ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 91

نادر : و من همینو حس می کنم ... می تونم صداقت و پاکی و یکرنگی و .... تو رو ببینم .. لذت ببرم و این لذت در اثر هما غوشی با تو تحریکم می کنه
حالا وقتی که می خوام از بر هنه کردن و در کنارت خوابیدن بگم
حس می کنم که همین حالا کنار توام
در آغوشت دارم
تنمو بهت چسبونده بودم . اون جام به بدنت چسبیده بود
نادر : شب به خیر منم رفتم که بخوابم . دوستت دارم
تو در آغوش منی
همسر منی
من نمی دونم با چه قلمی در وصف تو
و سور پرایز هات بنویسم
دوستت دارم .. عاشقتم .. ای دخترفدا کار
نازنین : الان حس کردم بیدار شدم, اما چشمامو باز نکردمو خودمو تو بغلت حس کردم.
دستم رو سینته و دارم با موهاش بازی میکنم, پامو انداختم رو پات و رونمو به .....میمالم
نیم خیز میشم روت با تموم عطشم نگاهت میکنم, لبامو ب لبات میمالمو ..... هامو ب سینت
سرمو کنار گوشت میبرمو آروم میگم نادر نازنینت هوستو داره, دلش میخواد
همونطوری که از ..... ترتیب عشقتو میدادی و پر از لذت میشدم
ااههههه , اااخخخخ نااادر
,نادر : و منم بهت میگم همون صحنه و همون لحظات همش در تصور منه .. همون حرکت دستام رو باسن گوشتی و هوس انگیزت .. همون لرزشهای اون .. همون شکاف وسط اون ...
همون خواستن ها .. همون جریان روان لذت رو ..... من .. همون گرما و حرارت .. همون نیاز ... من دلم می خواد دلم می خواد زنمو کنارم داشته باشم
ازش لذت ببرم
و بهش لذت بدم
.   روز بعد یا روز بد نازنین پونزدهم دی ماه 94 پنجم ژانویه 2015 دوروز بعد از دیدار  :
نادر : جات خالیه
بازم صدای منو نمی شنوی
بازم اشکامو نمی بینی
بازم دلم به درد اومده و پیشسم نیستی
آخه من مگه  حرف زشت زدم ؟
آخه من یه نقطه ضعف دارم
آخه من دوستت دارم
آخه من نمی خوام کسی که دست منو گرفته بلندم کرده
تصورشو بکنم حتی تصور بی خودشو که بخواد دستمو ول کنه
خودمم می دونم
اگرم بهم نمی گفتی می دونستم
می دونستم ...جوابمو نمیدی
حق داری
صدامو نمی شنوی بازم حق داری
امید وارم مث من هیچ وقت احساس نا امیدی و نفرت از خودت بهت دست نده ...تو رو دوست داشتن
و گفتن از نخواستن از دست دادن تو حرف بی خود نیست .. شاید من بد جوری عنوانش کرده باشم
نمی تونم ناهار بخورم ..نمی تونم اصلا حالم درست نیست ..
چراسخت میای پیشم و راحت از پیشم میری
گناه من خالصانه دوست داشتن توست .. عاشقانه دوست داشتن توست
گناه من تو رو همیشه خواستنه .. همیشه داشتنه ..
چرا همیشه یه چیزی باید منو از اوج خوشبختی به زیر بکشه
چرا عمر خوشبختی من زیاد نیست
میرم دراز بکشم شاید بخوابم و یک ساعتی رو فکر نکنم
ولی  عادت کردم که با رویای شیرین تو بخوابم .. نه با نفرت از خودم ...
کسی که نه به اس جواب میده نه به زنگ من .. دیگه چه امیدی دارم که اینجا بیاد..
برم بخوابم تنها بدون تو
بدون این که بغلم بزنی
پر از خواستنم
ولی هنوز وارد ده نیستم که برم سراغ خونه کد خدا
وقتی نیستی از خدا جز مرگ هیچی نمی خوام
می دونم تو مرگ من رو نمی خوای .. می دونم نالیدنم  رو نمی خوای ..می دونم نبودنم رو نمی خوای ...
وقتی نیستی نمی خوام زنده باشم
نمی خوام وبال آینده باشم
کاش میومدی این جا ... دوست ندارم از خودم بیزار باشم .. از زندگی بیزار باشم
نازنین کجایی ؟
کاش میومدی این جا
نازنین ..نازنین ....نازنین ..نازنین ..نازنین ..نازنین ..
وقتی نیستی دوست دارم بال در آرم برم به قلب آسمون ...غممو بدم به ابرابه  بارون ... ببارم هی ببارم هی ببارم ....تا دیگه یاوه نگم خاک بشم یه بی زبون ... به خدا آرزومه از دل و جون از دل و جون ..
صدام گرفته از بس اسم تو رو در تنهایی خودم فریاد زدم
صدام گرفته از بس با هق هق دلم فریادت زدم
صدام گرفته مثل دل گرفته من
وقتی نیستی من می خوام آتیش بگیرم خاک بشم
خودمو بدم به دست باد
برسم به پای آب تا پاک بشم
چرا سر چیزای الکی با هم بحث می کنیم
چرا آخه ؟
نازنینم ... می دونم میگی بازم دارم حرفای تکراری می زنم
بگو گناه امروز من چی بوده ؟ که این جوری تنبیهم می کنی ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
نازنینم ؟
کجایی عشقم ؟
کجایی نازنینم ؟
زندگی بی تو واسم سیاهه ....زندگی بی تو بوی مرگو میده ...
حتی مردن هم با هام لج کرده ...چقدر جات خالیه !
چرا واسه دمی نمیای این جا
چرا نمیای تا بدونی چقدر دلتنگتم
تا بدونی چقدر بی تاب و بی قرارم
تا بینی که داره آب میشم
که دارم ذره ذره وجود نازنینتو فریاد می زنم
نازنین : سلام

ادامه دارد : ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر