ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 148

خونه اول : من هرگز نخواستم تو رو سکه یه پولت کنم .... ارزش دادن به تو بها دادن به خودم بود و هست . ارزش به انتخاب خودمه ..من همیشه توی خونه اولم موندم ... همیشه وقتی که به اوجم می رسوندی یهو یه چیزی پیش میومد که دوباره حس می کردم عشق تو نسبت به من دچار لرزش شده .. شاید این طور نبود و تو همون نازنینی بودی که بارها ازش دم می زدی .. نازنینی که یا در اوجه و یا کم حوصله .. من هیچوقت نخواستم آبروتو ببرم ...چرا نمی خوای درکم کنی .. چرا نمی خوای متوجه شی که من هر گز نخواستم آزارت بدم .. چرا نخواستی کمکم کنی تا اگه اشتباه و نقطه ضعفی دارم با محبت تو حل بشه ... می دونم میگی به من چند بار فرصت دادی اما هر بار با یه بهانه ای با یه حرفی دوباره یه موضوع جدید پیش اومد .. از دندانپزشکی شروع شد .. صحبت بیماری فلانی شد ... منم خب آدمم احساس دارم .. گذشت زمان بیشتر آدمو متوجه بر خورد هاش می کنه ..مهم اینه که تو چی می خوای .. چه جوری طرفت رو دوست داری . چه انگیزه ای داری ! نمیگم من بی گناه و بی اشتباهم . اما می تونستی آرومم کنی .. بار ها به من گفتی نادر هیسسسسس .... حرف نزن ... هیچی نگو ... و من اون لحظه ساکت شدم .. دونستم که داری منطقی کار می کنی ..دونستم که هم خودت رو درک کردی و هم منو ... چند بار اینو ازم خواستی ... گوش نکردم ؟! توجه نکردم ؟! منم حالیمه ...بی شعور نیستم ... به نظر خودت 10 بار به من فرصت دوباره دادی ولی به خدا قسم قسم به تو قسم به دل شکسته ام حتی یک بار هم این فرصتی که به من دادی فرصت کامل نبود اما من بهتر با نازنینم آشنا شدم و حالا می تونم اونو عملی حسش کنم ... چرا نمی خوای متوجه شی که با تمام وجودم عاشقانه دوستت دارم و نمی تونم ازت دل بکنم ... امروز زیپ کنار کیف سیاه کوله ای رو باز کردم که دو ماه پیش 13دی همرام بود . چشمم به آدامس اوربیت خورد که در تر مینال شرق خریده بودم که وقتی میام خونه تون دهنم بد بو نباشه ..حتی این تصورات به دلم چنگ میندازه و اشکامو در میاره .. دوستت دارم نازنین .. عاشقتم .. تو خیلی ها رو سر جاشون نشوندی باد خیلی ها رو خالی کردی ... اما یکی هست که داره واست خاک میشه .. غرق خاک میشه دفن میشه ...به من گفتی تموم کنم حرفای تکراری رو ... فرض کن حرفای تکراری تموم شن .... بی رحمی های تکراری تموم میشن ؟ عشق من به تو تموم میشه ؟ خاطره هایی که توی سینه ام حک شده تموم میشن ؟ می تونی اون لحظات قشنگ زندگیتو که با تمام وجودت فایل صوتی رو تنظیم می کردی فراموش کنی ؟ نازنین ! گاه اگه آدم بتونه غرور خودشو شکست بده می تونه به خودش بنازه ... چیزی ازت کم نمی شه اگه درکم کنی ... نادر هرگز پیله نمی کنه ..هر گز حرفای تکراری نمی زنه .. هرگز چیزی ازت نمی خواد که آبروی تو رو به خطر بندازه حتی هر گز انتظار نداره که تو رو ببینه ..روز گار تو تلخ تر از قبل نیست ... چطور می تونه تلخ باشه که تلخی هاشو نادر داره می چشه ... نادر تو رو همون جوری که بودی و هستی و برای خودش بهترین می دونست می خواد . نادر به نازنینش قول میده ..نادر نازنینشو با تمام وجودش دوست داره .. نازنین قلب منه ..جون منه .. عمر منه .. عشق منه .. هستی منه ..بهت چی گفتم ؟ هیچی ازت نمی خوام .. فقط می خوام مرغای عشقمونو توی آسمون بالا سرمون ببینم که دارن با هم پرواز می کنن .. به خدا چیزی جز این نمی خوام ... قسم یه چشای خیس و دل پردردم هیچی ازت نمی خوام فقط همین .. دوستت دارم نازنین .... منو به خاطر کارای بد ناخواسته ام ببخش منو ببخش نازنین .. خیلی دلم شکسته ..دوستت دارم ..تجربه ها آدما رو می سازن .. زندگی رو می سازن ..و عشق .. بهت قول میدم طوری باشم و بشم که خودت از سکوت من خسته بشی ... نادری که هر گز نخواسته مزاحم زندگیت باشه .. به حرمت روزای خوبمون .. به حرمت لحظات مقدس عشق مقدسمون ..کمکم کن ..کمکمون کن ... نادر بهت قول میده ..... به خاطر تمام لحظات خوشی که تقدیمم کردی ممنونم ازت و به خاطر تمام درد هایی که کشیدم سعی می کنم اونو از اثرات عشق بدونم و متاثر نباشم . چون این راهیه که خودم انتخاب کردم و تا نفسم آخرم فریاد می زنم نازنینم دوستت دارم .. عاشقتم .. عاشقتم ..
این پاسخ من بود به نازنین ..اون خودشم می دونست که اشتباه کرده .. ازمنطق حرف می زد ولی می دونست که بی منطقه .. ولی یه چیزی رو منم حسمی کردم و باید که حس می کردم .. اون اگه دوستم نمی داشت اون اگه  مسیری رو انتخاب کرده بود که سراسر عشق و تفریح و لذت و بی وجدانی و سنگدلی می بود دیگه  چند وقت در میون سراغم نمیومد . دو تا از ایمیل هاشو در اختیارم نمی ذاشت که حرفای دلمو بزنم آروم شم . می رفت پی کارش.. خب براش مهم بودم . منتها شرایطش طوری بود که اون قدرتو نداشت . با این حال منم حق داشتم .. منم به حرفاش به خودش دل بسته بودم .. اعتماد داشتم .. بهش وابسته شده بودم . نمی توستم و هنوز نمی تونم ازش دل بکنم .... ادامه دارد ... نویسنده ... نادر

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر