ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 212

12 دسامبر 2016 بود .. به نظرم 22 آذر 95 .. سالگرد اولین دیدارم .. ..و اون عین پلنگ تیر خورده علیه من شده بود . مدیرکل از من می خواست که اگه مدرکی علیه نازنین دارم در خصوص صحت روابطش با من ارائه بدم تا منو محکوم نکنه ..ولی من با همه بدی های نازنین .. با همه زشت کاری هاش دلم نمیومد اونو از دور خارج کنم .. انتظار برخورد این چنینی از مسئولین سایت رو هم نداشتم . اونا جای این که از من حمایت کنند از این که یکی پیداشده که شاید از نظر نوشتن و آثار به جا مانده اونم در مدت چند سال هیچ نویسنده ای به اندازه اون ننوشته باشه و بیش از 30000 ساعت برای اون جا وقت گذاشته  اونم از روی عشق و علاقه ..بستن منو به رگبار انتقاد و فقط از من مدرک می خواستند . شرایط من بحرانی بود .. یا باید نازنین رو رسواش می کردم یا باید خودمو محو می کردم .  هرچند می دونستم اون دختر دیگه این چیزا حالیش نیست و به اصطلاح خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند .  با این حال می دونستم که اگه کاری علیه کسی که دوستش دارم انجام بدم بعدا خودم غصه می خورم و مسخره تر این که اون از من شاکی بود ولی من نمی تونستم ازش شکایت کنم .. دست به دامان خدا شده بودم و انتظار داشتم که بقیه و مسئولین درکم کنند ولی افسوس که اونا هم نگاه می کردند به داده ها و گرفته ها و شنیده ها . خلاصه آیدی چند ساله منو ازم گرفتند و عضویت منو در انجمن لغو کردند .. هرچند اینا واسه من نون و آب نبود ولی همین بزرگترین توهین برای من بود .. من و نازنین و مدیر کل سه تایی مون با هم در دقایق آخر غروب و ابتدای شب با هم بحث می کردیم ..من مدام 5 دقیقه 5 دقیقه وقت می خواستم . نازنین دچار استرس بود ..از من شکایت کرده بود و انتظار داشت به نفع اون رای داده شه .. منکر هر گونه رابطه تلفنی و ایمیلی و دیداری و هر چیز دیگه ای با من شده بود و می گفت که فقط از طریق سایت با من در ارتباط بوده .. مثل ارتباط بقیه با هم . نازنین در کمال گستاخی به من پیام تلفنی می داد نادر بس کن تمومش کن اعصاب منو ریختی بهم ..پوووووففففف واییییییی ای که هی ... به نظر شما برای همچین آدمایی واژه ای پیدا میشه که بهشون گفته شه ؟ به من اس ام اس می داد .و از اون طرف در سایت و همزمان قسم می خورد و عنوان می کرد که هیچگونه رابطه ای با من نداشته ... آخ کجاست این آدمک خنده ... آدمک پررویی و گستاخی هم داریم .؟. همچین می گفت که تمومش کنم که انگار دارم برنده میشم و اونم دلش برای من می سوزه . میون بد و بد تر ..بد رو انتخاب کردم ..محو شدن خودمو بر افشاگری علیه نازنین در خصوص اثبات دوستی همه جانبه اش با من ترجیح دادم .نمی دونم انتظار چی رو داشتم ؟ یعنی منتظر بودم که اون متوجه این فداکاری من بشه ؟ دلم می خواست اون بیاد و بهم بگه خوشحالم از این که توی نادر منو خیطم نکردی .. خوشحالم از این که عشقت رو به من نشون دادی .. ولی به عنوان یک خواننده عادی وقتی رفتم به قسمت دیگه ای ازسایت دیدم در همون لحظه ای که داشتن دستمزد منو بهم می دادن و منو محوم می کردند این خانوم داشته با همون مالی خوش و بش می کرده انگار نه انگار که اتفاقی افتاده .. خونم به جوش اومده بود .. از حماقت خودم ناراحت شده بودم ولی عزممو  جزم کرده گفتم اگه این من هستم که برای تو یکی هستم نازنین . با این که دوستت دارم و هنوزم برای به دست آوردنت تلاش می کنم ولی این جا اون چیزی که مهمه اینه که من لاید به حقم برسم . من خودمو واسه تو له کردم .. تو رفتی ازم شکایت کردی .. من برم زیر بار این زور ؟ سعی کردم بر اعصاب خودم مسلط شم .. آیدی جدیدی افتتاح کردم و از اون طریق و به واسطه کارلی که بهترین و دلسوز ترین دوستم در سایت بوده و هست با یکی از مسئولین ارتباط بر قرار کرده اونم گفت که از مدارک ارتباطم با نازنین اسکرین شات گرفته براش بفرستم تا ترتیب این خانوم داده شه . این که اون شایستگی این جا بودنو نداره . بایدد ثابت شه و من دیگه به خودم گفتم یه جایی باید شاخ و شونه های این پلنگ تیز دندان رو بشکنم ... ادامه دارد ... نویسندده :ایرانی

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر