ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

پریان درغربت 73

کیوان و شهاب دو تایی شون داشتن خدمت اون خانوم می رسیدن .. جیغشو در آورده بودن ..
 کیوان : شهاب میای سر کاندوم خودمونو یه سوراخی بکنیم و آبمون بره توی سوراخشون ؟
 -اگه اونا مریض باشن چی ؟
-مریض کجا بود . اینا همشون کارت بهداشت دارن و هر چند روز در میون آزمایش میشن .
 -من همچین ریسکی نمی کنم ...
-باشه حق با توست .. ولی خب اینم از اون کاندوماست که خیلی به کس حال میده .. زنه رو گذاشته بودن رو زمین و دو تایی شون عین آدمای زن نگاییده از چپ و راست آتیش می کردند طوری که اون زن مشتاشو گره کرده به زمین می زد . می دونستم که خیلی خوشش میاد .  منم دیگه حسابی با این طرف خودم حال کرده بودم . دوست داشتم همه با هم قاطی شیم . سالن ماساژ واقعا شبیه به یک جنده خونه عمومی سربسته  شده بود . مهیار و مهدیس که دیگه نتونستن دوری همو تحمل کنن . مهیار طرف خودشو فرستاد به سمتی دیگه ..
-مهدیس من اومدم . تا بیشتر حال کنی . اون انگلیسی به کس مهدیس امون نمی داد . 
-اووووووفففففف مهیار مهیار عزیزم .. چرا واسه من اون زنه رو فرستادی. می موندی تا آخرش حال می کردی . پس تو بیا بذار توی کسم و  این آقاهه فرو کنه توی کونم ..
 -نههههه مهدیس جون تو که هنوز ار گاسم نشدی . صبر می کنم کاملا حال کنی بعدا . -فدای تو که این قدر هوای زنتو داری . همین کارا رو می کنی که روز به روز بیشتر عاشقت میشم .. ..
از کارای مهدیس و مهیار تعجب می کردم . آخه اونا جلوی هم داشتن با یه غریبه سکس می کردند و این جور قربون صدقه هم رفته دم از عشق و عاشقی می زدند . خب چه میشه گفت این هم یه فلسفه ای واسه خودش داره . شاید اونا عشق و دوست داشتن و پیوند رو در روابط عاطفی خلاصه شده می بینن و اونو با سکس ارتباط نمیدن .. دیدن این صحنه ها و لذت بردن دیگران از هم بازم منوتحریک  کرد و یک بار دیگه ار گاسم شدم .  طرف من کاندوم از سر کیرش در آورد و رو سینه هام خالی کرد . .. قبل از این که با دستام منی اون مرد رو روی سینه هام پخشش کنم دستموگذاشتم دور کیرش و اونوبه سمت دهنم کشوندم .. مثل این که بازم جا داشت که آبشو خالی کنه .. منم با لذت و  کیف و حال کیرشو همین جور میک می زدم تا بازم بتونم آبشو بکشم .. خوابم گرفته بود .. ولی دیگه الان وقت خوابیدن نبود  منم خودمو وسط اون محوطه ولو کردم .. همه یکی یکی میومدن پایین . چه صحنه هایی !  یکی کاندومشودر می آورد و رو کون طرفش خالی می کرد .  یکی کیرشو فرو می کرد توی دهن زن مقابلش و وقتی هم که کیراز داخل دهن بیرون کشیده می شد فوران منی بود  زبونی که داشت گوشه های لبشو لیس می زد تا این آب حروم نشه . چقدر از این شور و حال عمومی خوشم میومد .. همه یکی یکی رو زمین نشسته بیشتراشون  دراز کشیدن .. پریناز به گوشه ای تکیه داده بود و داشت نگاهمون می کرد.
 -خواهر بیا این سمت . نبینم خسته شده باشی.
 -پریس جون پدر منودر آوردن . یک ریز داشتن با فشار منو می کردند .
 از پشت یکی بغلم زد .. سرمو بر گردوندم مهیار رو دیدم . که رو زمین خو ابیده و به زحمت تونسته دستشو به کمرم بزنه و در یه حالت بغلی قلقلکم بده . اون دو نفر هنوز داشتن مهدیسو می گاییدن . ماساژور فرو کرده بود توی کون مهدیس  و کیر مهیار هم که به خوبی راه کس زنشو می دونست .می خواستم به صحنه فرو رفتن کیر توی کون مهدیس نگاه کنم ولی همش به این فکر می کردم که نکنه دردش بگیره و دلم بسوزه . آخه تازگی ها خیلی دل رحم شده بودم و اگه یه زنی در حال کون دادن جیغ می کشید دلم می رفت شاید فکر می کردم این منم که در حال درد کشیدن و کون دادنم . ولی این که مهیار مهدیسو درک می کرد و بهش این فرصتو می داد که از زندگی نهایت لذتو ببره اوج درک و فر هنگ بالاش بود اما این دلیل نمیشه که مردایی  مثل شوهرم که دوست دارن زنشون فقط برای اونا باشه و غیرت دارن بی فر هنگ باشن ... 
-آخخخخخخخ مهیار عشق من جون من .. ناز من , هستی من یک بار دیگه دارم ار ضا میشم .. بکن منو .. آههههه آخخخخخخ ریخت ریخت .. آهای گامبو از پشتم از رو کونم پاشو .. برو عقب آقا خنگه ..
 مهدیس می خواست کسشو از سر کیر شوهرش در بیاره .. حدس زدم که باید کسش در حال جوش آوردن باشه .. ماساژوره کیرشو کشید بیرون و پشت مهدیس خالی کرد و رفت به سمتی ..  مهیار این بار کمر زنشو گرفت و  با سرعتی زیاد اونو از همون سمت پایین , می کرد .. مهدیس هم با فریاد های خودش توجه همه رو جلب کرده بود .. این بار خیلی راحت کونشو از رو سر کیر مهیار برداشت و با کف دستش چند بار محکم به کسش زد.
 -اووووووفففففف تازه داشت میومد حالا چرا نمیاد .
-این قدر حرص نخور الان میاد .
 -همش فکر می کنم یکی می خواد بیاد رو من .. پشت من .. حواسم باید جفت باشه خلاصه مهیار تا اونجایی زنشو گایید که اون بتونه یک بار دیگه هم خودشو رها کنه و سریع با ضربه کف دست به کسش چند قطره از آب کسشو به طرف بیرون بریزه . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر