ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 137

باز هم جی میلی از 26 بهمن 94
نازنینم ! حاضرم بمونی و دیگه از سکس نگم برات و انتظاری نداشته باشم و بهت دست نزنم .. تا آخرین لحظه زندگیم .. اینو بهت قول میدم ... قسم می خورم .. نازنینم به خدا همیشه .. عشق تو .. عشق پاکمون واسم اولویت داشته ... بهت قول میدم .. هیچ توقع هم ندارم که مثل سابق پیام بدیم ... فقط کافیه روزی یه بار تنور دوستت دارمو با یه پیام گرمش نگه داریم .. قسم به اون پیراهن خونی .. قسم به اون نگاه پاکت .. قسم به اون قلب شکسته ام راست میگم ... نذار احساسمون بمیره .. نذاروقتی  فاصله ای نیست فاصله ای ایجاد شه ..دوستت دارم نازنین .. نذار بیشتر از این بشکنم .. نذار له بشم ... عاشقتم . نمی تونم فراموشت کنم . من بنده هوس نیستم .. دوستت دارم .. عاشقتم .. درد داره منو از پا میندازه ... هر روز که می گذره بیشتر از روز قبل دارم از پا در میام .. این یک التماس نیست ... این تبلور یک احساسه ... احساس دو عاشق از روزای خوب عشق ..... بهت قول میدم ... نذار گل همیشه بهار عشقمون پژمرده شه ... حیفه نازنین .. به خدا حیفه ! نذار یم حرفای الکی ما رو از هم دور کنه .. من هیچوقت نمی تونم فراموشت کنم .. به من گفتی برو ... کجا برم نازنین .؟! به هر طرف که میرم فقط تویی .. فقط تو رو می بینم . مگه دست کشیدن از کسی به نمایش و با جسمه ؟! من کجا برم ؟! چه جوری فراموشت کنم وقتی که در قلب و خون و تمام وجودم ریشه زدی و با منی ؟! دلت میاد این حرفو بهم  بزنی ؟! اصلا خودت رفتی که من برم ؟! التماس نمی کنم ولی به یاد روزای خوبمون .... کاری هم نمی کنم که تاسف بخوری یا چیزخاصی بینمون پیش بیاد که قولی که به پدرت دادی یا هر موضوع دیگه ای خراب شه ... دوستت دارم نازنین ... تو عشق منی ... نه فقط به زبون .. با تمام وجودم .... تمام بدنم جسم و جانم داره از هم می پاشه ...نازنین !
جی میل 27 بهمن من :
بگو به من نازنین .. عشق من .. هستی من .. چی می خوای .. بگو تا برات همون بشم .. تا بدونی که چقدر دوستت دارم . تا بدونی که درکت می کنم .. نازنینم به خدا من همون نادر عاشق پاک و خاک تو هستم .. نادر داغون و دور از تو ممکنه گاه اشتباهاتی داشته باشه .. اما اگه یه نموره دلگرمی از تو داشته باشه عقلش میاد سر جاش .. من خرد شدم اما هنوز با یاد تو و خاطرات خوشمون زنده ام .. توی باغ و جنگل نرفتیم اما دلمونو به هم دادیم . هنوزم دوستت دارم . صدها بار صدات کرده بودم و جوابمو ندادی .. حس می کردم که .... ولی فکر نمی کردم تو تا این حد و در یک زاویه دیگه در هم شکسته باشی ... مگه من و تو شریک هم نبودیم ؟! چرا حرفاتو بهم نزدی ؟! تو جون منی عشق منی قلب منی هستی منی همه چیز منی .. نگاه کن تو به بابات قول دادی .. و به عهدت وفاداری و کسی هم نمی خواد که عهد شکنی کنی ..اما عاشق بودن و دوست داشتن رو کسی نمی تونه به آدم تحمیل کنه یا از آدم بگیره .. نازنینم من هر گز نخواستم آزارت بدم .. به خدا عاشقتم .. دوستت دارم ... هیچی ازت نمی خوام .. قسم به نگاه پاکت .. قسم به روحت .. چه لحظه ها که آه کشیدم با تمام وجود فریادت زدم ..جوابمو ندادی .. چی بهت می گفتم .. تو بودی جای من چیکار می کردی ؟ چه حسی پیدا می کردی .. ؟! تو هم کمی درکم کن ... درسته نازنین با بقیه فرق داره . ولی با بقیه شباهت هایی هم داره .. از اون زاویه به موضوع نگاه کن . عاشقتم . نادر اون قدر درد کشیده اون قدر بی نفسی کشیده که با یک نفس تو جون می گیره .. دوستت دارم . تا لحظه مرگم فریادت می زنم .. صدات می کنم ...نازنینم از نادرپریشان و دلشکسته واسه خودت یک غول نساز ... شایدم حق داری که یک غول بسازی ..چون گاه من نازنینو اون قدر سنگدل و بی رحم حس می کنم که واسم مثل یک غول میشی اما می دونم ته دلت این جوری نیستی .. اگه بودی که این قدر صدات نمی کردم .. اگه بودی که این قدر صدات نمی کردم تا یه روزی بیاد که روزای قشنگ عشقمون تکرار بشه .. دوستت دارم .. دوستت دارم .. دوستت دارم
*********
راستش با این که ضد و نقیض گویی زیاد داشت ولی دوست داشتم حرفاشو باور کنم . چون این طور می خواستم . دوست داشتم حرفاشو باور کنم چون دوستش داشتم .. همراه با اون گام بر می داشتم تا آرومش کنم . تا آبی بر آتیشش ریخته باشم . اما اون نمی خواست حسم کنه . شاید زیادی بهش توجه داشتم . اون باید کنار من می بود تا دوست داشتن عملی مو بیشتر نشونش می دادم .... ادامه دارد ... نویسنده :ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر