ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 214

بابا و داداش بزرگه در حال گاییدن خواهر خوشگله من بودند . آرمیلا : آریا یادت رفته که چه جوری واسه کس من سر و دست می شکوندی ؟/؟ -تو هم یادت رفته که چه جوری دوستات رو اجیرش کرده بودی که منو شکار کنن . به گروگان بگیرن ؟/؟ این رسم جوانمردی بود ؟/؟ آره ؟/؟ -برو بابا تو هم دلت خوشه . آرمیلا دستاشو به دیوار تکیه  داد و یه حالت تقریبا سگی گرفت و از من خواست که از همون پشت اونو بکنم . می خواست با این حالت کاری کنه که من نگاهمو کمتر متوجه آنیتا بکنم . -عزیزم تو چرا همش حواست به منه . -واسه این که تو باید حواست به اینجا باشه و حودتو نشون بدی که داری روی کس خواهر بزرگه ات کار می کنی نه این که بخوای همش مراقب اون آبجی خودت باشی که معلوم نیست خودشو کجا وا داده . اون وقت ارج و قربش هم بیشتره . آخه من اینا رو به کی بگم ؟/؟به کی بگم که من نمی تونم از دست این داداش خودم راضی باشم . دستمو گذاشتم رو شونه های آرمیلا . کیرمو فشار دادم سر کسش و بعد یک دفعه اونو گرفتم رو به بالا و فروش کردم توی کونش .. -آخخخخخخخ داداششششش داداشششششش مردم .. مردم .. -هیس آرمی یواش تر کون آنی رو می کردم این جور دردش نمی گرفت اگه بدونی چه حالی هم می کرد . -دروغ نگو داداش دروغ نگو -جون تو دروغ نمیگم . اصلا من و دروغ به من می خوره که اهل دوز و کلک باش؟ . تو که منو بهتر از هر کسی می شناسی . -جون  من جدی میگی ؟/؟ -به جون این کیری که توی کونته جد ی میگم . اصلا شوخی من چی بود . خیلی حال میده آبجی اگه بدونی چقدر این سوراخ کونت روونه . حالا دارم یه حالی می کنم . نگو درد داری . آنی اگه درد داشته باشه یه چیزی .. -داداش فکر نکن اونم تازه کاره . اونی که خیلی راحت دختری خودشو از دست میده و راحت هم با این مسئله بر خورد می کنه پس حتما قبل از اون خلافای زیادی داشته و خیلی راحت کون هم داده .. -آرمی ! کون شناس به من میگن . مسئول تست و امتحان از بانوان برای ورود به سکس پارتی خانه پدربزرگ من هستم اون وقت تو می خوای به من درس بدی ؟/؟  حالشو گرفته بودم . فرنوش که رفته بود بین مامان و پریسا قرار گرفته بود و اون دو تا زن داشتند با کیرش بازی می کردند از اون دور یه دستی برای من تکون داد که کلی حال کردم . اون از این که می دید من خیلی راحت می تونم حریف خواهرم شم خیلی خوشحال بود .  انگار من شده بودم زور بازوش و این که بتونه به طریق من یه جورایی دق دلی هاشو سر زنش خالی کنه . ای داماد کس خل زن ذلیل . -آرمیلا حال می کنی کیف می کنی  -داداش من که خیلی خیلی دوستت دارم . تو چرا با من ااین جوری رفتار می کنی . من کسم خیلی داغه . -چیکار کنم آرمیلا! میگی که من با کیر داغم خنکش کنم . اونو هم که بفرستم اون داخل بیشتر می سوزونه . -بسوزون داداش . این جور سوختنا یعنی خنک کردن بده بده داداش کسم کیرت رو می خواد . خواهش می کنم . زود باش . چرا این قدر اذیتم می کنی . همش می خوای به فکر خودت باشی . تو خوشت میاد کون می کنی . کس من کیر می خواد . -آرمیلا سرمو بردی . شونه های آبجی رو محکم نگه داشته و با عصبانیت کیرمو بیشتر می کردمش توی کون آرمیلا . هم دردش می گرفت و هم متوجه می شد که من کسشو بکن نیستم . -فقط آرمی به یک شرط کیرمو می کنم توی کست و امشب تو رو بی نصیب نمی ذارم که دیگه دست از سر خواهرت آنیتا بر داری و این قدر سر به سرش نذاری . -متوجه شدی ؟/؟ -حالا کارت به جایی رسیده که تهدیدم می کنی ؟/؟ -من تهدیدت نمی کنم . این کیرم و این کست تو رو تهدید می کنه که میگه اگه خواسته ات اینه پس باید کوتاه بیای و رام من شی و هر چی که من گفتم گوش کنی .. اگه بدونی کردن کونت چقدر حال میده  وقتی که می بینم کونت داره آتیش می گیره . -من نمی دونم این آنی توی کسش چی ریخته که تو رو جادوکرده -همون چیزی که تو چند وقت پیش توی کست ریختی . نگاه کن این شوهرت فرنوش  چه جوری داره با پریسا و مامان حال می کنه . دلت به حال اون بسوزه . فکر نمی کنی وقتشه که زود تر کلک خودت رو بکنی و کمی هم به اون برسی . -به اندازه کافی دور و برش هستند و منو می خوا د چیکار . من خودم شب توی رختخواب کلی بهش حال میدم . -وای آرمی چند روز دیگه توی سفر عجب حالی میده ! ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر