ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 213

آرمیلا تا منو دید می خواست از دستم در ره . داشت خودشو واسم  لوس می کرد و می خواست ناز کنه . منم که دیدم این جوریه گفتم خواهر جون این قدر واسه ما ناز نکن دو تا دیگه  هم منتظرن . مامان و پریسا انتظار منو می کشیدند . آرمی تا این شرایط رو دید از اونجایی که یک قدم ازم عقب تر بود دستشو دراز کرد و کیر منو گرفت و نذاشت که جلو تر برم . -کجا من چیزی نمیگم حالا سرت رو انداختی پایین و همین جور به حال خودت داری میری ؟/؟ تمام زندگیت شده آنیتا . -واسه این که اون خیلی با معرفته . اهل حقه و کلک نیست . -حالا از دست من خسته شدی و دلتو زدم داری این حرفو می زنی ؟/؟ -از دست تو خسته نشدم . کدوم مرد رو دیدی که از دست گاییدن کس های متفرقه خسته شه . شما که مثلا زن هستی ساختمون بدنی تون به یک کیر عادت می کنه اگه یک هفته فقط یک کیر تناول کنی خسته میشی اون وقت ار من چه انتظاری داری .. این خواهرته . تازه وارده . باید کمکش کنیم تا بتونه خودشو هماهنگ کنه . اون به من گفته داداش من فقط می خوام مال تو باشم . اما من با این که دلم نمیومد اونو از خودم دورش کنم و بسپرم دست بقیه با این حال قبول کردم . چاره چی بود . آدم که نباید این قدر خود خواه باشه .. مامان الیا : چی شده آریا . اگه آرمی بهت حال نمیده خودم زیر کیرتم . پریسا : منم بیکارما .. -پریس جون.. مامی شما دو تا با هم مشغول شین من  با آرمی کار دارم . -بشین آرمی . زانوبزن . می خوام در همین حالت کیرمو فرو کنم توی دهنت زبونتو ببندم . حرفمو گوش کرد . راه دیگه ای هم نداشت . منم زاویه رو طوری انتخاب کردم که اون پشت به گایش اون چند نفر قرار داشته باشه و من بتونم کاملا مسلط باشم بر صحنه ای که فرنوش و آرین دارن خواهرمو می کنن . کیر آرین همچنان  محکم و استوار کس خواهرشو می شکافت و در حرکات رفت و بر گشتی فوق العاده به آنی حال می داد . کیر فر نوش رو هم می دیدم که تا نصفه میره توی کون آنیتا و وقتی هم که بر می گرده عقب با خودش یه مقدار از منی منو که هنوز اون داخل قرار داشت بر می گردونه عقب . صحنه های قشنگی بود . آرمی داشت کیر منو ساک می زد . مامان و پریسا  یعنی عروس و مادر شوهر داشتند به کس و کون هم دست می زدند . بابا هم یه گوشه ای ایستاده بود و داشت با کیر خودش بازی می کرد  این آرین هم اشتهاش تموم نمیشد .  حافظه ام قاطی کرده بود . نمی دونستم این اولین باره یا برای دو مین بار که داداش توی کس آبجی آنی خالی کرده  ولی وقتی کیرشو بیرون کشید عین سیل آب کیرش از دو طرف و سط کس خواهرم زد بیرون . نگاهی به کیر آرین انداخته و اونو با کیر خودم مقایسه کردم . همچنان به آبی که از کس خواهرم اومده بود بیرون نگاه می کردم .. آریا آریا هم کیرت بهتره هم آبی که خالی می کنی بیشتره .. آنیتا بیشتر با تو حال می کنه .مطمئن باش اون هنوز هم منتظره که تو بیشتر بهش حال بدی . با این افکار دلمو خوش می کردم .. -فرنوش جان یواش تر .. کون خواهرمو جرش دادی .. آرمیلا دهنشو از رو کیرم بر داشت و گفت داداش دیدی گفتم حواست به این جا نیست ؟/؟ -تو نمی تونی جلوی شوهرت رو بگیری من مجبورم این کار رو انجام بدم . -مگه شوهرم جلوی زنشو می گیره که من این کارو در موردش انجام بدم .؟/؟ ما هر کدوم در این مورد اختیار داریم . مگه تو کیرت رو این جورفرو می کنی تو دهنم و داره سر حلقم گیر می کنه من اعتراضی کردم یا اون حرفی زده ؟ بذار حالشو بکنه . اگه دست من بود می گفتم یه جوری اونو جرش بده که نتونه همراه ما بیاد سفر -آرمی تو چقدر بد جنسی . به جای این که نسبت به شوهرت حسود باشی در مورد داداشت و این که زنهای دیگه ای دور و برشن حسادت می کنی . -حالا میشه این قدر خودت رو نگیری ؟/؟ این بار اونو رو زمین خوابوندم و روش دراز کشیدم . بابا  اومد جای فرنوش .  بعدش  بابا و آرین جای خودشونو عوض کردند . پدر که بعد از انزال تازه کیرش می رفت که کاملا سفت شه خیلی هیجان زده به نظر می رسید . آنی کیر بابا رو هم گرفت توی دستش و اونو با کس خودش تنظیم کرد . نمی دونستم تا کی باید مراقب کارای خواهر کوچولوی نازم می بودم . شاید هنوزم باور کردنش برام سخت بود که اون چند تا کیر دیگه هم نوش جون کرده . ما این چند تا از خودمون بودیم . زیر کیر غریبه ها رفتن یه درد دیگه ای بود برای من که باید خومو برای تماشای اون صحنه ها هم آماده م کردم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر