ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 219

این هم اون پیام کلیشه ای که می گفتم تنظیم کرده بودم و هرکی در مورد داستانم از من می پرسید یعنی در خصوص ماجرای من و نازنین خیلی خلاصه به شکل ذیل براش توضیح می دادم
سلام بر ........ عزیز ! امید وارم که حالت خوب باشه .. داداش کارلی گرامی بهم گفت یه سوالاتی در مورد جریانات اخیر سایت که یک طرفش من بودم برات پیش اومده . البته من به مددیر کل  و معاون  قول دادم این مورد رو شلوغش نکنم ولی اگه کسانی باشند که ازم چیزایی بپرسن دروغ نمیگم و برای تمام حرفام دلیل و مدرک دارم .. اگه بخوام داستان خودمو شرح بدم می تونم یک رمان بنویسم . چون اگر ها و چراهای زیادی برات پیش میاد که هرکدومش توضیح خاص خودشو می خواد . من خلاصه اش می کنم و اگه بازم سوال داشتی من صادقانه جوابت رو میدم مثل همیشه ..چون اگه هیچ خصلتی نداشته باشم همینو دارم ... خانومم سالها بیمار بود . یک سال بعد از زایمان افسردگی گرفت و چند سال دوندگی کردم و کلی عذاب کشیدم تا بالاخره حالش خوب شد اونم بردمش پیش یکی از پزشکان تهرون . بعد از این جریان روماتیسم گرفت .. لوپوس و ضعف سیستم ایمنی بدن گرفت .. بعدش قند گرفت .. بیماری قلبی گرفت .. در یک مقطعی هم مشکل کلیه گرفت که خوب شد ولی بیشتر قسمتهای بدنش سنگ شد رسوبات کلسیم ..من عملا زن نداشتم ..اما به دنبال خلاف نبودم . خودش به زور می خواست واسم زن بگیره اما نخواستم .. هرکس جای من بود خیلی کارا می کرد اما من همراهش بودم تا لحظه آخر ..تنهاش نذاشتم ... خیلی اصرار کرد زن بگیرم ..ولی دیگه عوامل دست به دست هم دادند و من ترجیح دادم یه جورایی خودمو مشغول کنم تا از این خستگی و یکنواختی خلاص شم ... قبلش دوسال بود که با همون زنی که در سایت اسمشو شنیدی خصوصی داشتم ..نوشته هاش .. رفتارش .. منو به سمت خودش کشوند . در تابستان 94 بهش پیشنهاد دوستی خاص دادم .. اولش گفت نه ... ولی بعدا پذیرفت و من و اون شدیم مثلا عاشق و معشوق .. اما من زندگیمو رها نکردم . حتی وقتی که اونو از نزدیک دیدم و با هاش بودم . هدفم نسبت به اون هدفی پاک بود . من و این خانوم در ظرف 6 ماه حدود 20000 پیام چتی .. 4000 پیام تلفنی البته دو تایی مون و دو طرف .. چند صد ایمیل رد و بدل شده و چند صد ساعت صحبت تلفنی و 3 دیدار از نزدیک و رو در رو داشتیم وخونه شون رفتم و با هم ........ و تا این لحظه تنها کسی از لوتی که منو دیده و به چهره می شناسه این خانومه که عشق و احساس پاکشو در اون 6 ماه بی اندازه ثابت کرده ... حالا کاری به جزئیات عاشقانه ها و راست و دروغ هاش در این 6 ماه ندارم که اگر سوالی داشتی توضیح میدم ..اون زن فقط از این بیم داشت که کسی در لوتی بفهمه که من و اون دوستیم و رابطه داریم . به خصوص دوست نداشت که ماهان و نازیلا و معاون .. چیزی از جریانمون بدونن . معلوم نبود بین ما جی میشه و چی پیش میاد ولی من قصد ازدواج با اونو داشتم . اواخر سال گذشته 94 اون بنا به دلایلی که هنوز هم گنگه ادامه نداد ..من اونو خیلی دوست داشتم .. با این که دور و برم خیلی ها بودند ولی اونو می خواستم . اینو هم بگم ازش خیلی بزرگتر بودم و اون گفت اینا ملاک نیست . در هر حال جدایی از اون در حدود 3 ماه قبل از مرگ همسرم ضربه بزرگی برای من بود که هنوز هم در شوک اون ضربه ام . بعد از این که شکل رابطه عاشقانه و دیداری ما تغییر یافت من و اون هراز گاهی با هم مکاتبه ایمیلی داشتیم .. مثلا 25 بهمن پارسال یعنی روز تولدم که یک هفته دیگه هم هست بهم تبریک گفت .. زنم که فوت کرد تسلیت گفت .. از طریق ایمیل .... بعد ها در سایت هر وقت حس می کرد که من می خوام جریان خودمونو به کسی بگم می ترسید منو قسم می داد .. ماهان آدم خیلی ساده ایه .. وقتی که با این زن دوست بودم متوجه خیلی از دروغاش می شدم (دروغای نازنین )اما با خودم می گفتم چون مربوط به گذشته هست ایرادی نداره و یا شاید ربطی به رابطه ما نداشته باشه ... اما بعد ها و به خصوص بعد از جدایی فهمیدم که اون دروغگوی قهاریه ... خلاصه سرت رو درد نیارم . مثلا بهم پیام می داد کاری نکن که موهان بفهمه ... و بقیه متوجه شن .... خلاصه داستانش زیاده ... اما جریان این درگیری های آخر ... اون زن از بس با آیدی های مختلف رو مخ من کار می کرد و حتی قبل از اشنایی با من که فکر می کردم داره امتحانم می کنه و شایدم داشت این کارو می کرد این تصور در من ایجاد شد که ممکنه پرنسس باشه ... چون به وسیله آیدی های فرزاد ایکس ایکس ال و نیا بای  پیامهایی بهم داده می شد که از نظر متن و انشاء عین پیامهای این زن بود و دلایل بسیار دیگه ... خلاصه جدایی از این زن منو عصبی کرده بود ... و انفجار از اون جا شروع شد که من فکر کردم که ..... اسم اصلی این زن رو برد وگفت ایرانی تو رو خدا از سایت نرو ..من ساناز هستم ساناز ساناز ... من آخه یه زمانی داغون بودم می خواستم چند وقت نباشم و اسم شناسنامه ای اون زن هم همین بود .. شک کردم اونه و دیگه صحبت کردم و گفتم که من اومدم تهرون و خیابون آزادی و این زن با ماشین اومد دنبالم و این زن تپله و موهاش یه فر خاصی داره ..... این حرف به گوش این زن یعنی نازنین  رسید .. برای من تلفن زد که چرا موضوع رو افشاء کردی . چرا گفتی منو دیدی ؟ من فهمیدم کار .... .. و ..... هم چون موضوع زن و بچه دار بودن مالی رو بهم گفته بود و مالی هم همه جا و پیش اون زن خودشو مجرد جا زده بود ..منم مالی رو لو دادم و به نازنین  گفتم که اون زن و بچه داره . چون مالی خیلی واسه اون زن موس موس می کرد و می کنه و حتی یک بار هم تقاضا کرده بود که اسم اون زنو که با من رابطه داشته در حد لالیگا بذاره توی امضاش ..... خانوم نازنین  در تاپیک های مختلف با مالی گرم گرفته بود .. یه روز نازنین  بهم زنگ می زنه ازم می خواد که من منکر روابطش با اون بشم چون در سایت هو افتاده که من نادرو اون با هم رابطه داریم .. در عوض قول داد با من خوب باشه با من آشتی کنه ... من واقعا نمی دونستم واسش چه اهمیتی داره ..همین منو به شک مینداخت که شاید همون مددیر کل  باشه که این جور براش مهمه ..چرا از من می خواد ... گفتم باشه .... و در تاپیک عذر خواهی یک عذر خواهی قلابی کردم .. در اون تاپیک گفتم من با خانوم نازنین  رابطه ای نداشته انکار می کنم .. در این حرکت فردینی خودمو قربانی کردم . به ضرر خودم کار کردم به خاطر عشقی که نسبت به اون داشتم . اما دیدم نه این خانوم به عهدش وفادار نبوده همچنان با مالی گرم گرفته .. دیگه لجم گرفت از این که همه جا می خواد منو انکار کنه .... دلم می خواست با یکی درددل کنم .. بگم چی به چیه یک آدم با شخصیت . به اندیشه  گفتم .. درددل کردم جریان خودم با نازنینو  کلی گفتم . اونم زد توی کاسه ام جریان رو به معاون گفت که من باهاش درددل کردم .. به گوش نازنین  رسید .. نازنینی  که همه جا منو انکار می کرد عصبی شد .. من به نازنین  اونم در ایمیل یک پیام داده بودم که این قدر اذیتم نکن .. این قدر بد قولی نکن ..و با توجه به این که فکر می کردم که اون مدیرکله  در اون پیام گفتم که دودمان مدیر کل یعنی توی نازنین  رو بر باد میدم . اون پیام منو سانسور کرد و به جای این که بگه ایرانی ایمیل داده ..گفت خصوصی داده ..چون همیشه منکر دیدار هاش و روابط عاشقانه و بسیار نزدیک جسمی و جنسی و تلفنی اش با من می شد . .. اگه بری در تایک شکایت در 12 دسامبر من ومدیر کل  و نازنین رو در روی همیم ... یکی از بد ترین لحظات زندگی منه . نازنین  در نهایت وقاحت و بیشرمی از من شاکی شد گفت من با این آقا رابطه ای نداشتم و من نادر .. با این که نازنین داشت علیه من می جنگید دو نیرو داشتند در درون من با من می جنگیدند .. نیروی عشق و ایثار وگذشت و دلسوزی ...و نیروی خشم  و دفاع از خود و بر قراری عدالت .... مدیر کل  می گفت مدرک رو کن با نازنینی  ..مدرک بده .من ندادم مددیر کل  .منو بست به فحش و متلک .. اما من خودمو قربانی کردم .. اگه بری بخونی پیامها رو یه جا از خانوم رئیس  5 دقیقه وقت خواستم ... اون لحظه ای بود که نازنین بهم پیام می داد تلفنی که تمومش کنم بحث کردنو ..ولی داخل سایت داشت علیه من فتنه می کرد .. پررو ترین آدم روی زمین این کاری رو که اون در حق من کرد نکرد . من بن شدم . کار بری قبلی من  بن شد ... بعدا فهمیدم نازنین همون لحظه در تاپیک دیگه با مالی نامرد داشت خوش و بش می کرد کسی که  پیام منو سانسور کرده تحویل معاون ومدیرکل  داده بود تا از شر من خلاص شه .... دو روز بعد آیدی  فعلی  رو ساختم درجا موضوع رو به معاون گفتم که من آیدی ساختم ... و حدود 50 مدرک و ایمیل از صد ها مدرکی رو که نشان دهنده رابطه من و نازنین  بوده رو اسکرین شات گرفته لینکش کرده برای مسئولین لوتی فرستادم و در تاپیک اخطار ها ترتیب نازنین  داده شد و این شیطان به قسمتی از حقش رسید . اون از طرف مدیرکل  برای باز جویی احضار شد اما همه چی رو و رابطه اش با من رو انکار کرد .. این بار مدیرکل مدارک رو زد توی سرش و عذرشو خواست ... داستان مفصله ... فقط از یه چیزی ناراحتم .. البته مالی بحثش جداست چون چهره واقعی و پلید اونو شناختم نه به خاطر این که چشمش به دنبال دوست دختر من بودو هست بلکه واسه این که خیلی دروغگوست و شارلاتان و اهل منطق نیست .. ولی برای افرادی مثل مزیار ... ماهان مخصوصا .... نازی 220 بسیار ساده ... یوسف قرقی  .. و چند نفر دیگه متاسفم که احتمالا خالی بندی های این زن رو باور کردند . خیلی چاخانه . برای هر چیزی یه دروغ سر هم بندی می کنه . و مظلوم نمایی می کنه ... من و اون هزاران پیام عاشقونه و سکسی داریم .. سه بار همو دیدیم . خدا شاهده من هدفم راجع به اون پاک بود . از ته دل می خواستمش .. باورم نمیشه که این رفتارو با من پیش گرفته باشه علیه من سمپاشی کرده باشه .. چرا باید آدمایی مثل ماهان و ازیار و نازیلا گول حرفاشو بخورن .. من صد ها و هزاران مدرک دارم و با همون مدارک دیگه از حقم دفاع کردم . اونم به این دلیل که با بی شرمی منکر رابطه اش با من می شد همیشه هم قصد داشت توپو بندازه توی زمین من . خیلی وارده کارشو انجام بده .. البته اینو هم همیشه بهم می گفت که یا بد بده یا خوبه خوب .... احتمالا یه مشکل روحی روانی داره . ولی واقعا متاسفم واسه ماهان و زیار و نازیلا که ساده لوحانه فکر می کنن من مقصرم . و اینو هم باید بدونن که سایت بی دلیل مدیرشو اخراج نکرده .. نازنین  اواخر مدیر یکی از تالار ها شده بود .. در هر حال منم بدون حاشیه دارم کارمو انجام میدم . کاری به کار کسی ندارم . هر توهینی رو که زیار بهم کرده تا حالا تحمل کردم .. من اگه اراده کنم پنجاه تا لینک از صد ها و هزاران مدرک رابطه داغ داغم با اون زن رو می تونم در عرض چند دقیقه و در یک پست برای دهها نفر بفرستم تا دیگه با هیشکدوم از آیدی هاش نتونه سمپاشی کنه ..نتونه مظلوم نمایی کنه ..نتونه ننه من غریبم بازی در بیاره .. خیلی فیلمه ..ولی اون روزایی که دم از عشق می زد واقعا عاشق بود ..من نمی دونم واقعا قاطی کرده . این آدما خیلی خطر ناکن و مشکلی روحی دارن . بازم اگه در این زمینه سوالی داشتی من در خد متم . فقط راستشو بخوای هنوز در شوکم .. هنوز باورم نمیشه اون با اون همه عشقش این رفتارو با من کرده باشه ..من دو بار در سایت خودمو براش قربانی کردم . عذر خواهی الکی ... و لو ندادنش در تاپیک شکایت .. از من شکایت کرد من لوش ندادم . خودمو بن کردم واسش .. به این امیدکه آدمه درک داره شعور داره .........جان می دونم برات سوال های دیگه ای هم پیش میاد و می دونم یواش یواش ماهان و خیلی های دیگه چهره واقعی اونو می شناسن شایدم براشون فرقی نکنه . در دنیای مجازی خیلی ها حقیقتو همون جوری که خودشون دوست دارن حس کنن حس می کنن .یعنی من فکر می کنم اگه ماهان و نازیلا ..من ونازنینو  در آغوش همن ببینن بازم باورشون نمیشه از بس این دختر مخشونو شستشو داده . وقتتو گرفتم باید ببخشی منو . الان با آیدی های دیگه گاه رو مخم راه میره ..گاه نفرتشو نشون میده ..گاه خشمشو .. گاه عشقشو ... با من بازی راه انداخته .البته با هر آیدی یه کار خاصی رو انجام میده . اما این که کاربری .... ازش گرفته شده فقط یه مجازات خیلی خیلی کوچولوست که در حقش انجام شده ..اون خیلی به آیدی .....  علاقه مند بود . جواب خدا رو چی می خواد بده نمی دونم . من بهش وفادار بودم . هنوز ازدواج نکردم . شاید هنوز باورم نمیشه که اون در حق من نامردی کرده . نمی دونم واقعا اوج دروغای نازنین در مورد من در چه حدیه ولی می دونم نازیلا و ماهان و زیار رو شستشوی مغزی داده . صداش ..نوشته هاش طوریه که اگه طرف حرفاشو باور نکنه دلش می خواد که باور کنه .راستی اگه بری چاق سلامتی تا یامهای 27 ژانویه پاک نشده پیامهای بین من و فرزاد ایکس ایکس ال و ملنگ 2 رو بخونی بد نیست ...خیلی دلم می خواد اگه سپنجتا  هم براش سوالی پیش اومد این جریانو بدونه چون اونم شخصیتش خیلی بالا و والاست و ممکنه تحت تاثیر سمپاشی های دیگران قرار بگیره .. اگه بخوای واست توضیح میدم داستان ۲۷ ژانویه و هارت و پورت کردنهای فرزاد ایکس ایکس ال رو که چه جوری ضد حال بهش زدم و ببینی من واقعا چه داستانی دارم و واقعا در چه جبهه هایی باید مبارزه کنم . فقط به خاطر این که اهل دروغ نیستم و و تنها در یک مورد عذر خواهی و حرف من من از انی ثینگ اونم در جهت قربانی کردن خودم و فردین بازی درست نبود . و در مورد بعدی در ۱۲ دسامبر که خودم در اون روز فداکاری کردم و مدرک ندادم ولی بعدش دیدم انی ثینگ لیاقتشو نداره و من باید از حقم دفاع کنم . . شب و روز خوبی داشته باشی .. برات آرزوی بهترین ها را دارم . بر قرار باشی...... ادامه دارد ... نویسنده ...ایرانی

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر