بود که آزارم داده کار منو به اینجا کشونده بود . یه لحظه به یاد اندام سکسی خودم در سایت افتادم . این که چطور مردای زیادی این اندامو دیده با هاش حال کرده بودند . راستش خود منم حالا که فکرشو می کنم از این حالت خودم و این که بقیه رو تحریک کرده بودم به اندازه کافی لذت می بردم . -من خیلی خوشحال میشم که بازم بتونم شما رو ببینم . یک اشتباه ما آدما اینا که دوست داریم گذر لحظه ها رو در همون لحظه بسنجیم ولی میشه از  لحظه هایی برای تحکیم روابط در آینده هم استفاده کرد . بهش ارزش بخشید .. خیلی کلاس بالا حرف می زد ولی اگه کسی به حرفاش دقت می کرد متوجه می شد که همین حرفای دم دستی خودمونه . تمام این زورزدنهاش فقط برای همین بود که بگه دوست داره وقتی که پامونو از این مجلس بیرون گذاشتیم بازم با هم باشیم و بازم با هم بریم بیرون .  پاک گیجم کرده بود . یعنی من واسه خودم یه دوست مرد بگیرم ؟/؟ همون کاری رو که مهرداد دوست داره انجام بدم ؟/؟ در حالی که اصلا از این کارا خوشم نمیاد . -درفرهنگ اروپایی تا این حد سخت به مسائل نگاه کرده نمیشه .. ..با این که یه حس خاصی نسبت بهش پیدا کرده بودم ولی از این که اون با این جور حرف زدنهاش حوصله مو سر می برد عصبی می شدم . -در ضمن شما خانوم زیبا نباید احساس کنید که این روابط ممکنه حکم رابطه ای خاص رو پیدا کنه . زده بود به نقطه حساس .داشتم به این فکر می کردم که من تا به حال با هر مردی که دوست شدم آخرش کار ما به سکس رسید . شاید ظرفیت و جنبه این جور روابط در جامعه ما به همین صورت باشه. وقتی دستاشو گذاشت رو دستام و به چهره من خیره شد منم نتوستم به نگاهش جواب ندم . اون با چشاش داشت با من حرف می زد .انگاری به من می گفت که می تونم تو رو به دست بیارم . می تونم .. ولی من با یه دیدی عقابی طوری اطراف چشامو برای نشون دادن خشمم گرد کرده و به حاشیه ها چین دادم که حساب کار دستش بیاد . می دونستم که مردایی که قصدشون شکار زنا باشه دیگه با این اخم و تخم های خفیف از میدون به در نمیرن که هیچ بلکه خیلی بد تر هم می کنن و حس می کنند که اون زنا دلشون می خواد . شاید بر دیا هم یکی از اینا بود .ولی در نهایت یه چیزی برای من ثابت شده بود و اون این که تا زمانی که یک زن خودش نخواد و با مرد راه نیاد اون هیچ کاری نمی تونه بکنه و در پیشرفت روابط اثری داشته باشه . پیدا کردن گوشه ای خلوت در محفل به اون شلوغی کمی سخت به نظر می رسید . ولی اون این گوشه رو خیلی راحت پیدا کرد . -ببخشید شارژموبایلم تموم شده اگه اجازه می فر مایید من با گوشی شما یه تماسی بگیرم . -خواهش می کنم بفر مایید .. به اونی که می خواست زنگ زد . طرف جوابشونداد -ببینم دوست دخترت بود . -نه دوست زنم بود . البته اون زن بچه ام داره .. -ببینم یعنی واقعا شما با اون رابطه دارین ؟/؟ -رابطه به معنای خاصی که شما می فر مایید نه هنوز به اونجاش نرسیده -مگه قراره برسه ؟/؟-در صورتی که دو طرف متمایل باشن من مانعی نمی بینم . آزادی و دموکراسی یعنی این ؟/؟ -تعهد و قرار دادهای احتماعی ؟/؟ -هیج معنایی نداره .. از این بحث های مزخرف که به معنای نوعی سفسطه بازی بود اصلا خوشم نمیومد . یه جای کار دستاشو گذاشته بود دور کمرم . تا اونجایی که مربوط به دموکراسی و آزادیهای فردی می شد کاریش نداشتم . اما به ناگهان حس کردم که داره از حد می گذره . هر چند حالت چشاش خیلی جذاب شده بود و صورت قشنگش  هیکل بی نقصش منو به طرف خودش کشونده بود ولی من اون روز اومده بودم که بجنگم . دستامو رو پهلو هاش گذاشته اونو با فشار از خودم دورش کردم . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر