ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بیست سال بعد 30

درهمین گیر و دار گاییدن کون این جنده خانوم بودم که حس کرم چند تا چش مراقب ما هستند . شهناز و چند تا مرد گردن کلفتی که اونو گاییده بودند از پشت پنجره داشتند ما رو نگاه می کردند -عطیه ببین زنم به چهار نفر داده تو هنوز کارت تموم نشده -چرا داری به من میگی تو خودت شل هستی تقصیر من چیه . از من گله داری؟/؟ -من که کار خودمو درست انجام میدم . تو سیر نمیشی . درست مثل بچاپ بچاپ آدمایی مثل شوهرته . این جیب آخوندی از بس گشاده هر چی توش می ریزی پر نمیشه . -منظورت اینه که منم از بس گشادم هر چی کیر توی کس و کونم می ریزم بازم جا دارم ؟/؟ -نه این منظورو نداشتم . بلکه منظورم این بود که تو هر چی کیر می خوری بازم اشتها داری حریصی .. از اون طرف هم شهناز داشت پیش آخرین بکن هاش پزی میومد . -ببینین بچه ها کیر به اون میگن . قربونش برم . این شش تا کیری که توی این یکی دو ساعتی خوردم به گرد کیر شروین جون منم نمی رسن . یه دستی واسشون تکون دادم و از این که شهناز این جوری ازم تعریف می کنه پیش بقیه داره حفظ آبرو می کنه خیلی خوشحال بودم . خونه که رسیدیم باید یه جوری از خجالتش در میومدم . البته اگه واسه هر دو تامون حالی می موند . -عطی جون پاشو بریم کیر های دیگه منتظر این کس و کون ناب تو هستند . نمیشه که من همش از این نعمت استفاده کنم . گشاد میشه .. -اولا به این نون و ماستها و با چند بار گاییدن گشاد نمیشه . ثانیا خودمونیم شروین جون فکر می کنی باز از اینی که هست گشاد تر باشه -قربون دهنت عطی این این یه حرف درستیه که از وقتی که تا حالا با هم بودیم زدی . اونو بوسیدم و شهناز از اون دور فریاد زد بسه بیایین بیرون . الان نیمه اول تموم میشه . یه وقت استراحت بین دو نیمه داریم . یه تنفس و یه ریکاوری .. -چیه شهناز جون 6 تا کیر خوردی ما صدامون در نیومد . باز دیگه نگو مردا خود خواهن و هر کاری دوست دارن انجام میدن و از این حرفا .. -دیوونه انگار من واسه حسادت خودم می کنم . بالاخره من و عطی هم رفتیم بیرون . در سالن یک بار دیگه دور هم جمع شده بودیم . قیافه ها همه از جنگ بر گشته . یه حالت عجیب و غریبی بود . موهای در هم و ژولیده . میکاپ و آرایش خیلی ها به هم ریخته شده بود . ریمل و مداد و این جور مالیدنیها دیگه چشم بعضی ها رو به شکل وحشتناکی در آورده بود . همه خیلی خسته بودند . درب و داغون . بعضی هاشون عادت نداشتند . یعنی بیشتراشون عادت نداشتند . به اصطلاح ورزشکاران بدن شلاق خورده ای نداشتند ولی فکر کنم من و شهناز حسابی هوشنگ و هایده رو رو سفید کرده بودیم . هر چند عطیه جنده زن آخوند هم احساس خستگی نمی کرد . دوستان قدیم همه داشتند با هم حرف می زدند . من و غضنفر پس از  بیست سال همدیگه رو دیده بودیم -شروین انگار تو اصلا فرق نکردی همون تیپ سابقو داری . -واقعا زمان چه زود می گذره ؟/؟ -آره دلم واسه بچگی ها تنگ شده -زنش گلی پیشش وایساده بود .-شنیدم شهناز خانوم خیلی سنگ تموم گذاشته . اگه ناراحت نمیشی یه صفایی بهمون بده بد نیست .. -افتخار می کنم غضنفر جان ولی گلی خانوم شما هم بد چیزی نیست . درسته اندام لاغری داره ولی پاهای کشیده و کون بر جسته و قد بلندش اونو خیلی خواستنی کرده . -اون عاشق کیر کلفته -کدوم زنو دیدی که از کیر کلفت بدش بیاد -آره شروین جون ولی خیلی هاشون ملاحظه می کنن . اگه شوهرشون کیر کوچیک باشه واسه این که روحیه اونو ضعیف نکنن چیزی نمیگن ولی این گلی ما رو کشته . همش از این میگه که من کیر شلی دارم . و ازم می خواد که اگه راهی داره با قرص یا حتی جراحی کیرمو از اینی که هست بزرگترش کنم -غضنفر جون هر چیزی طبیعیش خوبه -ولی اون که اینو درک نمی کنه . پیش خودش میگم . همش از این بیم دارم که نکنه یه روزی بهم خیانت کنه با یکی دیگه رو هم بریزه ..گلی : هرچی میگی من چیزی نمیگم بازم بیشتر حرف می زنی . تو کی دیدی در مرام من خیانت باشه . اومد طرف کیر من و خودشو بهم چسبوند . شهناز لجش گرفت . من یه اشاره بهش زدم و گفتم هیس . از اون طرف غضنفر اومد طرف شهناز  و خودشو رسوند به پشت اون . جفت دستاشو رو کون زنم قرار داد . در چهره شهناز می خوندم که دوست داره یه گردن کلفت تر با کیر بهتری اونو بکنه . -شهناز دوست داری من بکنمت ؟/؟ میرم خونه تر تیبتو میدم . .. گلی جون ! خیلی خوشگل و خوش بدنی . رضایت نمی داد . خودشو بهم چسبوند . بغلم زد کسش به کیرم چسبیده بود . هر دو مون خمار شده بودیم . تازه رفته بودیم توی حس که هوشنگ به صدای بلند جمعیت را به آرامش دعوت کرد . آقایون خانوما تا حالا در یه فضای بسته قرار داشتیم . اگه مایل باشین این جمع دوستانه رو می بریم به یک فضای عمومی . یک حمام عمومی بزرگ با تجهیزات سونا و انواع و قسام تجهیزات دیگه درش هست . البته سونا و جکوزی و این چیزا فعلا به درد نمی خوره . اگه مایل باشین مستقیما وارد فضای کلاسیک حمام میشیم و خب معلومه دید بعدش با خودتون . فقط یادتون باشه اگه ده تا مرد به یه زن و یه زن به ده تا مرد هم پیاده می کنین همه از روی تمایل باشه و به هیچ زور زوری در کار نباشه ..درضمن محیط اون قدر وسیعه که کلیه امکانات پذیرایی از مشروب گرفته تا آب معدنی و خوردنی های متفرقه در این فضای وسیع وجود داره . البته مشروب رو با اجازه برادر کرامت روحانی عظیم الشان و همسر مکرمه ایشان  خواهر عطیه در دسترس همگان قرار دادیم ..  همه دسته جمعی سوتی کشیدیم . زنا روی کس و مردا روی کیر خودشون دست گذاشته و با دستشون یه بوس واسه هوشنگ و هایده حواله کردند .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

عالی بود مرسی

ایرانی گفت...

منم ازت متشکرم دلفین گلم .همین الان رسیدم خونه و پیام دلنشین تو رو خوندم . شاد کام باشی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر