ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 132

به چیزای خوب و قشنگ فکر کن آنی . به روزایی که من و تو بتونیم در کنار هم باشیم . با هم سکس کنیم و لذت ببریم .  راستی آنی وقتی که خودت میگی نیازی نیست که بیای به محفل اون وقت ضرورتی نداره که ما این جریانو به مامان اینا بگیم .. -نمی دونم من خودم توش موندم . هم این که اگه اونا رو در جریان بذاریم خاطرم آسومده میشه و با آرامش بیشتر و اعصابی آروم تر میام تو بغلت ولی بدیش هم اینه که اونا ممکنه یه راه حل های دیگه ای در نظر بگیرن . نمی دونم داداش هر چی تو بگی . من در اختیارتم . -فعلا چیزی نگیم تا  ببینیم آینده چی پیش میاد به نوعی از این طرف هم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست . -ماهی کس رو میگی . -واقعا که شبیه ماهیه . مخصوصا وقتی که از وسط چاکش بدن .. -حالا بیا بیا آریا . خیلی وقته که منتظر این لحظه ها هستم . -خواهر خوب و خوشگل من واسه خودت دیگه یه زن شدی . خانوم شدی . -الان که زن داداشم هستم . حس خیلی خوبی داشتم از این که اولین مرد زندگی آنی هستم . وقتی دستمو از رو کسش بر داشتم اون دست خودشو جای اون گذاشت و با هاش بازی می کرد . -چته چته خواهرم .. -هوس دارم . نمی دونی یه دختر در این سنین چقدر باید با خودش بجنگه . چقدر باید از این و اون توصیه بشنوه . گاهی وقتا ما دخترا می خواهیم فریاد بزنیم . بس کنین دست از سر ما بر دارین ما که خون نکردیم دختر شدیم . یه پسر هزار تا خلاف هم بکنه بازم پسره . دو برابر ما هم ارث می بره . کسی هم کاری به کارش نداره . همیشه هم آبروش محفوظه . -حالا آنی خوشگله من .. من نمی ذارم تو بیشتر از این عذاب بکشی و فکرای منفی بکنی . دستاشو گرفتم توی دستم و تو چشاش نگاه کردم . چه مظلومانه بهم نگاه می کرد . در مقابل این نگاهها خیلی زود تسلیم می شدم . آرمیلا اون همه سرم بلا آورده بود بازم دوستش داشتم ولی در ذات این خواهرم از این بد جنسی ها خبری نبود . .. -آریا آریاااااااا چقدر کیف داره . بکوبون بکوبون .. -آروم بکوبونم یا تند . -باید یه جوری بکوبونیش که بتر کونیش .. اووووووففففففف .. پوستم .. تنم .. همه جام داره قلقلکش میاد آنی جونم خواهر خوشگلم . اصلا این کس کوچولو و تنگت نشون نمیده که یه کس هیجده ساله باشه .. -داداش حالا پیش من فیلم نیا . همچین میگی که .. نه اصلا ولش .. کارتو بکن .. یه پاشو انداختم رو شونه ام و شروع کردم به بوسیدنش . پوست نرم و لطیفی داشت . چه لذتی داره آدم خواهر تر و تازه و جوونشو بکنه و دختریشو هم بگیره و هر وقت هم که دوست داشته باشه بره سر وقتش . از شیر مادر هم حلال ترشه . منم آنیتا رو واسه خودم حلالش کرده بودم .هوس درونش کیرمو سفید کرده بود . وقتی کیرمو می کشیدم بیرون و خیسی هوس خواهرمو روش می دیدم لذت می بردم . -آنی با این همه هوس چیکار می کردی .. -اوووووهههههه حالا رو بگو بگو حالا دارم چیکار می  کنم . نشون بده اون جوری که همه میگن هستی . آتیشپاره .. اونی که همه زنا آرزوی با تو بودنو دارن و می خوان با کیرت ار ضا شن . ولی  از الان به بعد داداش دیگه باید مال من باشه .. -من مال توام آنی . دوستت دارم عاشقتم .. چه تنگه .. تو دوست دختر خودمی . اختصاصی مال منی . آنی واست می میرم . -حالا نمی خواد بمیری . فعلا زنده باش و منو بکن . چی می شد یه زن همیشه این جور جوون و تازه می موند  تا مردا کمتر حرص می زدند و این همه چش چرونی نمی کردند ویه خورده که به این فکرم فکر کردم دیدم که خیلی هم بی ربط دارم میگم . چون ما مردا خصلتمون اینه که یه زن و دختر خیلی خوشگل و خوش پوست وخوش بدن رو که می بینیم از این رو به اون رو میشیم حالا بگذریم از این که یه عده ای میگن چش پاکیم و کاری به کار بقیه نداریم و از این حرفا رو ولش و شایدم یه چند تایی خودشونو از این قافله دور نگه داشته باشن ولی حداقلش این که هیجان و تنوع طلبی در وجود همه مردا وجود داره . وگرنه این شیطون حداقل توی دل آدما رخنه رو می کنه حالا شاید طرف از دستش هم بر نیاد کاری کنه اون یه چیزی .. دو طرف صورت خواهرمو نگه داشته و سرشو کمی بالا آوردم تا راحت تر اون لبای خوشگلشو ببوسم . از روی لبش رفتم طرف زیر گلو و سینه هاش . با هر بوسه ای که به بدنش می دادم حس یه پرشی رو در کیر خودم داشتم . ولی نباید توی کس آنی خالی می کردم . اگه بار دار می شد می تونستیم بچه رو سقط کنیم ولی این جوری خیلی رسوایی می شد . زود تر از موعد و وقتی که به مصلحت باشه متوجه می شدند که آنی دختر نیست و اون وقت خر بیار و باقلی بار کن . -آریا عشق من . آبجی فدات .. منو ببوس . ببین چقدر تنم واست داغه ؟/؟ -من فدای اون سرخی سینه هات می شم . اون نوک تیزش . اون هوسش . اگه نخورمش تا صبح خوابم نمی گیره -بخورش داداش . همش مال تو . سینه هامو. بخور . هر چقدر دوست داری بخورش ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش عزیزم خسته نباشی . کجایی داداش .. هنوزم نمی دونم داستانهایی رو که دیشب منتشر شد کار تو بود یا آرزوی نازنین .. این نظرات خیلی زیاد شده . در دو داستان عشق دوم و عشق آخر و داستان بیست سال بعد 31 درج شده . فکر کنم سیزده چهارده مورد میشه . اگه مشکلی هست کسی هست می خواد اذیت کنه چوب لای چرخ میذاره به جای اصلاح گری مورو از ماست می خواد بیرون بکشه بگو تا من یک پیام کوتاه و منطقی دارم که منتشر کنم . اگه تا یکی دو ساعت دیگه ازت خبری نشد من اون پیام رو منتشر می کنم . در ضمن به لوتی خور نازنین هم بگو که برای ورود به سایت امیر مشکلی نیست و احتمالا به خاطر کندی سرعت اینترنت گاهی وقتا این مشکلات پیش میاد . برای سود جویی فیلتر شکن های جدید آوردند ..قبلی ها رو کند کردند .. به خاطر خوانندگان اون پیام رو منتشر می کنم . مگر آن که در این یکی دو ساعتی پیامهای من منتشر شه و یا متوجه شم که سایت لوتی مقصر نبوده . نمی دونم برای چی پیامهای رامین و شهرزاد گل رو حذف کردند . چی رو نمی تونن ببینن ؟ سر نوشت لوتی داره سر نوشت محمد رضا شاه در سال 57 میشه که با همه شایستگی یه چند نفری از اطرافیانش اونو و ملت ایرانو بیچاره کردند . و آخرشم به ضرر خودش شد و حالا ملت که جای خود داره . معلوم نیست بعضی ها دلشون به چی خوشه . در هر حال اگه دچار سوءتفاهم شدم به من بگو . ولی حذف پیام های رامین جان و شهرزاد عزیز که تو هم نیست .. این که یکی می خواد اسم ایرانی در نظرات نباشه که توهم نیست . ولی خودت کجایی و چرا پیام نمیدی ؟ به سلامت باشی هر جا که هستی . با درود و نهایت احترام : ایرانی

 

ابزار وبمستر