ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 158

اول فروردین 95: هنوز دوستم داری ؟ هنوز عاشقمی ؟ هنوز واست مهمه که من مرده ام یا زنده ؟ هنوز واست مهمه که من درد می کشم یا نه ؟ در ادامه خوشی های پایان سال 94 .. برات سال خوشی رو آرزو می کنم .. نادر غرغروی بی نازنین .. تو هرچی می خوای باشی باش ولی خیلی بی انصافی ....هنوز درد می کشم .. زندگیم تلخ شده ... آه می کشم ..خوش بگذره نازنین ... نگو که نمی گذره .
بی تو خیلی تنهام ... دلم گرفته عشقم ...فکر می کنی راست میگن اگه یکی حسشو زیاد بیان کنه برای طرفش یکنواخت میشه ؟ پس چرا واسه من نشده ؟! اون وقتا که با هام خوب بودی تو هم حس عاشقونه اتو زیاد بیان می کردی ولی وقتی یه دفعه سرم داد می کشیدی منو دچار تردید می کردی ...
نادر : عزیزم هوا بازم ابری و گرفته شده
نازنین : چه ربطی به من داره !
نادر: واست مهم نیست دل نادرت بگیره ؟
نازنین : نادر من ؟! هه .. هه.. هه... خندیدم
نادر : من تا به کی منتظر یه لبخند تو باشم ؟
نازنین : تا وقت گل نی !
نادر : اگه نازنین دیروز حرفاش الکی بوده پس نازنین امروز هم همین طوره دیگه
نازنین : خب حالا که من الکی هستم چرا دنبال آدم الکی هستی ..
نادر : بس کن خواهش می کنم ..
نازنین : تو بس کن .. هزار سال دیگه همین جور سماجت کنی منم لجاجت می کنم .
نادر : متاسفم برات .. ولی با همه اینا دوستت دارم
نازنین : من نگفتم دوستم داشته باش . من نگفتم عاشقم باش .. برو .. برو
نادر : با این حرفات خودت رو تبرئه نکن .
نازنین : من هیچ وقت محکوم نیستم .. خیلی بد جنسی نادر. تویی که درکم نمی کنی
نادر : منو ببخش عشقم .. می خوام حرفاتو بهم بگی ..
نازنین : چه حرفی !
نادر : غصه هاتو ...با دو کلمه حرف زدن که قولتو نشکستی
نازنین : بس کن نادر
نادر : تو دلمو شکستی ... تو به کی قول دادی دلمو بشکنی ؟ به خدا ؟ یا به بابا ؟
نازنین : خواهش می کنم
نادر : من دوستت دارم . باشه بس می کنم ..مثل همیشه میرم یه کوشه ای تا بسوزم .. میرم تا با درد و غمم خلوت کنم .. میرم تا به دیدن من زجر نکشی ..میرم تا اشکامونبینی ..میرم تا یه گوشه ای سرمو بکوبونم به دیوار و دوباره بیام و حرفامو واست بزنم .. آهمو بکشم ... نازنین تو هر لحظه هر حرفی که بزنی باور می کنم ...ولی باور یه چیز سخته و اون این که بدون من سخت زندگی می کنی ... دوستت دارم عمر من .. عشق من .. قلب من .. نفس من .. جون من ... هستی من ... مستی من .. ای همه وجودم . جونم .. جانم ... نازنین مال نادرشه ... هنوزم دارم با تو رو یا هامو می سازم . همون رویا هایی که روزی واسم واقعیت بود .. چرا نادرت رو از خودت می رونی و می رنجونی ؟ من عاشقتم .. باورکن ... من له شدم . به طرفم بار ها و بار ها سنگ انداختی اما من همچنان دارم دنبالت می دوم . تا که شاید یه روزی دیگه بشناسی اونی رو که جونشو واست میده ... اونی رو که وقتی گفته عاشقته ..عاشقته ... بی تو تنهام بی تو خیلی تنهام ......
سلام ... در یک هوای سرد و بارانی دارم راه میفتم و میرم بیمارستان ... امروز به جای گریه اشک خون می ریزم ... می دونستم موبایلت خاموشه .. خواستم یه پیام خالی برات بفرستم ولی دستم اشتباها خورد به دگمه ای که یه زنگ برات زدم . فکر نکن عمدی بود .. هر چند خاموش بود ... کاش می تونستی ...اشک خون و آه دل منو خدا حسش می کنه ... می دونم ... اگه ناگفته هایی هست بهم بگو .. برای انسان بودن نیازی نیست که به خدا ایمان داشته باشی نیازی نیست که مسلمون باشی .. به خودت و به آدما نگاه کن ..برای انسان بودن یه نگاه به آینه و یه نگاه به سایر آدما کافیه .. برای انسان بودن نیازی نیست که به پشت سرت نگاه کنی و خون دلهای نادری رو ببینی که دلش به تو و عشق  تو و حرفای شیرین و قشنگت خوش بود و حالا به این بد بختی و فلاکت افتاده ... دنیا این جوری نمی مونه ..... در یک ثانیه همه چی بر می گرده ... خدا بزرگه ... اگرم بهش معتقد نیستی اون به تو اعتقاد داره .... هیچی ازت نمی خوام چون  نمی دونم تو کی هستی من دارم دنیال اون نازنینی می گردم که مهربون و با عاطفه بود تنهام نمی ذاشت اگه یه روز رنج منو می دید روز بعد ده برابرشو جبران می کرد .. نمی دونم اون کجا رفته ...اما اشک خون من ..آه دل من فریاد من ...خدا اینا کجا میره ... من یه عاشق بی وفا نبودم و نیستم ..خدایا تو زتو آفریدی لطیف تر از گل ... نازنین من از کدوم مدلشه ؟! خدا نگه دار

ادامه دارد ...نویسنده :ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر