ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 182

بیست و نهم خرداد تولد نازنین بود ..ولی از اون جایی که 23 مرداد برایم روز مقدسی بوده  که در 23 مرداد 94 احساس عاشقانه ام را برای نازنین بیان کردم و مرداد و خرداد هم تلفظشون شبیه به هم بود توی ذهنم نشست که تولد نازنین 23 خرداده .. این متن رو به مناسبت تولدش  اول واسه خودش فرستادم .. بعد صبر کردم ببینم داخل سایت خبری میشه که من نفر دوم باشم و نازنین اعتراض نکنه ... یکی از بچه های دوست داشتنی به نام ماهان که اتفاقا اونم به نازنین علاقه داشته ..اون در روز 29 خرداد تبریک تولدشو گفت .. عجب سوتی داده بودم !یه مکاتبه هم با ماهان عزیز که از دوستان قدیمی من در این مجموعه بوده در این خصوص داشتم خلاصه یه داستانی شد که بعدا نازنین کلی بهم اعتراض کرد البته از طریق ایمیل .... در این جا اول پیام تبریک به نازنین بابت روز تولدش در سال 95 رو می ذارم و بعدش پیام سال 94 خودمم به صورت تکراری میارم تا شاید عده ای به سرعت از اون قسمت رد شده نخونده باشنش ... تبریک سال 96 باشه برای آخرای داستان
پیام تبریک خرداد 95
گویی که با تو به دنیا آمده ام . زمان می گذرد با عقربه هایش .. ..  ... باز هم احساس می کنم روزی که را تو در آن به دنیا آمده ای آسمانش سراسر خورشید است . شرق و غرب و جنوب و شمالش همه نور توست ای نازنین . نوری که جهان رااز تاریکی ها می راندو می رهاند  و به آینده ای که از غمهای گذشته اثری نباشد می رساند
 صدف وجود تو یعنی مروارید قلبت .. نگاه تو یعنی آرامشی  که پرندگان  جان را بر فراز ابرهای شادی به پرواز در می آورد
و تونازنین را می بینم که با قلب کوچک و تپنده به وسعت دنیایت در کنار خوبی ها پرواز می کنی
 چه کسی می تواندآرامش و خوشبختی تو را به اقیانوس حرمان بسپارد ! چه کسی می تواند پرواز مرغ جان عاشق را ببیند و عاشق عشق نگردد ؟!
تو  قاصد امید سرزمین ناامیدی دنیای مایی .. آمدی تابگویی که می توان عاشق بود و با امید زندگی را در آغوش کشید . آمدی تا از التیام دلهای شکسته بگویی . آمدی تا بگویی شعله عشق همچنان زبانه می کشد تا زمانی که سلطان محبت, حاکم بر دلهای ماست
 قلب مهربانت را به کسی بسپارکه قلبش را نه فقط به تو بلکه برای تو بدهد
 تو به ما آموختی که زیبا تر و بر تر از عشق هیچ نباشد .. تو سمبل محبت بی انتظاری ..تو سوگلی گلهای زمینی .. تو نگین انگشتر جادوی تحقق آرزوهایی .. تولدت مبارک ... سالی دیگر هم گذشت و امید وارم سالهای دیگری هم بگذرد و   پروانه خضرزندگی  به دور شمع وجودت بگردد شمعی که همیشه فروزان و پروانه ای که همیشه گردان بماند
تولدت مبارک ای نازنین ترین نازنینان روی زمین ! تولد عشق و دوستی های پاک مبارک !
انگار همه جا غوغاست .. دشت و بیابان , کوه و جنگل , دریا و صحرا , رود و ساحل , پرنده های عاشق , هرآن چه بر روی زمین و این دنیاست تولد تو نازنین را تبریک می گوید
 سلام داغ خورشید را می بینم که  تولدت را تبریک می گوید .. خورشید عاشقی که به فرمان جهان آفرین به جهان جان داده است
 و ماه همچنان به تو حسادت می کند اما نمی تواند در برابر درخشش تو تسلیم نگردد  من امروز خوشحال تر از همیشه ام .  در زاد روز تو به دنیا می آیم تا با صفای درون خود تلالو خورشید عشق را ببینم که چگونه وجودم را سرشار از عشق و مهربانی های تو می سازد
 تولدت مبارک !گلهای رنگارنگ لب به تحسین تو زیبا ترین گل دنیا گشوده اند و می خواهند که همرنگ تو باشند اما تو به رنگ زیبای یکرنگی هایی
نمی دانم تو را به چه تشبیه کنم به طلوعی که غرق سپیده می گردد یا به غروبی که با ستارگان می رود ؟!
تولدت مبارک ......نازنین .. می دانم که می دانی بازیهای زندگی را ... می دانم که می دانی ناسازگاری های آن را .. باید همچنان پرتلاش باشی .. آری زندگی بازیها دارد .. گاه خود از بازیهای خود خسته می شود اما تو نازنین می دانی راه شکست خستگی ها را .. گویی که هرروز متولد می گردی و با نیرویی تازه با الهام از عشق و احساسات پاکت با ناملایمات می جنگی ., وتو نازنین  برتر از زندگی هستی و بالاتر از آن ... تولدت مبارک ای مادر گلها ! ای دختر گلها ! ای سوگلی گلها تولدت مبارک !همیشه به یاد تو: نادر
پیام تبریک من به مناسبت تولد نازنین در سال 94 با عنوان افسونگر افسون شده(نادر)
ه بهانه ای قشنگ تر از این , که بخوام از تو بنویسم . دلم می خواد اون جوری بنویسم که دلم می خواد طوری بنویسم که گلها غنچه هاشون واشه وقتی صدای محبت از ته دلمو می شنون .. دلم می خواد طوری بنویسم که خورشید بازم بخنده بیشتر از وقتی که چشاتو به روی این دنیا وا کردی و با گریه هات خواستی بگی که دنیا رو نمی خوای ولی وقتی که حس کردی خیلی ها دوستت دارن وقتی که بوی عشقو احساس کردی دوست داشتی که شکفته شی .. دلم می خواد طوری بنویسم که همه ستاره های هفت آسمون بخوان که ستاره بخت خوش تو باشن .. دلم می خواد طوری بنویسم که تمام گلها بهت حسادت کنن .. دختر شاه پریان و تمام ملکه های دنیا ندیمه ات شن .. دلم می خواد طوری بنویسم که تا حالا ننوشته باشم .. طوری که واژگان تسخیر شده ام بهم حسادت کنن تا من یک بار دیگه اونا روبرای تو افسونگر دلها افسونش کنم . امروز فرشته های زمین و آسمون هم اینجان . اونا هم مثل من خیلی دوستت دارن . دلم می خواد اون جوری بنویسم که دلم می خواد , یه صدایی که دل سنگ کوهو بشکنه .. دریا رو طوفانی کنه ... زمینو بلرزونه ..اون جوری که همه بدونن این فریاد شادی یک دوسته از تولد نفسهایی که بهش نفس میده .. از تولد نفسهایی که نفسها رو از قفس تن آزاد می کنه .. دلم می خواد طوری بنویسم که انگار امروز تولد پروازه .. پرواز عشق , پرواز دوستی ها , پرواز زمزمه های محبت ..مثل صدای بوسه چشمه بر صورت سنگ و شکست سکوت شب .. مثل آرامش کویر زیر ستاره های بیدار ..مثل صدای گریه کودکی که تازه به دنیا میاد و بوی تو رو حس می کنه آخه تو همون نازنین دیروزی .. همونی که بدیها رو نمی شناسه .. همونی که همبازی فرشته هاست ..دلم می خواد جوری بنویسم که دنیا احساس کنه با تولد تو به دنیا اومده و واژگان افسون شده ببینن که هست افسونگری که بتونه افسونگر اونا رو افسونش کنه .. دلم می خواد جوری بنویسم که ابر اندوه جرات نگاه کردن به تو نازنینو نداشته باشه و خورشید زندگی به خودش بنازه که با ناز نگاه توست که زندگی می کنه تا به آدمای دیگه جون بده .. آره امروز روزیه که خورشید آسمون , خورشید خدا , خورشید عشق از به دنیا اومدن خودش به اوج خوشحالی و خوشبختی رسیده .. و امروز روزیه که من یک بار دیگه بر اوج بلند ترین قله های خیال نشسته ام تا برای رویایی ترین دختر واقعی دنیا بنویسم . امروز روز تولد توست .. تولد انسانی دیگر در گوشه ای از این کره خاکی .. خاکی که یک بار دیگه با روح محبت من و تو به دنیا اومده .. و صدای عشق و تولد یعنی صدای انسانهایی که زمان را به زنجیر می کشند تا از دوست داشتن ها بگویند .. انی ثینگ عزیز ! وقتی که زندگی هست وقتی عشق و انسانیت هست .. دوستی هست , تولد هست دیگر از مرگ سرودن چه سود ؟! تا زمانی که با نگاه یکرنگی به هم می نگریم تولد ها متولد می گردند و هر لحظه به دنیا می آییم .. دلم می خواهد آن طوری بنویسم که طوفان آرام , صدای قلب مرا , پیام شادی مرا به قلب مهربان و گوش جانت برساند .. تابدانی که با تولد تو متولد گشته ام . تا بدانی که قلب قلمم به دیدن نام تو می لرزد و احساس تولدی دوباره را دارد . بهترین ها را , نیک ترین ها را برای تو می خواهم .. دلم می خواهد تا سپیده و سحر همچنان بنویسم و از تولد تو نازنین بگویم ..از وقتی که شب می خوابد تا بگویم که بیدارم ..از وقتی که نسیم دریا گونه هایم را می نوازد و برایم از مروارید نادر در دل صدف می گوید آن مروارید کمیابی که همه دوستش می دارند , یگانه ای که با بیگانگی بیگانه است . دلم می خواهد بر خاک زمین , بر ابر آسمان , بر آفتابی که دوست می دارد جای تو باشد بنویسم که امروز تولد آفتابی روشن تر از آفتاب است . تولد بارانی که غبار های غم را می شوید تا گلهای شادی سر از خاک بر آورند .. تولدت مبارک .. همیشه شاد باشی , همیشه تندرست باشی , همیشه زنده باشی و در کنار آنان که دوستشان می داری به آرامش و خوشبختی برسی .... افسونگر افسون شده :

ادامه دارد ....ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر