ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 178

نادر 25 مه .عشقم چیکار می کنه ؟
سلام .. 3 روزه به من پیام ندادی انگار 30 روزه ازت  خبری ندارم . لواسان ؟ شمال ؟ همدان .. هرجا که هستی بهت خوش بگذره . فقط یادت باشه یکی هست که یه روزی دوست داشتی هرجا میری گردش و سفر و تفریح با اون بری ... خیلی واقعیات رو باید قبول کنم . ولی سخته باورشون .. هرچند وقت درمیون به یاد این پیامت میفتم که گفتی این قدر اس نده ..من اذیت میشم .. من رنج می کشم ..این موبایل کاری منه ؟ .... حالا شد موبایل کاری تو .. قبلا که با من خوب بودی کاری نبود ؟ این قدر عذابت می داد ؟ وقتی فکر می کنم که چقدر عذاب می کشی ..به این فکر می کنم خودمو قانع می کنم که چون شرایط به این صورت شده و نمی تونی و نمی خوای کاری واسم بکنی این جور رنج می کشی .... دیگه نادر داره مثل فولاد آبدیده میشه . اما فولادی سرد و بی نفس که هرلحظه ممکنه دیگه صداش در نیاد . چقدر زندگی بی تو برام زجر آوره ... آرزو می کنم شادی و خنده و آرامش تو تداوم داشته باشه چون راحتی و خوشبختی تو آرزوی منه . اگه منم گاه اصرار می کنم بیا سمت من فکر می کنم شاید من بتونم خوشبختت کنم .. فکر می کنم کنارمن راحت تر و آروم تری . ولی شاید تو خوشبختی رو در نبودن من حس کنی .. این که مثل یه بچه آدم سرمو بندازم پایین و راهمو بکشم برم انگار نه انگار که عشقی بوده عاشقی بوده . دارم دوباره قاطی می کنم ..الان بچه هام به من نیاز دارن .... امروزپسر بزرگم سز خاک مادرش آروم گریه می کرد .. سابقه نداشت اون فقط تا حالا 4 یا 5 بار اونم همراه من اومده آرامگاه ولی پسر کوچیکم  هر روز میاد آرامگاه و بزرگه  خیلی بی خیال نشون میده ....حالا من موندم و یه دنیا غم . غم انسانی که جلو چشام پرپرشده .غم دو تا بچه بیکار و دانشجو ..غم از دست دادن نازنین ... دیگه چه دلخوشی برام مونده . .. چون خیلی سخته از ثروت به فقر رسیدن .. از پادشاهی به گدایی رسیدن ... یکی از خصلتهای منو که تا حالا بهش دقت نکردی یا پیش نیومده که باهاش بر خورد داشته باشی در پی تحقیر طرفم نیستم . این طرف ممکنه هر کسی باشه . تازه بهش اهمیت هم میدم که هیچوقت احساس حقارت نکنه . چون می دونم چقدر عذاب آوره .. چه دردی داره ! چه دردی داره که حس کنی زندگی دیروزت در کنار نازنینت رویایی بیش نبوده ... رویایی که حالا شده یک سراب ..... اما من باید ازت خجالت بکشم . انگار طوری باید از خدا بخوامت که فقط اون صدای منو بشنوه .....نادرشکسته دل
این یه تیکه گفتگوی خیالی بین خودم و نازنینه که براش فرستادم کمی طنزه .. به یاد صد ها ساعت صحبت تلفنی و دوازده ساعت دیدار ی که داشتیم و دهها هزار پیام تلفنی و جی میلی و چتی
نازنین : ای بابا تو که نرفته پیدات شد
نادر : یه چیزی جا گذاشته بودم
نازنین چی رو ؟!
نادر : دلمو ..ولی پیشت بمونه . هر وقت اعصابت ناراحته می تونی شوتش کنی دلت خنک شه .
نازنین : دلت خیلی نرمه هرچی شوتش می کنم شل حرکت می کنه . تو بیا دل منو شوتش کن ببین چقدر خوب حرکت می کنه
نادر : مگه از جونم سیر شدم
نازنین : چیه مگه ؟
نادر : من چه جوری سنگو شوت کنم .. پدر پام درمیاد تازه حرکتم نمی کنه .
..... ادامه دارد ... نادر


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر