ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 210

نادر 28نوامبر : سنگدلی هاتو توجیه نکن نازنین .... بله من اشتباه کردم . زیادی حسادت کردم . نتونستم تحمل کنم . این جور ناراحت شدن های تو ..ناراحت شدنهای یک آدم عاشقه که از عشقش انتظار این حرکتو نداشت ..چی شد حالا داری آتیش می گیری ؟ چی شد تا حالا ساکت بودی ؟ چون من گفتم اون آدمک رو اشتباه گرفتم ؟ منو ببخش  ..ولی هنوز این درد هم پست شدن اونم به این صورت گسترده باهامه ... اون بوسه یعنی تصور بوسه مکمل همه این ناراحتی هام بود .. با همه اینا این تردید بود این حسادت بود .. چرا درکم نمی کنی ..
نازنین : باز داره میگه. باز داره میگه بوسه.
اصلا تو چه حقی داری حسادت کنی ؟ مگه نگفتم دیگه نمیخوام باشم . چرا آزارم‌میدی .
من هر رفتاری دارم به خودم مربوطه .
چرا این طوری چرا اونطوری نیستی ، تو کی هستی که رفتارهای منو آنالیز میکنی ؟
برای من هیچی مهم نیست ،جز اینکه اون چیزی که نیستم‌ازم برداشت بشه .
دردم از اینجاست که تو بهم تهمت زدی، وگرنه نه عاشقم نه عارفم‌نه هیچی دیگه .
دروغگو هم‌تویی ،اینهمه گفتی دروغگو بهم اما تو بزرگترین دروغگویی که هر چی دلت میخواد میگی بعد فکر‌میکنی ملت خرن خودتو بزنی به اون راه ماست مالی کنی
این از جواب نازنین به من .. جواب کسی که تا حول و حوش قسمت 120 اون همه پیام قشنگ بهم می داد .. با من همبستر شده بود .. صد ها ساعت تلفنی حرف زده بود دهها هزار پیام عاشقانه و تلفنی و چتی داده بود .. یعنی این واقعا طرز فکر و عملکرد و فرهنگ و ادب یک خانوم دبیر رو نشون می داد که دخترای دبیرستانی رو دادن به دستش ؟ متاسفم واسه آموزش و پرورش .. واقعا متاسفم ..... شایدهم معلم نبوده و این هم جزو خالی بندی هاش بوده ..چون اون همه کار های زشتش رو فراموش کرده بود .. با همه این ها من همچنلن می جنگیدم و برای سبز شدن دوباره عشقمون تلاش می کردم .
نادر 29 نوامبر : من دروغگو هستم یا فرزاد ایکس ایکس ال ؟ زبونمو باز نکن نازنین ..نذار منم حرفامو بزنم ... با اعصابم بازی نکن ..من دروغگوام . آره چون به دروغ ازت عذر خواهی کردم . به دروغ گفتم که با هات ار تباطی نداشتم .  من دروغگو هستم . اگه راستگو بودم اگه  مسائل دیگه ای رو عنوان می کردم دیگه امروز این شرایط رو نداشتم .بس کن . این قدر رو اعصاب من راه نرو ...  عصبی ام نکن ... دیوونه ام کردی
نازنین 29 نوامبر : چرا نمیزنی حرفات رو خب بزن بگو و‌.
اگه‌مشکلت اینه که من از فرزاد گفتم این تو أین من اینم فرزاد . اگه ما با هم بودیم چرا یواشکی‌.‌پنهونی از این آیدی به اون آیدی خصوصی میداده؟
حداقل عرضه داشتی مینوشتی ، علیرغم میل من چرا ی جا ازش ی چیزنیست که نشون بده علاقه ای بوده؟
چرا الان عین‌موش قایم‌شده تا دعوا میشه از آب گل آلود ماهی میگیره؟
بگو‌بهم، بگو بدونم.
برداشته به نازیلا گفته من و تو با هم قبلا دوست بودیم نازیلا هم به همه مدیرا فرستادش .این چی ؟ با نازیلا هم‌بوده
در این جا برای یک لحظه خواستم به نازنین بگم که من می دونم فرزاد ایکس ایکس ال همون تو بودی .. یعنی از آیدی اون استفاده می کردی که پشیمون شدم . گفتم گفتنش حالا فایده ای نداره دردی رو که دوا نمی کنه .. منم واسش فیلم اومدم
این نازنین باید هنر پیشه تئاتر می شد ولی ددر این جا من به سبک خودش با اون بر خورد کردم معلوم نبود چی داره میگه آسمون ریسمونو به هم می بافت چهار تا اسم می آورد شلوغ می کرد . آخه این آیدی فرزاد ایکس ایکس ال چه جوری به دستش رسیده بود که با اون مانور می داد . .. یا خودش افتتاح کرده بود .. یا دوست پسرش بود که بعدا بخشیده بود به نازنین ..
نادر 29 نوامبر : دیگه هیچی حالیم نیست .... تو خیلی اذیتم می کنی ... خیلی تحمل کردم ... خیلی ... تحمل نکردم که منو پست و دروغگو بدونی ..  پرنسس با این عوضی بارها با هم آنلاین شدند .. اومدن یا نیومدنش هم مصلحتیه ماری ... من چه تهمتی دارم بهت بزنم . بله من این تهمت رو بهت  زدم که تو با من دوست نبودی ... من تهمت رو به خودم زدم که با تو دوست نبودم . بله .. حق داری .... خونمو به جوش نیار .. نذار  پست و نامرد شم ... نذار خونم بیشتر به جوش بیاد . بهانه هات واسه چیه ؟واسه این که نامردی و سنگدلی خودت رو توجیه کنی ؟ واسه این که عذاب وجدان خودت رو توجیه کنی ؟ واسه این که توجیه کنی که یک زمانی  به غلط گفتی دوستم داری و من لایقش نبودم و کار درستی کردی ؟  اینها تو رو تبرئه نمی کنه ... گاه باید زور گفت ... باشه اگه دوست د اری من از این به بعد زور گو میشم . پست میشم .. نامرد میشم .. از همین فردا نامرد میشم .. بی شرف میشم . بی شرم میشم . حداقل این جوری اعصابم راحت تره . دیگه حرص نمی خورم . گور پدر لوتی و پرنسس و سکسی بوی و صاحباش .. چه خیری دیدم
نازنین 29 نوامبر : من از اول بهت گفتم من مقصر ، من بد ،من بد کردم هیچ وقت هم‌منکرش نمیشم. تقاصشم میدم شک‌نکن. ولی تا حالا بهت تهمت زدم؟ تا حالا بهت برچسب زدم؟ اینکه توهرجور دلت میخواد منوقضاوت میکنی بعد برمیداری با چوب اشتباهت منو مضحکه میکن پشت تلفن، من یککلمه حرف زدم تا الان که خودت پیام دادی؟ گفتم ناراحته، حق داره.
اما حالا باز میگی نه من اشتباه نکردم ، من اونو بوس میدونم نمیدونم فلان و بهمان باز منودعوا میکنی.
بابا توهرجور دوست داری باش، من چیکاره ام
نادر 29 نوامبر : نازنین ..من حسادت کردم .. حالا عاشقت بودم .. تو نمی تونی به من بگی عاشقت نباشم .. عشق حسادت میاره . هر کی خربزه می خوره پای لرزش می شینه . اگه مثل پازسال کنارم می بودی خب حسادتم خیلی کمتر می بود چون می دونستم همه حست با منه .. هر چند این جوری هم گاه حس می کنم که تو دورا دور محسوس و نا محسوس با منی ..ولی یه وقتایی هم مثل حالا حس می کنم که  از خشم زیاد دلت می خواد کله منو بکنی .. اون در تاپیک تقاضای امضا ... ازت درخواست کرد .. در حالی که تو در سایت نبودی .. به چه حق و اعتماد به نفسی ؟! خب این در من یه حس بدی رو بر انگیخت .. و بعد شکی که به پرنسس کردم .. و یک بار پرنسس پیام اونو حذف کرد ... زمانهایی بود که ماری لوتی رو ترک می کرد .. انگار یکی راهنمایی اش می کرد .. و خیلی مسائل دیگه ... بوسه دیگه آخرش بود ..که من اشتباه کردم . من تهمت نزدم این همه دلیل برای تردید داشتم .
نازنین : من نمیتونم بگم عاشقم نباش،حقبا شماست.
باش،اما برا خودت باش. تو دوست داری عاشق من باشی من دوست ندارم باشی. پس این دوست داشتن تو حقی ایجاد نمیکنه که برای من تعیین تکلیف کنی با کیحرف بزن با کی حرف نزن
شاید اگه یه خوانندده ای از اول تا به این جای داستان همه شو به دقت خونده باشه فکر کنه من  قبل از 4 بهمن 94 کاربدی کردم که اون این جور خود خواه و بد دهن شده ولی خدای من شاهده هر مسئله مهم و اساسی که بود رو بیان کردم چیزی رو مخفی نکردم .. اون در اوج عشق ورزی و نشون دادن علاقه اش یهو صد و هشتاد درجه عوض شد .. و این بی دلیل بودن کارش باعث شد که من دوست دارم موضوع خودمونو باز و باز ترش کنم تا درس عبرتی باشه برای آدمایی مثل من و حتی نازنین .. که چرا با اون رفتار خاکسترشدنی از یخ هم یخ تر شده ... ادامه دارد ... نویسنده :ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر