ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 162

-آهای عوضی من دارم زنتو می کنم تو چرا به من کون کردی . زشته . بی ادبیه .. سیبر اومد جلو . بهم گفت جناب چینگ میگن که  باید بهش افتخار بدین یه چیزی تو کونش فرو کنین که همون حکم کیر رو داشته باشه . عجب شری شده بود . دست از سر زنش ور داشته و یه سیبر گفتم این کثافتا که روی هرچی استالین رو در تاریخ سفید کردن باید کلی چماق و باطوم داشته باشن به این چینگ کونی بگو که برام چماقی چیزی بیاره من فرو کنم تو کونش . اینو که گفتم چند بار دستاشو زد به هم و رفت کلی خبر نگار و عکاس رو از اون مسیری که صحنه های گاییدن زنشو فیلمبرداری می کردند کشوند آورد طرف خودش . یه باطوم از اون کلفت ها داددستم .. یه نگاهی به سوراخ کون رهبر چین انداختم . کمی هم می خواستم خوشمزه بازی در بیارم . یکی از کانالای چین صحنه رو به شکل ماهواره ای و مستقیم از سراسر جهان پخش می کرد . کانال رو کارتی یا انحصاری هم نکرده بودند هر رسیوری می تونست اونو نشون بده . داشتم ازروی شوخی عرض بدن چینگ رو از از سوراخ کون به جلو اندازه گرفته درازای چماق را روش قرار دادم .. -سیبر جان تر جمه کن . .. واااااااوووووو من اگه  تا ته فرو کنم توی کون این الدنگ شکمشو پاره می کنه روده هاش می زنه بیرون .. سیبر که نفهمیده بود الدنگ به چی میگن متن رو ترجمه کرد خبر نگارا و فیلمبرداراهمچین خوششون اومده بود که از خنده  داشتند روده بر می شدند . نوک باطوم رو گذاشتم سر سوراخ کون رهبر چین . -اووووووووخخخخخخخ .. اوووووووخخخخخخخ -کووووووففففتتتتت کووووووفففففتتتتتت .. درررررررررد مرضضضضض . طوری جیغ می کشید و ضجه می زد که زنش به وحشت افتاده بود ولی عکس العملی نشون نمی داد واسه این که بره کمک شوهرش . چند تا خبر نگار به جای این که برن کمک رهبر خودشون اومدن جلو و دست و پاشو داشتند . حیف که بیشتر از هفت هشت سانت این باطومه نمی رفت جلو. .. همین جوری فریاد می زدم بگیر عوضی بگیر دوزخی شیاد . تو سر ملت ایرانو شیره می مالیدی ؟/؟عوضی حقته . زنش چه جور می خندید . دور تا دور ساختمون مانیتور و تلویزیون های عمومی بود و این صحنه با شکوه رو به سراسر جهان مخابره می کرد . زنش حالا فقط می خندید .. -کثافت آبروی هر چی چینی بی آبرو رو بردی .. سیبر ترجمه کن . پای من . ولی رهبر چین رو نزدیک بود سقطش کنم .خون دور و برکونش پخش شده بود . . می خواستند اونو ببرن بیمارستان ولی قبول نکرد و با همون حال بد و داغونش گفت که می خواد اونجا وایسه و صحنه گاییده شدن چویی رو ببینه . ازدرد به خودش می پیچید . چند تا آمپول بهش زدن تا بتونه سر پا وایسه و شاهد صحنه باشه .. سرمو برده بودم یه طرفی و داشتم به جمعیت نگاه می کردم .. جاااااان  این زنه چه جوندار کیرمو ساک می زد یه لحظه حس کردم لب بالایی طرف یه شیب پیدا کرده داره  تنه کیرمو خراشش میده سرمو بر گردوندم دیدم رهبر چین کیرمو گذاشته توی دهنش داره ساک می زنه . صحنه رو که دیدم حس کردم حالم داره بد میشه .. با پشت دست همچین کوبیدم به دماغ و صورت این آشغال که خون از دماغش به شدت فوران کرد و کیرمو در آوردم .. یه لحظه از دیدن صحنه کمی متاثر شده بودم واسه این که از دلش در بیارم باطوم یا همون چماق استاندارد رو فروکردم توی دهنش که جای کیر ساک بزنه .. -سیبر بهش بگو اگه کارم نداشته باشه من برم زنشو بکنم خیلی خسته ام . . چویی زن زیبای رهبر چین پاهاشو داده بود هوا و یه دور رو همون تخت  خودشو گردوند . بدون این که بیفته . چه صحنه زیبایی . پخش مستقیم برای سراسر دنیا بود . حتما کتی و افسانه هم داشتند می دیدند . کار و زندگی دیگه ای که نداشتند . زندگی بخور و بخواب همه چیزشون بود .. از برکت وجود کوروش آریایی به همه چی رسیده بودند . کوسشو خوب دید زدم تا یه قلق گیری خوبی انجام داده باشم . می دونستم زنای چینی عاشق کیر های کلفت و ناب مردان کشور های غرب .. یعنی غرب خودشون هستند . چون چشم بادومیها تقریبا همه شون کیر های سگی دارند . یعنی من باید رو همین تخته این زنه رو بکنم . اصلا این جا ثبات نداره .. سیبر به حرف اومد .. کوروش جان چویی یک ورزشکاره . با پا خیلی راحت می تونه تو رو بگردونه . -منم با کیرم اونو می گردونم . -کوروش خان اتاق جدا هم برای شما ردیف شده . اینجا به خاطر اینه که چینی ها عاشق هیجانند از این که تو اومدی اینجا و بهشون افتخار دادی سر از پا نمی شناسن . اونا در خواب هم نمی دیدند که با نوی اول مملکتشون یه روزی بره زیر کیر یک ایرانی آریایی . پاهای ملکه رو به طرف شونه هام کشونده .. خیلی سنگین تر از هیکلش نشون می داد . کونشو به دو طرف بازکرده و کیرمو یک ضرب تا ته کسش فرستادم .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش عزیزم خسته نباشی . کجایی داداش .. هنوزم نمی دونم داستانهایی رو که دیشب منتشر شد کار تو بود یا آرزوی نازنین .. این نظرات خیلی زیاد شده . در دو داستان عشق دوم و عشق آخر و داستان بیست سال بعد 31 درج شده . فکر کنم سیزده چهارده مورد میشه . اگه مشکلی هست کسی هست می خواد اذیت کنه چوب لای چرخ میذاره به جای اصلاح گری مورو از ماست می خواد بیرون بکشه بگو تا من یک پیام کوتاه و منطقی دارم که منتشر کنم . اگه تا یکی دو ساعت دیگه ازت خبری نشد من اون پیام رو منتشر می کنم . در ضمن به لوتی خور نازنین هم بگو که برای ورود به سایت امیر مشکلی نیست و احتمالا به خاطر کندی سرعت اینترنت گاهی وقتا این مشکلات پیش میاد . برای سود جویی فیلتر شکن های جدید آوردند ..قبلی ها رو کند کردند .. به خاطر خوانندگان اون پیام رو منتشر می کنم . مگر آن که در این یکی دو ساعتی پیامهای من منتشر شه و یا متوجه شم که سایت لوتی مقصر نبوده . نمی دونم برای چی پیامهای رامین و شهرزاد گل رو حذف کردند . چی رو نمی تونن ببینن ؟ سر نوشت لوتی داره سر نوشت محمد رضا شاه در سال 57 میشه که با همه شایستگی یه چند نفری از اطرافیانش اونو و ملت ایرانو بیچاره کردند . و آخرشم به ضرر خودش شد و حالا ملت که جای خود داره . معلوم نیست بعضی ها دلشون به چی خوشه . در هر حال اگه دچار سوءتفاهم شدم به من بگو . ولی حذف پیام های رامین جان و شهرزاد عزیز که تو هم نیست .. این که یکی می خواد اسم ایرانی در نظرات نباشه که توهم نیست . ولی خودت کجایی و چرا پیام نمیدی ؟ به سلامت باشی هر جا که هستی . با درود و نهایت احترام : ایرانی

 

ابزار وبمستر