سلام نازنینم ... صد ها دلیل وجود داره که من هیچوقت ازت دل نمی کنم ... هیچوقت نمی تونم به خودم تلقین کنم که اون لحظاتی رو که با هم بودیم یه لحظات بی پایه و اساسی بوده .. ذره ذره اون لحظات از حقیقت عشق من و تو گفته ..من برای اون لحظات ارزش قائلم ..دوستت دارم هر گز فراموشت نمی کنم
دوازدهم مارس 2016..دو تا از پیامهات : سلام .. چشام شانسی به دو تا از پیامهات خورد .. یه لحظه میخکوبم کرد تا آخرشو خوندم .. اگه چت و اس ام اس رو جفت کنیم هزاران پیام این چنینی وجود داره .. جیگرم سوخت ... تو منو .. این نوشته ها رو .. احساس قلبت رو حس و درک کنی منو هم درک می کنی می تونی گذشت داشته باشی .. نادر هیچی ازت نمی خواد ..نادر می دونه که تو می خوای تنها باشی .. نادر می دونه که به بابات قول دادی با هیشکی نباشی ..نادر احساس و ایثار تو رو درک می کنه .. نادر فقط تو رو .. عشق پاک تو رو می خواد ..می خواد حس تو رو کلام تو یه لبخند تو رو هر چند وقت در میون داشته باشه ... نادر درکت می کنه .. نادر کنار توست ...پیامهای پایین که تو هم داری اونو و موبایلیه فقط دو قطره از دریای محبت توست .. نازنین من ! اون نازنین کو ... من چه گناهی کردم ! به خدا مستحق این همه سوختن نیستم ..منی که تو رو با همه شرایطت خواستم .. با همه داد کشیدنهات ..خواستم ... اگه خطایی کردم اگه گناهی کردم اگه اشتباهی کردم واسه این بود که به تو ایمان داشتم و دارم .. حالا هم نمیگم حق با منه ..فقط می خوام حسم کنی اگه اشتباهی کردم اگه در انتقاد از تو تند رفتم حسم کنی واقعا سوختم . انتظار نداشتم بی توجهی کنی به من .. به خدا نمی خواستم آبروتو ببرم ... حالا این دو تا پیام
پیامهای نازنین من ........
روبروت میشینم نگات می کنم .آروم اشکاتو پاک می کنم .. نادر تحت هر شرایطی کنارتم نازنین یا عاشق نمیشه یا اگه بشه تا آخرش باش هست . ناراحت چی هستی دیگه ؟
ترس منم از رفتن تو هست . تو فکر کردی نازنین از سنگه ؟ منم دوست دارم بشنوم می مونی نادر نه این که راحت بگی خب دوست داری برو
این دو تا از پیامهای تو بود .... یعنی میگی من نازنینی رو که این پیامها رو داده باور نکنم ؟ گفتی نازنین دو حالت داره من قبول کردم .. با سکوتت ساختم با قهر و آشتی هات ساختم .. با منطقت با قول به بابات ساختم .. با همه چیزت ساختم ... چون عاشقتم .. دوستت دارم .. می خوامت ... تو می تونی همه چی رو فراموش کنی .. هیشکی نمی تونه ایرادی بگیره .. ولی قلبت چی ؟! وجودت چی ؟! درونت چی ؟! نازنین ! من این قدر بهت بدی کردم ؟! این قدر بد بودم ؟! برم به ترانه دلخوشی مریم گوش کنم و خیلی آروم با اشکام و مظلومیت خودم کمی آروم شم ..
بذار دوستت داشته باشم
بذار کنارت بمونم
دل منو تو میشکونی
به روم نیار که مهمونم
........
.....
بذار همون جوری که هست
دلخوشی هام تموم نشه
می ترسم از خدافظی
بهم نگو آخرشه
......
......
من به هوای بودنت جون می گیرم زنده میشم
تو بی هوا می خوای بری
نمیگی دیوونه میشم
نمیگی دیوونه میشم ...
ها ها ها ها ها ..ها ها ها هاااااااا
......
......
چی می دونی از دل من
از این خراب بی نشون
........
تو رو خدا دیگه نگو
باید بشیم از هم جدا ...
ادامه دارد ...نویسنده :ایرانی
دوازدهم مارس 2016..دو تا از پیامهات : سلام .. چشام شانسی به دو تا از پیامهات خورد .. یه لحظه میخکوبم کرد تا آخرشو خوندم .. اگه چت و اس ام اس رو جفت کنیم هزاران پیام این چنینی وجود داره .. جیگرم سوخت ... تو منو .. این نوشته ها رو .. احساس قلبت رو حس و درک کنی منو هم درک می کنی می تونی گذشت داشته باشی .. نادر هیچی ازت نمی خواد ..نادر می دونه که تو می خوای تنها باشی .. نادر می دونه که به بابات قول دادی با هیشکی نباشی ..نادر احساس و ایثار تو رو درک می کنه .. نادر فقط تو رو .. عشق پاک تو رو می خواد ..می خواد حس تو رو کلام تو یه لبخند تو رو هر چند وقت در میون داشته باشه ... نادر درکت می کنه .. نادر کنار توست ...پیامهای پایین که تو هم داری اونو و موبایلیه فقط دو قطره از دریای محبت توست .. نازنین من ! اون نازنین کو ... من چه گناهی کردم ! به خدا مستحق این همه سوختن نیستم ..منی که تو رو با همه شرایطت خواستم .. با همه داد کشیدنهات ..خواستم ... اگه خطایی کردم اگه گناهی کردم اگه اشتباهی کردم واسه این بود که به تو ایمان داشتم و دارم .. حالا هم نمیگم حق با منه ..فقط می خوام حسم کنی اگه اشتباهی کردم اگه در انتقاد از تو تند رفتم حسم کنی واقعا سوختم . انتظار نداشتم بی توجهی کنی به من .. به خدا نمی خواستم آبروتو ببرم ... حالا این دو تا پیام
پیامهای نازنین من ........
روبروت میشینم نگات می کنم .آروم اشکاتو پاک می کنم .. نادر تحت هر شرایطی کنارتم نازنین یا عاشق نمیشه یا اگه بشه تا آخرش باش هست . ناراحت چی هستی دیگه ؟
ترس منم از رفتن تو هست . تو فکر کردی نازنین از سنگه ؟ منم دوست دارم بشنوم می مونی نادر نه این که راحت بگی خب دوست داری برو
این دو تا از پیامهای تو بود .... یعنی میگی من نازنینی رو که این پیامها رو داده باور نکنم ؟ گفتی نازنین دو حالت داره من قبول کردم .. با سکوتت ساختم با قهر و آشتی هات ساختم .. با منطقت با قول به بابات ساختم .. با همه چیزت ساختم ... چون عاشقتم .. دوستت دارم .. می خوامت ... تو می تونی همه چی رو فراموش کنی .. هیشکی نمی تونه ایرادی بگیره .. ولی قلبت چی ؟! وجودت چی ؟! درونت چی ؟! نازنین ! من این قدر بهت بدی کردم ؟! این قدر بد بودم ؟! برم به ترانه دلخوشی مریم گوش کنم و خیلی آروم با اشکام و مظلومیت خودم کمی آروم شم ..
بذار دوستت داشته باشم
بذار کنارت بمونم
دل منو تو میشکونی
به روم نیار که مهمونم
........
.....
بذار همون جوری که هست
دلخوشی هام تموم نشه
می ترسم از خدافظی
بهم نگو آخرشه
......
......
من به هوای بودنت جون می گیرم زنده میشم
تو بی هوا می خوای بری
نمیگی دیوونه میشم
نمیگی دیوونه میشم ...
ها ها ها ها ها ..ها ها ها هاااااااا
......
......
چی می دونی از دل من
از این خراب بی نشون
........
تو رو خدا دیگه نگو
باید بشیم از هم جدا ...
ادامه دارد ...نویسنده :ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر