ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 188

مثل این که برای نازنین خیلی اهمیت داشت که کسی ندونه که من و اون با هم دوست بودیم و صد ها ساعت صحبت تلفنی داشتیم و چند دیدار و دهها هزار چت و اس ام اس و جی میل ... شاید همون حرفایی رو که اول آشنایی به من زده بود به یکی دیگه می زد .. ولی اون موقع چشام کمتر باز بود شایدم با چشایی بسته نگاش می کردم حسش می کردم . اونو اون جوری حس می کردم که دوست داشتم باشه .. این موضوع برای نازنین خیلی مهم بود که اون روز پی درپی ایمیل می داد نادر 22 ژوئن:  . مشتی برنج کنار ستون ریختم تا کبوتر و گنجشک از بیرون بیاد .. اونا به محبت دیدن عادت کردن ..مثل من که به تو عادت کردم و فکرشو نمی کردم که یه روزی این جوری دلم بشکنه . خدا رو صدا زدم .. .   . گفتم خدایا تو رو به حق همون پرنده هات من دیگه بریدم . من دیگه نمی کشم . شاید تو حالا ازدواج کرده باشی . شاید بعدا این کارو بکنی .. آخه من کسی نیستم که ارزششو داشته باشه باهاش بجنگی .. تو برای من قدرتی هم می بینی ؟ واقعا نمی دونم تو چیکار کردی و چیکار می خوای بکنی ..همینو می دونم هیچوقت ازت متنفر نمیشم . از خودم متنفر میشم که چرا نتونستم مثل تو باشم و تو رو نگه داشته باشم . چرا نتونستم مثل تو باشم و تو رو از دست ندم . منو ببخش ... نمی خوام به من چیزی رو  ثابت کنی . می خوای بگی که ازدواج کردی مثلا فردا .. یا دیروز .. برای من چه فرقی می کنه ... چه فرقی می کنه که تو کی این کار رو کردی ؟! من فقط برام نفس عمل مهمه ... من به گناه کارایی که نکردم و نمی خواستم بکنم سوختم . تحمل اینو ندارم که تنت به تن دیگری بخوره . تحمل اونو ندارم که نازنینی که به من نفس می داد به یکی دیگه بده . تحمل اونو ندارم که لبای یکی دیگه زیر گوشاتو ببوسه و تو بگی نه ..نه ..گوش نه .. تحمل اونو ندارم ...زجر کشم نکن .. بذار غرق رویاهای خودم باشم . چه دردیه این سرنوشت من .. طاقت این یکی رو ندارم . تو تحملشو داری که نادر با یکی دیگه باشه .. اما نادر تحملشو نداره عشقشو جونشو ..عمرشو .. هستی شو .. قلبشو با یکی دیگه ببینه .. هرکاری می کنی بکن ..منو بکش که داری می کشی .. بد و بیراه بگو بهم توهین کن که گفتی و کردی ..ولی این یه کارو اگرم کردی به من نگو ... نگو ..نگو .. به خدا تحملشو ندارم .. طاقتشو ندارم .. من دلم از سنگ نیست .. خدا شاهده من ذاتم بد نیست . من آبروی تو رو نریختم و نمی ریزم . اگرم کاری شده در حدی نبوده که تو این قدر ناراحت شی حالا که شدی من قصدی نداشتم ..منو ببخش .. خدایا کمکم کن . تویی گه می دونی درد ما درد مندا رو ..... تو رو به حق همون برنجی که واسه پرنده های دل کوچولو ریختم و بازم می ریزم قسمت میدم کمکم کنی .. خدایا من جز تو کسی رو ندارم .. همه کسامو داری یکی یکی ازم می گیری من تو رو دارم ..کمکم کن ..
 نازنین 22 ژوئن
 :ا لکی بزرگش نکن. جواب ایمیلهای قبلمو بده ببینم.
ماهان غلط کرده به تو چیزی گفته ، اونم مثه تو داره الکی حرف میزنه ببینه تو چی تو چنته داری، ببینه واقعا بین ما چیزی هست یا نه، تو چرا عقلتو میدی دست ی الف بچه.
من میگم مسبب تموم چیزهایی که الان تو لوتی میشنوی، خودتی.
هی گفتم ننویس، نگو، ایمیلمو داری انقدر فحش و بدو بیرا بده و بگو بهم ، بالاخذه میام میخونمشون اگه همون موقع هم نخونم تو چیکار کردی ولی ؟
حالا خم چوب همون گوش ندادن رو میخوری.
حسادت میکنی ؟ به کی؟ به ماهان ؟
به ماهانی که دیگه هیچ جا هیچجور به هیچ وجه اثری از من نمیبینه، اما حداقل منو تو اینجا ی دعوایی میکنیم با هم .
عقلت کجاست؟ منطقت چه بلایی سرش اومده؟
اینکه تو دم از انقدر عاشقی بزنی و دقیقا تاریخ تولد منو ندونی ، بعد بگی نازتین انقدر بزرگواره که نگفته بهم بخدا فقط مضحکه کردن خودته.
من اگه عشقمون همونقدر ادامه پیدا میکرد واقعا به تو نمیگفتم نادر تولدم ۲۹ امه؟
میگفتم، قطعا میگفتم .
تو اومدی مثلا درستش کنی، زدی بدترش کردی بعد میگی چرا ملت میگن خیالپرداز؟
من انقدر شعور دارم که تگه پیام تولدتو که ایمیل کردی میخوندم ی تشکر خشک و خالی بکنم.
اما تو بدون توجه به اینا که چرا جوابمو نداده ، حتما نخونده یا ندیده برداشتی خودت بریدی و دوختی.
نادر من خسته ام از زندگی، حوصله توضیح دادن ندارم. بارها گفتم برا بار بی نهایتم میگم. من اگه حوصله انقدر توضیح داشتم با همین جقله ها دوست میشدم ، فرق تو چی بود با اونا .
با خودم گفتم کامله، اهل بچه بازی نیست، اهل جینگولک بازی نیستو....
اما کاملا عکسش شد، با اینحال که مستقبم بهت خواسته هامو گفتم اما ....
الانم بهت میگم نه ازدواج کردم نه خبریه، فقط میخوام از این برزخ در بیایم.
تو هم خیالت راحت بشه تازنین تموم شدو رفت .
وگرنه خیلی سخته بعد از اینهمه عذاب بری سر خونه اول.
بفهم چی میگم تو رو خدا ، بفهم .

ادامه دارد .... نویسنده ....ایرانی

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر