ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 22

منیره یه خورده از این که ممکنه آرایش صورتش زیر دوش قاطی کرده باشه و کمی اونو به سن واقعی خودش نزدیک تر کنه کمی حالش گرفته بود ولی به دیدن کیر آخوند سلمان اشتهاش باز شد و دیگه این افکار مزاحمو از خودش دور کرد . اون به خوبی می دونست کیری که آب خورده باشه یه خورده درشت تر و با حال تر نشون میده . خودشو خم کرد و دستشو زیر بیضه های ملا سلمان قرار داد . دهنشو گذاشت سر کیرش و با نوک و پهنای زبونش از همونجا لیسیدنو شروع کرد به طرف بیضه هاش . -نهههههههه منیره جووووووون چیکار می کنی . چیکار می کنی دارم هلاک میشم -حاجی من فکر می کردم از حال کردن با من داری زندگی می گیری . سلمان در حالی که چشاشو به زحمت باز می کرد گفت گاهی وقتا آدم از خوشی زیادم به سر حد مرگ می رسه . -میگی دیگه بهت حال ندم ؟/؟ -می خوام حال کنم . تا سر حد مرگ . میخوام قلبمو تنمو جانمو بلرزونی . منیره می دونست چه جوری با تخمهای سلمان بازی کنه که حساس نشه و دردش نگیره در عوض طوری بهش حال بده که کیرشو همچنان تیز و شق و ملتهب نگه داشته باشه . عمری تجربه اونو تا این حد فرز و کاری و خبره بار آورده بود . دهنشو رو کیر حاجی می گردوند و بعد جایی که حس می کرد ممکنه خیلی داغ شده باشه فوری ول می کرد و اونو به حال خودش رها می کرد تا آب کیرش خیلی زود تو دهنش خالی نشه و سلمان را همچنان در التهاب و اشتیاق نگه داشته باشه .  وقتی دهنشو از نوک و تنه کیر به قسمت بیضه ها رسوند و جفتشونو یعنی کل خایه رو گذاشت تو دهنش سلمان دیگه نمی تونست سر پا وایسه وبه دیوار حموم تکیه داد و منیره هم همراه با اون حرکت می کرد . در حال لیسیدن  بیضه های قایم شده تو حفاظش دستشم دور کیر حلقه زده بود و امان سلمانو بریده بود . آخونده فکر نمی کرد که منیره تا این حد اهل حال و با تکنیک باشه . چند تا زن وخواهر مقدسی رو که گاییده بود اونا خیلی خشک و سرد کوس و کونشونو تقدیم می کردند و با یه بر خورد مجسمه ای طوری رفتار می کردند که انگار این یه عادت و یا وظیفه شونه که عمریه دارن این وظیفه رو به شکلهای گوناگون انجام میدن و در خدمت افراد زیادی هم بوده و هستند . ولی منیره همین چند دقیقه نشون داده بود که با همه اینها فرق می کنه و دیگه هم براش مهم نبود که این زن سنش چقدره . کیر اون فقط طالب یک کوس با نشاط بود . سلمان دوست داشت قدرت و تسلط خودشو به عنوان یک مرد نشون بده . کمر منیره رو گرفت و اونو یه خورده از زمین بالاتر آورده و در حالی که به بدنش چسبونده بود زیر گلوشو غرق بوسه کرد و بعد هم اونو کفه حموم خوابوند . کمتر پیش اومده بود که کوس زنی رو بلیسه ولی می خواست در مورد منیره که واقعا کوس و تن و بدن آتشینی داشت استثنا قائل شه . خودشم تمایل زیادی واسه این کار داشت . -خانوم . آدم چیزی رو که قابل تعریف کردنه نمی تونه تعریف نکنه . -سلمان جون از بس خودت خوبی و  تعریف کردنی و تعریف شدنی واین در واقع پاداش کارهای نیکته که من کنیزت باشم . سلمان دیگه نتونست تحمل کنه و دیگه حتی نمی تونست اون فیلمهای همیشگی خودشو به راحتی بازی کنه . -منیره جون غلومتیم . خاک زیر پاتیم . کله شو درسته گذاشت وسط پای منیره و به کوس خیسش چسبوند و سرشو روی کوس و لاپای زن می گردوند -اوووووووووخخخخخخ حاجی کوسسسسسسسم سوخخخخختم گر گرفتم .. نههههههه نههههههه چیکار داری می کنی با کوس تیکه تیکه شده ام . ببین چقدر این کوسم واست خیس کرده .. -خانوم خانوم من دارم با همون خیسی کوست موهای سرمو می شورم . منیره هم کوسشو همراه با فشار سلمان از طرف مقابل به سرش فشار می آورد و می گفت بشور عزیزم خوب خوب بشور . خوب که تمیز شد باید کیرتم بفرستی داخل . هم کیرت شسته میشه هم کوس من . -اوخ که کوس خوشمزه تو رو من به این آسونیها ول کنش نیستم . -فقط سلمان جون یدفعه همه شو نخوری وکم نیاری تموم میشه . -می خوام سیر سیر شم -مگه شما آخوندا سیر مونی هم دارین . -اوخ گفتی اوخ گفتی . ولی منیره جون کوس تو اشتهامو باز کرده . می خوام همیشه دیگه خودم بخورمش . فقط خود خودم . نوشش کنم . -هر کاری دوست داری بکن . وقتی منیره لبای سلمان رو همراه با ریشهای دور و برش رو کوسش احساس کرد باورش نمی شد که یه آخوند داره این همه بهش لذت میده و این قدر استاندارد و مطابق روز داره فعالیت می کنه . شاید اون انتظار دیگه ای از این جماعت داشت . هر چند سلمان هم در شارلاتان بازی و بازی با کلمات عین بقیه بود ولی نوع سکسش منیره رو هیجان زده کرده بود . دستشو فرو کرده بود لای موهای سلمان و به زحمت بر خودش مسلط شده بود که موهای سر شوهر قلابی شو از ریشه نکشه . نمی تونست آروم و قرار بگیره پاهاشو به دیواره های حموم می زد ولی سلمان بد جوری بهش چسبیده بود وبا هل دادن اون به طرف یکی از دیواره های کاشی کاری شده و انداختن وزن خودش روپاهاش دیگه نذاشت که منیره حرکتی بکنه . دست زن به جایی بند نبود . یه حالتی نزدیک به ارگاسم داشت . این بار به شدت موهای سر سلمانو کشید و همین کارش باعث شد که آخوند خودشو یه خورده عقب بکشه که به ضرر خود منیره تموم شد چون ارگاسمش عقب افتاد . بااین که حالش گرفته شده بود ولی حس کرد که حال سلمان بیشتر گرفته شده یه خورده چهره آخونده رو بر افروخته دید با اعتراضش روبرو نشد در عوض این بار سلمان دو تا پاهای منیره رو گرفت و انداخت رو شونه هاش و کمرشو چسبوند به دیوار حموم و حالت دستاش هم طوری شده بود که نمی تونست تحرک چندانی داشته باشه . کیر کلفت و سفت حاجی پس از چند تا مانوری که دور و بر کوس منیره داد با یه نرمش ابتدایی و یه فشار ثانویه دیواره شکافته شده کوس را شکافت و با یه آخ گفتن زن از روی هوس , کیر سلمان رفت تا ته کوس منیره ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

خیلی باحاله دادشم همینجوری ادامه بده مرسی

ناشناس گفت...

باحال ترازاین نمیشه داداشی.فردین

ایرانی گفت...

درخدمتم دلفین خوبم .برقرار باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

باتشکر از لطفت داداش فردین گرامی !..ایرانی

 

ابزار وبمستر