ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 175

نادر 17مه : بعد از این که توضیح دادی بهم ..من کی بهت گفتم که تو به من دروغ گفتی ؟ من که همه حرفاتو باور کردم . هر بار یه چیزی بهم گفتی من قبول کردم .. حتی این قدر دوستت دارم که به هیچوجه راضی نمیشم تو رو آزار بدم .. حتی از نوشته هات هم نکته نمی گیرم . چون عاشقتم . نمی خوام نا راحت شی .. فقط یه چیزی ازت می پرسم   البته در پیامها چند بار گفتی .. در این 4 ماهی که از من فاصله گرفتی دوستم داشتی ؟ حسی بهم داشتی ؟ یه علتی داره اینو می پرسم
  نازنین 17مه : اگه رفتمو الانم برنمیگردم دلیل اینکه همه چیزو فراموش کنم نیست. من قول دادم درست اما کسی هم نمیفهمید من اگه بد قولی میکردم اما با شرایطی که خودم عصبی بودمو ی روز خوبو ی روز بد کاش ی روز بود ی دقیقه خوبو ی دقیقه بد بهتر این بود خودمو بده کنمو برم.
خیلی پیش اومد که بخوام بهت پیام بدم و یا هر چی دیگه اما خودمو قانع میکردم که فایده نداره اینطوری ادامه دادن یا باید درست حسابی بود یا نبود و نبود و غالب میدید
نادر 18مه : سلام بر نازنین عاشق و نازنین عاشقم ..نمی دونم حالت چطوره ..هم نگران توام هم خودم خسته و داغون و عاشق توام ..وقتی می تونیم به هم آرامش بدیم چرا این کارو نمی کنیم ؟چرا ازم فراری میشی ؟ چرا نمیای کنارم تا تو رو سرشار از انرژی و عشق خودم کنم . دوستت دارم نازنین ... من همون نادرم . همون نادری که اگه ساعتها کنارت بشینه دست به بدنت نمی زنه .. دوستت دارم .. ازمن فرار نکن .. دلم واست یه ذره شده ... من تو رو همون جوری که هستی دوستت دارم . اگه یه کوچولو هم که شده دوستم داری پس بیا از لحظات زندگیمون استفاده کنیم .. هیچی مثل عشق و دوست داشتن و درک متقابل نمی تونه زندگی رو واسه ما شیرین کنه ... بیا عزیزم . بیا .. تا زندگی هست فرصت هست .. به خدا اشتباه می کنی ..جدایی فایده ای نداره .. بیا در آغوشم تا هر دو مون طعم شیرین زندگی رو حس کنیم . نازنین با تمام وجودم عاشقتم . از دوریت عذاب می کشم . هرچی توی ذهنته پاک کن فقط به من و خودت فکر کن .. زندگی قشنگه و من از دوری تو رنج می کشم .. دوستت دارم ..
نازنین 18مه:سلام،شب بخیر
دارم برا خواب جون میدم اما باز الان که خوندم پیامتو جواب دادم ، اینهمه نشونه که هنوز نتونستم ببرم، میگم نیستم اما نبریدم ولی ای دل غافل کیه که درک کنه.
احساس ما دوتا از جنس هم نیست فقط همینو میدونمو بس.
یکی نیست بهت بگه آخه نادر ول کن این نازنینو با این قضاوتهای کجو کوله ات.
تو از کجا میدونی من به پل صراط اعتقاد ندارم، فقط چون دارم ازت دوری میکنمو به خواسته ات توجهی ندارم ؟
عجببببببببب! چی بگم که هر چی نگم بهتره.
شب بخیر
نادر 21مه ..فاصله : سلام عشقم ! چرا باید بین من و تو فاصله باشه ؟! شایدم فاصله ای نباشه ... دل گرفته ام به تو نیاز داره . روز به روز استخونی تر میشم . انگار دنیا داره با من می پیچه ...شاید تو از غم و از هوای ابری و بارونی خوشت بیاد ..من بدم نمیاد ولی وقتی که سایه شوم جدایی و فاصله رو رو سرم حس می کنم متنفرم  از هوای تیره و تار .. دلم گرفته .. بازم داره به وقت غروب می باره ... تو رو می خوام .. نفسهای گرم عشقت رو ... نازنینم یادت رفته که یه روزی دوستم داشتی ؟ یادت رفته که یه روزی چند ماهی سرشار از واژه های عاشقانه ای بودی که نثار من می کردی ؟ من چه کردم ؟! من چه شدم ؟! نادر همونه .. عاشق تر .. سخت تر .. مقاوم تر .. آبدیده تر ... و با فریادی رساتر .. و با فریادی رساتر بهت میگه نازنین تو عمر منی .. جون منی .. عشق منی .. قلب منی .. نفس منی ... همه چیز منی .. همه کس منی .... وقتی نفس منی وقتی همه کس منی پس می تونم با شجاعت و شهامت بگم نو هوس منی ... و من برای لحظه های زندگیم ارزش قائلم . لحظاتی که من و تو در کنار هم بودیم . جسم و جان خود را به هم سپرده بودیم . آن لحظات بیهوده نبود . فقط یک هوس نبود . نازنین یک هوس نبود ... وگرنه نادر دیوونه چند صد کیلومتر پا نمی شد نمیومد ولایت شما .. نادر دوستت داره ... عاشقته ... درکم کن ... درکم کن ... من نازنین عاشقو حسش می کنم .. نازنین روزای خوبو ...  با منطق خوبش ..... من منتظر اونم ... من منتظر اونم .... تو همه چیز منی .... کاش می تونستی  و می خواستی که نسخه این ویزیت منو برای در مان بپیچی .. فقط یک دقیقه آغوش گرم نادر ... باور کن تمام افکار مزاحم و منفی رو از سر و دلت دور می کنه .. فقط یک دقیقه ...فقط یک دقیقه از این درمان استفاده کنی خوب خوب میشی ... نمی خوادم در این یک دقیقه منو ببوسی .. فقط بیا در آغوشم . بغلم کن بذار بغلت کنم . به هیچی فکر نکن . گرمای وجود من و تو وقتی کنار هم قرار بگیره ... تپش های قلب ما که به هم برسه هیچ دلخوری و دلتنگی رو نمی شناسه ... بیا و برای یک بار هم که شده در این چند ماه مثل اون روزای خوبمون از دوست داشتن از امید از فر دای روشن بگو ... فقط یک دقیقه آغوش گرمت آرزوی منه . چون درمانت می کنه و منو به بهشت می رسونه . دوستت دارم .. دوستت دارم ....
نادر 22مه  می رسه : سلام ..می رسه یه وقتی که نمی دونی چی بگی ؟ چی بنویسی ؟ چی بخوای ؟ چه جوری توی قلب کسی که توی قلبت نفوذ داره نفوذ کنی .. می رسه یه وقتی که دلت می خواد بمیری ولی نمی دونی چه جوری ! چه جوری می تونی خیلی زود به این خواسته ات برسی . می رسه یه وقتی که حس می کنی بودن و نبودن فرقی با هم نداره . می رسه یه وقتی که حس می کنی از همه چیز زده ای ..می رسه یه زمانی که گیج خوابی اما .... حتی از خوابیدن هم بدت میاد ... بیداری ولی از همه چی بیزاری ... می رسه یه زمانی که از خوشی ها هم بیزار میشی ...چه بیهوده منتظر شب به خیر تو هستم .. دوستت دارم نازنین .. کاش قلبتو همچنان کنار قلب من می ذاشتی تا بتونم درد هاتو بیشتر و بهتر حس کنم تا شریک درد هات شم . آخه اون دردی که توی دل من کاشته شده .. درد جدایی از تو .. اون قدر قویه که می تونم درد های دیگه رو هم حس کنم و غمتو بخورم . ... چشام باز نمیشه به زور باز میشه . نمی خوام بخوابم . می دونم نمیای ولی به یاد اون شبایی که میومدی

ادامه دارد ... نویسنده : ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر