ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانواده خوش خیال 19

سا مان رفت طرف مادرش سوسن و سیامک هم رفت به سمت دخترش سپیده .. اونا اولین باری نبود که با هم در تماس و سکس بودند ولی هیجان این کار براشون از این نظر شدید بود که جشن ورود سهیل و سارا به جرگه اونا بوده واین محفل عمومی خیلی به اونا می چسبید برای همین این سکس چهار تایی هم به اونا لذت می داد .. عرفان بازم دستش رفته بود رو کیرش . آخرین باری که دو بار پشت سر هم جق زده بود دچار سردرد شدید شده بود ولی چاره ای نمی دید که بازم از این کارا بکنه .. حالا صدا ها رو هم از مانیتور به خوبی می شنید . سیستم فیلمبرداری و پخش اون شدید تر شده بود .. با این که  در هر گوشه ای چند نفری مشغول بودن ولی  حالا از مانیتور صحنه سکس پدر و دختر و مادر و پسر در حال پخش شدن بود .. سیامک : دخترم کیر بابات چه طوره -همچین سوال می کنی که انگاری تازه اولین باریه که داری می کنی منو  . سروش هم همش همین سوالو ازم می کنه که کیر بابات بهتره یا کیر من .. -تو چی میگی -بابا .. این سوالا چیه هر گلی یه بویی داره . من نگاه نمی کنم به این که کدوم کلفت تره و کدوم دراز تر ه . من عاشق هیجانم .  چقدر دوست دارم هنوزم فکر کنم که دارم دزدکی میریم سر وقت همدیگه .. اون جوری خیلی هیجانش زیاده . من عاشق تنوع و لذت بردنای ناگهانی هستم . دلنم نمی خواد لذت این سکسها برام یکنواخت شه .. نگاه کن بابا ! داداش سامان و مامان سوسنو  رو نگاه کن که دارن چه جوری با هم حال می کنن .. سوسن  : پسرم مثل این که امشب خیلی خوشحالی ..-آره مامان جون هم عروسم سلنا رو گاییدم و تونستم  بالاخره متوجهش کنم که جریان این جا از چه قراره و هم این که تونستم سهیل و سارا  رو به یک سر انجامی برسونم که اونا هم از زندگی لذت ببرن . -یه کمی هم سختگیری می کردی . این قانون کس شر زیر 18 و بالای 18 دیگه بیش از حد مسخره و فیلم شده .. اونجا تو مملکت غریب دختر پسرای سیزده چهارده ساله دارن همدیگه رو میگان و دخترا همون اول  بی پرده میشن اون وقت آقا سامان ما از زیر 18 می گفت .. کس شرات خودشونو خودشون قبول ندارن اون وقت ما میایم براشون دم جنبونی می کنیم .. -مامان حالا این قدر نمکدون نشکن دیگه .. -مگه ما مال پدرشونو خوردیم .. کارتو بکن ..  هنوز همون کیر رو داری . مثل همون  اوایلی که این مدل سکسو. راه انداختیم تازه نفس و جون داری .. عرفان دیگه خیلی چیزا دستگیرش شده بود . بدنش از هوس می لرزید و نمی دونست آیا با جلق زدن بعدی می تونه بر آتیش هوس خودش آب سردی بریزه یا نه .. داغ داغ بود .. سیامک کمر دخترش سپیده رو گرفت و اونو رو هوا می کرد . -بابا جون منو بذار زمین .. کمرت درد می گیره .. عرفان دلش می خواست این صحنه ادامه داشته باشه .. چون فیلم قشنگ زوم شده بود روی کون سپیده که کیرسیامک تا ته می رفت توی کس دخترش و بر می گشت .. سیامک می خواست نشون بده که با وجود سن بالا هنوز هم قدرت داره.. وااااااییییییی  ..واییییییییی -چیه بابا چیه .. -نمی تونم -کمرت اگه درد گرفته منو بذار زمین -نه .. نههههههه .. -بابا بابا جونم همین طورمنو رو هوا بکن .. خوشم میاد خوشم میاد .. از اون طرف سروش شوهر سپیده اومد سمت اونا .. -سلام سیامک خان خسته نباشی .. سپیده یه چشمکی به شوهرش زد که دوزاری سروش افتاد . -بابا جون  هر چند که سپیده نیازی به من نداره و توبه اندازه کافی داری بهش حال میدی . ولی من دوست دارم با زنم ور برم -خواهش می کنم سروش جان درسته که سپیده دختر منه ولی حالا زن توست و صاحب اختیاری .و. سروش هم انگشتشو گذاشته بود رو سوراخ کون زنش و از پهلو سینه سپیده رو میذاشت تو دهنش و اونو میکش می زد . -جوووووووووون بخورششششش بابا بکنش .. آخخخخخخخ کسسسسسسم آخخخخخخخ سینه هام .. سامان و سوسن  هم به دیدن اون صحنه ها هیجان زده شده بودند و مادر و دختر در یه لحظه با هم ار گاسم شده و تقاضای آب کیر کردند .. سامان ریخت توی کس مادرش و سیامک هم سر بالایی خالی کرد داخل کس دخترش سپیده .. وقتی سیامک سپیده رو گذاشت زمین چند نفری که کارشونو ول کرده به صحنه نگاه می کردن شروع کردن به کف زدن برای سیامک که با وجود کهولت سن اون جور سر پا و سر حال داشت دخترشو می کرد  . سروش هم رفت بالا سر زنش و کیرشو گذاشت لای سینه های اون وآ بشو اون وسط خالی کرد .. دیگه عرفان نتونست تحمل کنه و این یه تیکه آخری طوری هیجانشو زیاد کرده بود که مجبور شد آبشو خالی کنه ....... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم دمت گرم داستانها عالی بودن شرمنده چندروزی نبوددم داداشم از این صحنش خوشم اومد که منی شو رو سینهای زنش خالی کرد از این صحنه ها زیاد بزار داداشم مخصوصا رو مامان های داستان مرسی

ایرانی گفت...

خواهش می کنم دلفین جان . رسیدن به خیر . خوشحالم که برگشتی . جات خالی بود . حتما بازم از این چیزا می نویسم این داستان از بس جمعیتش زیاده که واقعا رسیدگی به همه شخصیتها کار می بره . یکی در سایت لوتی بهم پیام داده بود که زورو رو هم وارد داستان می کردی دیگه .. خنده ام گرفته بود . تازه چند تا رو هم نگه داشتم امریکا .. دلم می خواد این داستان طولانی شه . بعد از تموم شدن مامان زبل و بعد هم هر کی به هرکی ..دیگه باید رو این داستان خانوادگی تلاش بیشتری بکنم و بیشتر بهش توجه شه . با درود به دلفین خوبم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر