ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لز با دوست دخترم 15

وای این لیدا عجب دست به کاری شده بود . مثل این که می خواست حسابی به من حال بده . اومد یه سرویس ماساژحسابی بهم داد . خوب که گرم شدم  خودشو انداخت پشتم . حس می کردم که یه دنیا هوس افتاده پشتم .  تصور می کردم که تمام بدنش کیر شده و داره تمامی بدن منو که کس شده می کنه . وای این چقدر برای من هیجان انگیز شده بود . از گرمای بدنش لذت فوق العاده ای می بردم . نمی تونستم بگم چقدر . فقط داشتم حال می کردم .  کونمو به دو طرف باز کرده بود و داشت یه چشمه جدید میومد هر چند به اندازه کافی نمی تونست داغ داغم کنه ولی خود این حرکتش برام جالب بود و در همین چند روز که دهها فیلم لز دیده بودم فقط یک بار این حرکت رو دیدم . هر یک از سینه هاشو میون دو تا دستش گرفته بود و اونوبه کونم می مالید . دو تا قاچ کونو به دو طرف باز کرد و نوک سینه رو تا اونجایی که راه داشت به سوراخ کون وکسم مالونده و سینه ها رو روی کونم حرکت می داد . -اوووووووهههههه دختر همش داری بهم حال میدی . چقدر بهم مزه میده .. بمالون . خودت رو رو من بکش. بذار این شور هوس در من بمونه .دلم می خواست هر حرکت اون داغ تر از حرکت قبل باشه و یک دفعه آتیش بگیرم و خنک شم . با کف دستش کس مالی درست و حسابی هم برام انجام داد . میک زدن ذره به ذره او و حال کردن با گوشت تنم و گرم کردن تمام بدنم هوسمو طوری زیاد کرده بود که نمی دونستم این بار چه جوری می خواد ار گاسمم کنه . ولی اون اومد و منو بر گردوند تا صورتم روبروی صورت خوشگلش قرار بگیره . پاهامو باز کردم تا لبای خوشگل و کلفت  و کوچولوشو بذاره روی کسم . می دونستم لباش اون قدر ها هم که نشون میده کلفت نیست و همه اینا به خاطر طرز استفاده از روژه . با میک زدن , زبونشو هم هر چند ثانیه یه بار فرو می کرد توی کسم ..-اوه نه لیدا لیدا .. این آخر لذت و عشق و حال منه . اگه بدونی چقدر به من عشق میدی . فقط ولم نکن . مثل اون دفعه تا آخرش برو تا آخرش برو . خوشم میاد ..تا قبل از اومدن و ور رفتن و لز با لیدا  سابقه نداشت که یه آبی گرم این جور با لذت ازم بریزه و اعصابمو آروم کنه . شاید هم یکی دوبار این حالتو در سکس با بهرام هم داشتم ولی چیزی حس نکردم که ازم خارج شده باشه . . -شهناز جون مثل این که خیلی خوشت اومد . -عزیزدلم از بس کارات هیجان انگیزه و می دونی که چه جوری حال بدی انگاری سیر نشدم . بازم دلم می خواد بازم می خواد که ادامه بدی .. -دوست داری یه  چیزی فرو کنم توی کست ؟/؟ .. از داخل کیفش دو تا کیر مصنوعی در آورد . یکی از اونا خیلی کلفت بود و دراز . یکی دیگه کوچولو بود و کمی نرم تر -ببینم لیدا این دو تا چقدر با هم فرق داره اندازه شون و کلفتی اونا . -یکیشون مخصوص کونه و یکی دیگه هم به کس حال میده من که کسم معافه ولی گاهی اونو از قد و طول می کشم روی کس اگه بدونی چقدر بهم حال میده ولی این جور حال کردنا شتابش ثابته . و اوج نداره .. یا باید بره توی کس یا این که یکی دیگه با سرعتی زیاد این کارو برات بکنه که تو تمرکز خودت رو بهم نزنی . لیدا سر کیر ها رو روغن مالی کرد . اول کیر کوچولو رو فرستاد توی کونم و بعد اون کلفت تره رو کرد توی کسم . دو تایی رو با هم رو به جلو حرکتش داده و می کشید عقب . -لیدا جون این یه تیکه رو فقط از کونم و این دو تا کیر یه عکس و فیلم واسم بگیر و بلوتوث کن که خیلی حال میده . همین کارو کرد و ادامش داد این کارو با دور بین انجام داد .. از اون دیجیتالی های قوی .. واسه یه لحظه یه سایه ای رو دیدم که از کنار در اتاق رد شد .. ترسیدم . حس کردم که شعله اومده و همه چی رودیده .اگه شعله نبوده پس  اون کی می تونست باشه تمام دنیا جلو چشام تیره و تار شده بود . اگه شعله بفهمه که مادرش اهلشه و خودش به اندرز هاش عمل نمی کنه  هم اون داغون میشه هم من . اونجوری بهتره که بمیرم . نمی تونستم .. قصد داشتم پا شم و با یه بهونه ای به سکس و لزم با لیدا خاتمه بدم که موبایلم زنگ خورد .. -عزیزم  خوبی .. دارم میام خونه .. کاری پیش اومده که امروز رو در جوار تو هستم . منو هم در نظر داشته باش . گریه ام گرفته بود . قوز بالا قوز شده بود . ولی بازم خوبی کار در این بود که حالا یه بهونه ای برای فرستادن لیدا داشتم . اون رفت و منم خودمو مرتب کردم . از اتاق اومدم بیرون . می خواستم از این اتاق به اون اتاق برم تا شعله رو ببینم . حتما یه گوشه ای نشسته و داره اشک می ریزه . به هر جایی که می دونستم و به تمام سوراخ سنبه ها سرک کشیدم . فقط اتاق خودشو گذاشته بودم آخر کار . می ترسیدم . خیلی هم می ترسیدم از این که به ناگهان با چهره او روبرو شم .. می تونستم بهش بگم اونو آوردم تا در مورد تو باهاش حرف بزنم . اما اون دو تا کیری که فرو رفته بود توی جفت سوراخام ..اونا رو چه توجیهی واسش می آوردم ؟!.. اتاق شعله آخرین جایی بود که سرزدم . شاید به خاطر این که حدس می زدم میشه اونو اونجا پیداش کرد . نزدیک بود سکته کنم . بهرام رو تخت شعله دراز کشیده بود و دستاشو. گذاشته بود پشت سرش . با این که اگه دخترم منو می دید زجر بیشتری می کشیدم ولی از این که اون همه چی رو دیده احساس بدی بهم دست داده بود . از این که حس کنه یک زن بد کاره داره . از این که اون متوجه شه که من با اون ار ضا نشده و با یه دختر هم سن دختر خودم حال می کردم تا ارضام کنه . و این که دیگه سکس با اون بهم حال نمیده و این چند روزه رو داشتم فیلم بازی می کردم . در حالی که صدام می لرزید گفتم بهرام خیلی وقته این جایی ؟/؟ -آره بیشتر صحنه ها رو دیدم . ببینم ناراحت که نشدی من دختر غریبه رو کاملا بر هنه دیدم . یه موقع فکر نکن شوهر چشم چرونی هستم . من در واقع داشتم زن خودمودید می زدم . .. چه راحت داشت دستم مینداخت .حق داشت هر بلایی روکه دوست داره سرم بیاره ....ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر