ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 186

ماهان به طور غیر مستقیم در سایت ازم پرسید و طوری که انگار می خواست مطمئن شه من باهاش حرف زدم دوستم یا نه ...منم واسه این که خاطر جمعش کنم گفتم مدرک دارم . ولی نمی خواستم مدارکو بهش بدم ..همین باعث شد که نازنین ازم دلخور شه
نازنین 22 ژوئن : من بد بد بد بد بد بد بد بد بد بد بد بد ... هر چقدر بگی بد اما هیچ وقت ازت بد نگفتم به کسی، هیچ وقت کسی نبود که از ناراحتیهام  تو عشقمون بگم بهش، نبود بگم از فلان حرف و یا فلان کار نادر ناراحت شدم ، ربختم تو خودم چون عاشق بودم ... تو غر زدی من از درد دوری به خودم پیچیدم، تو بد قضاوتم کردی من گفتم تو درست میگی ، تو هی محکومم کردی من گفتم حق با توئه، تو هی ازم بد گفتی من گفتم حق داره اما این انصاف نیست بگیچت میکنیم ، ایمیل میدیم. بخدا انصاف نیست اینکارایی که باهام میکنی.
درست نیست انقدر رو زبون بندازیتم.
نادر امید داشتم ، خرابش کردی
بخدا قسم به اتدازه ی ی زورگیری روانمو ریختی بهم .
من به تو اعتماد کردم این حقم نبود ، من تموم وجودمو با عشق بهت دادم مه ثابت کنم جز تو کسی نیست و نخواهد بود .
جواب این اشکهایی که از بی اعتماد شدن عشقم داره میاد رو کی میخواد بده?
نادر بد کردی باهام ، بد
در روزای آخری که باهام مثلا خوب بود زیر در رویی زیاد داشت یه روزی  گفت سیمکارت  و گوشی شو گم کرده و تا چند ماه از اون شماره خبری نبود .. ولی برام از همون سیمکارت زنگ زد . وقتی موضوع رو با هاش در میون گذاشتم این جوابو داد
عجب روز پر برکتی بود این 22 ژوئن
نازنین : سیم کارت رو بهونه نکن، که ی تهمت دیگه بهم بزنی.
سیمکارت گم شده رو سوزوندم ، دوباره گرفتم چون اگه چند ماه ازش بگذره و استفاده نشه انتقالش میدن.
کار اشتباهی کردم دوباره گرفتم ؟
تو بودی نمیرفتی دنبالش؟.
اینا فرافکنیه نادر، دنبال بهونه نباش.
بهونه رو دادی دستم .
دستت هم درد نکنه.
درست مثه ی آدم لب مرز که فقط ی تیغ به دستش بدی تا تموم کنه
امشبم شبی شد
اینم مثه تاریخهای دیگه فراموش نکن، شبه دودستی تقدیم کردن عشقت به کسی که ازش متنفره
نادر : من نه بهت گفتم تو بدی .. نه باهات بد کردم ...من چه گناهی کردم ! جرمی مرتکب شدم ؟ نازنین به خدا این جور قضاوت نکن . تویی که میگی من قضاوت نکنم چرا خودت عجله می کنی .. نمی تونی تلفنی حرف بزنی ؟ برام از انصاف میگی ؟ نه .. نخواه که توپو به زمین من پاس بدی ..من خودم حالیمه ..من خودم حالیمه .. خیلی وقته حالیمه ..مثل بچه ها دارم به خودم امید میدم که نازنین دوستم داره ... من اگه می خواستم نامرد باشم پست باشم همون اول پست می بودم ..همون اول نامرد می بودم .. میام در حق تو نامردی کنم ؟ هرجور دوست داری فکر کن .. می دونم نازنین .. خب بهم بگو راهمو بکشم برم .. بهم بگو دوستم نداری .. دیگه چرا این چیزا رو بهونه می کنی . یا باورم نداری  یا گذشت نداری ..گذشت به خاطر کاری که نکردم و قصد انجامشو نداشتم . تو چطور رو یه حرف و جمله من حساب باز می کنی اون وقت انتظار داری من رو حرف نازنینم حساب باز نکنم ؟ اون وقتایی که می گفتی نازنین مال نادرشه ؟ به خدا من پست نیستم .. به خدا من قصد آزار و افشا رو نداشتم
نازنین : تو علنا داری افشا می کنی
چند بار بگم نگو تگو تگو از منه خاک بر سر خر نگو.
گوش نمیکنی میشه همین.
برو اصلا عکس و صدامو هم آپ کن تو لوتی یا هر جایی که دوست داری ، تا ببینم دلت خنک میشه؟
هی هربار ی چیز جدید میبینم.
تو هم ی روز میفهمی حرفامو ، تو هم ی روز درکم میکنی شک نکن و شک ندارم.
توپو تو زمین تو هم نمیندازم ، نمیگم تو باعث ی حماقت دیگه ای بذام، فقط میگم میرم که دیگه خیالت راحت باشه نازنینی نیست برات که بسوزی از نبودتش.
نگه داشتنه خودم برای کسی که حاضر نیست رازهای خصوصیمو فاش نکنه چه فایده داره؟
چیزی رو گردن تو نمیندازم اما گاهی آدمها منتظ. تلنگرن انگار ، که تو منو تلنگر که هیچ هل دادی کلا.
نادر : خوب می دونی که من آدمی نیستم که اگه سرم بره بخوام با آبروی نازنینم بازی کنم . تو آبرو رو در چی می بینی ؟ من ماههاست که قلبم شکسته و با این درد آشنام . ماههاست که مثل مرده هام ... هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم . تو هم آخرین ضربه رو بزن . از عشق پاکمون میگی ؟ عشقی که نمی خوای بهش وفادار بمونی ؟ کدوم عشق ؟ عشقی که من دارم می سوزم و می سازم . عشقی که تو هزاران و صد ها هزار ناله و صدای عشق منو نمی شنوی و حسش نمی کنی و باورش نمی کنی اما یه خالی بندی منو باور می کنی ؟ تو نمی دونی چه دردی داره وقتی که دیگران تحقیرت کنن . وقتی که دستت بندازن . تو تحقیر نشدی این منم که همه جا تحقیر شدم . پیش همه .. پیش تو .. پیش خودم .. پیش خدا ..منم دلی دارم .. منم یه حسی دارم ..منم خدایی دارم ..اما فعلا خواسته یا ناخواسته ..عمدا یا سهوا همه چی رو داری به ضررمن تموم می کنی . نازنین بگودلت جای دیگه هست ..بگو منو نمی خوای بگو .. بار ها بهت گفتم سنگدل و بی وفا .. ولی حس می کردم ته دلت یه رحمی هست . عاطفه ای هست . اما حالا دارم معنای عاطفه رو می فهمم
نازنین :
بهانه نیست، خودت بهتر از هر کسی میدونی که بودن تو  منو کشید تز منجلابش بیرون اما الان غریق نجاتم داره تو ی باتلاق دیگه فرو میبرتم.
قسم خوردم و میخورم به جان پدرم که به خاطرش درد و رنج و عذابی کشیدم که هیچکس ندیده.حالا هی تو دروغ ببینش عیبی نداره اما به همون پدر قسم که بهونه نیست
تو داری ذره ذره منو رسوا میکتی، فردا هم تموم سکس چتهام از اینباکس اینو اون در میاد چون تو خواستی ثابت کتی که ما باهمیم خدایااا ، مردن بهتر از این بی آبرو
الان به واژه منجلاب دقت می کنم متوجه نمیشم .. یعنی منظورش خواستگار بودد ؟ چه منجلابی ؟! اون که درش فرو نرفته بود ...
ادامه دارد .... نویسنده : ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر