ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 8


جمال ! بیابگیرش تحویل تو . ببینم چیکار می کنی . قروبونتم اوساکریم . -شقایق چه اسم قشنگی ! مث همه جات قشنگه . -ببینم شما دختر دارین ؟/؟ بچه دارین ؟/؟ مادر و خواهر چی ؟/؟ تورو خدا سرم این قدر بلا نیارین . من هیشکی رو تو این دنیا ندارم . هیشکی رو . تو رو خدا خواهش می کنم این قدر دامنمو لکه دار نکنین . -بسه دیگه این قدر منو احساساتی نکن . خیلی دل نازکم .. دستشو گرفت جلوی دهنمو محکم نگهش داشت تا بیشتر از این حرف نزنم و احساساتشو جریحه دار نکنم یه دست دیگه اشو گذاشت لای پام . چند تا انگشتشو کرد توی کوسم . کوسی که هنوز از گاییده شدن قبلی داشت می سوخت . بازم دست وپا می زدم تا کارم نداشته باشه . از پاهاش کمک گرفت و طوری دو تا پامو به دو طرف باز کرد که نزدیک بود جربخوره . مجبورشدم کوتاه بیام .. دستشو از رو دهنم ورداشت و دوتا رون پامو گرفت و کونمو از بالا انداخت روی سرش و دهنشو چسبوند به کوسم . -جااااااااان کوس نوبری عجب مزززززززه ای میده کریم -بخور حالشو ببر .. داش کریم سوراخ کونشم آب بندی و آماده اش کنم ؟/؟ -تنگ تنگه فعلا با انگشتات یه خورده بازشون کن . من با خودم وازلین آوردم . یه خورده چربش می کنم و بعد گلشو می چینم -نوکرتیم اوسا کریم .-داش جمال کوسسسسستو بکن حالشو ببر که باید دوتایی بیفتیم روش . دوتا کیرو توتنش ببینیم و عشقمونو بکنیم . -خیلی روش زیاد شده . ولی یه هفته ای روبراه میشه .. جمال خیلی باهام لج داشت . به طرز وحشیانه و بیرحمانه ای منو می گایید . به این جور گاییدنا امروزه میگن هارد سکس . اونم با این جور گاییدن سادیسمانه اش داشت حال می کرد و منم زیر دست و پاش داشتم له می شدم . نه پای فرار داشتم نه نای و قرار . دیگه حتی اشک و ناله ای هم واسم نمونده بود . حتی التماس هم نمی کردم . لذت هم نمی بردم . دوست داشتم زودتر از این وضع خفت بار و از زیر این شکنجه خلاص شم . یواش یواش سند جندگی من به ثبت می رسید . هیشکی نبود بهم کمک کنه و منو از این وضع خفت باری که برام پیش اومده بود نجات بده . هیشکی . هیشکی نبود که دلش به حال من بسوزه . خدا منو از یاد برده بود از بنده خدا چه انتظاری می شد داشت .. سرو کونمو یکی کرده بود . سرم از وسط دو تاپا در اومده بود . به شکل نیمدایره در اومده بودم . گردن و کمرم به شدت خم شده درد گرفته بود . کونم ایستاده روی هواقرار داشت و جمال کیر درد آورشو از همون بالا چکشی و هاون کوبیدنی فرو می کرد توی کوسم -جاااااااااان کریم جوووووووون چه حالی میده این جوری گاییدن -یادم باشه منم دفعه دیگه یه دست این جوری بگامش . فعلا که تو نخ کونشم . دوطرف کشاله های رونمو داشت وسوراخ کوسمو با کیرش تنظیم می کرد . یه خورده خیلی کم خوشم میومد ولی بیشتر بدم میومد . کوسم خشک بود . -شقایق جون خیلی بی احساسی عادت می کنی . جوجوتو بخورم . کیرشو بیرون کشید و لب و سبیلای کلفتشو گذاشت رو سینه هام . حالم داشت بهم می خورد . ولی هر چه بود از حالت قبلی بهتر بود . -جووووووون کوسسسسس جوووووووون الان سرحالت می کنم . منو بغل کرد و با اون لب و لوچه زمختش همه جای تنمو می بوسید . می خواست منو به هوس بیاره و یه حالی به من داده باشه تا منم کیفی کرده باشم و اونم از این که به زن دیروز دوشیزه بوده حال داده احساس غرور کنه ولی مثل یه سنگ بودم . بی احساس . -حالتو جا میارم . می بینی . کیرشو مالید به دهنم . یالله زود باش چاکشو باز کن تا چاکش ندادم . دختر که این قدر پررو نمیشه . تسلیم شده بودم . کیرشو محکم به سقف دهن و ته حلقم می زد . عقم گرفته چندشم شده بود . گازش گرفتم . اونم یکی زد زیر گوشم -جنده لاشی من مثل استاد کریم نیستم شاید ظاهرم مهربون باشه ولی یکی باهام راه نیاد حالشو می گیرم . بازم گازش می گرفتم ولی اون با صبر و حوصله کیرشو تو دهنم داشت -فکر کردی . الان تشنگیتو رفع میکنم . آب کیرشو با فشار زیاد ریخت تو دهنم . حالم داشت بهم می خورد . فورا دهنم باز کردم یه خورده اشو تف کردم ویه خورده هم رفت تو شکمم . دست بردار نبود سر کیرش کاندوم کشید واین اولین باری بود که در این چند دقیقه احساس خوشحالی می کردم چون می دونستم از دستش خلاص میشم . خودم قمبل کده و کونمو واسش تنظیم کردم که زودتر منو بکنه و خلاص شم -جوووووون یواش یواش داری می فهمی که دوای دردت همین کیر آقا جماله . یه دستشو گذاشت رو شونه چپمو یه دستشم رو کونم و کیرشو می فرستاد توی کوسم و می کشید بیرون .. با خود زمزمه می کردم خدایا نجاتم بده . کی خلاصم می کنی . وقتی که حرکت و جهش منی رو توی کوس خودم و داغی اونو از طریق پوسته کاندوم احساس کردم انگاری به من دنیارو داده باشن . -جمال جون خسته نباشی . وازلین توی دستم دیگه خسته شده . وای چه کونی داره این دختره . اول من کونشو باز می کنم . تو همون کوسه رو داشته باش . وقتی که گل کونشم چیدم بالاخره یه چیزی هم واسه تو میذارم که بچینی . -ما غلومتیم اوسا کریم . -اوه خدای من هنوز سیر نشده بودند وتراژدی همچنان ادامه داشت .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

دلفین گفت...

دادشی این داستان هم جالب داره پیش میره مرسی

دلفین گفت...

راستی دادشم نظرت چیه اگه تو سایت داستانهای سکس تصویری هم قرار داده بشه به نظر من جالب میشه باز هم نطر نظر شماست

ایرانی گفت...

خب دلفین جان این کارای تصویری رو من زیاد تو این جریانات نیستم و اطلاعی ندارم . امیر داداش باید در این مورد تصمیم بگیره . بد چیزی نیست ولی خب من که خودم یکی از اینا رو هم تا حالا کنترل نکردم . موفق و موید باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر