ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 69

معین خیلی آروم سرشو انداخته بود پایین و آروم تر از اون گریه می کرد . عزیزم کی گفته که من دوستت ندارم . من که مرد غریبه رو نیاوردم توی رختخوابم . تو واسم همون ارزش و اهمیت سابقو داری . شایدم بیشتر از قبل دوستت دارم . عزیزم کیر تو یه چیز دیگه ایه من باهاش بیشتر حال می کردم . اونا هم پسرای منند . تو هم فردا بابا میشی . می بینی که نباید کاری کنی که بچه هات ازت ناراحت شن . اونا هم انتظار دارن .البته منظورم سکس نیست در کل دارم میگم . -من به تو افتخار می کنم . بیا بریم عزیزم . من امشب باید جایزه تو رو بدم . تو الان دیگه واسه خودت مرد شدی . دیگه نباید واسه هر چیز کوچیکی که خودتو ناراحت نشون بدی . به هر کلکی بود اونو بردمش خونه . ولی ساکت بود و حرفی نمی زد . به یه گوشه ای خیره شده بود . یه اشاره ای به اون دو تا پسرم زدم . هنوز تخت اتاق خواب بوی سکس من و میلاد و مبین رو می داد . یه خوشبو کننده زدم و دستی به سر و روم کشیده یکی از اون ربدو شامبر های وسوسه کننده امو تنم کردم . بدون سوتین با یه شورت نازکی که اصلا دیده نمی شد تا این که لمسش کنی . دستشو کشیدم و بردمش طرف  اتاق خواب . و اونو که مثل بی اراده ها شده بود به زور انداختمش رو تخت -مامان من بدم میاد -از من بدت میاد یا از سکس با من . هیچی بهت نمیگم همش دارم نازتو می کشم تو بد تر می کنی . نمی خواد واسم این قدر ادای مردای زن داری رو در بیاری که سر بزنگاه مچ زنشونو می گیرن . باز خوبه که اونا داداشات بودن . هم خونت بودند . خون که نکردند . داشتند همون کاری رو با مامانشون می کردند که تو قبل از اون انجام دادی . حالا تو نمی خوای بهم برسی و دیگه مثل گذشته ها دوستم نداری و اصلا از این کار بدت اومده اون یه چیز دیگه ای . من که نمی خوام به زور وادارت کنم که با من کاری بکنی . در هر حال باهات خاطرات شیرین سکسی زیادی داشتم . هنوزم پسرمی و عاشقتم . لزومی نداره که حتما با هم سکس داشته باشیم . می خوای واسمون کلاس بذاری بذار . در حال حرف زدن خودمو رو تخت هم انداخته بودم و کسمو رو تشک می کشیدم . صبر می کنم . اگه تا ده دقیقه دیگه نیومدی داداشاتو صداش می زنم که بیان کار نیمه تموم خودشونو تموم کنن . حالا اگه دوست داری برو بگیر بخواب . اگه نه که هر کار دیگه ای دوست داری انجام بده . تازه به دوران رسیده داشت واسه ما سیاست می رفت . -آخخخخخخخ این کسسسسسسسم کسسسسسسسم . امونمو بریده از جون من چی می خواد . اشکش که در اومده حالا دوست داره مثل سیل بباره . به درک ده دقیقه که شد من میرم دو تا پسرای دیگه رو صدا می زنم . داغ به دلش میذارم . می دونم چیکارش کنم . اون داره این جوری حالمو می گیره ؟/؟ انگاری از من ارث پدر می خواد . پشت گوشتم دیدی کس منو هم دیدی . یه نگاهی به سمت چپم انداختم دیدم اون رفته . حالا خیلی راحت تر می تونستم خودمو رو تخت بکشم و هوس خودمو  پخش کنم . ولی حس کردم کمرم درد گرفته . با این که واسه معین سیاست رفته بودم ولی دلم نمیومد که اون دو تا پسرو دوباره بیارم توی رختخواب و حال معین رو بگیرم ولی نیاز داشتم . دوباره هوس من اومده بود رو کار . یاد موش و گربه بازیهایی افتادم  که با مبین و خود همین معین داشتم . انگار اصلا کار و زندگی دیگه ای جز این نداشتم . محسن همه چی رو واسم گذاشت و رفت . خونه ودر آمد وسه تا پسر یعنی سه تا شوهر و منم شبانه روز انگاری که باید در بهشت باشم . آدم سه تا شوهر یا همون پسر داشته باشه و این جور غرق در هوس باشه ؟/؟ دستمو  از زیر پام به کسم چسبونده باهاش بازی می کردم . ولی این راضیم نمی کرد . -آخخخخخخخخ معین عزیزم بر گشتی ؟/؟ می دونستم مامانتو دوست داری .. در واقع خودشو کیرشو دوست داشت . دو تا کف دستشو خیلی آروم گذاشته بود روی کونم . می دونستم کون مهسا بالاخره این یاغی سرکش رو رام می کنه . خوب شد همین طرف دراز کشیدم . حتم داشتم  که حرکات خفیف کونم بالاخره دلشو برده . آروم تور لیاس خواب نازکمو داد بالا و  پاهای لختمو و اون کون بر جسته و هوس انگیزمو خیلی راحت می تونست ببینه . من حالا با یه شورتی که نمی شد بهش گفت شورت دمر روی تخت افتاده بودم و منتظر دستای جادوییش . واقعا جادو می کرد . سکس با اون یه حال دیگه ای می داد . در هر حال آروم و قرار نداشتن من سبب شده بود که با اون دو تا داداش هم جور شم و کار درستی هم کرده بودم . بالاخره این تابو یا طلسم یا سد باید یه جایی شکسته می شد . -معین جووووووون دوباره اومدی و هوسم زیاد تر شد . بخواب روم بخواب . اووووووخخخخخخ عزیزم می بینم که آماده باش هم شدی .. این نخ نازکو از پام در نیاوردی مسئله ای نیست . همین جوری هم می تونی کیرتو فرو کنی توی کسم . دلم واسه لمس کردن کیرش تنگ شده بود دستمو از همون پشت به طرف لاپاش دراز کرده و کیرشو با دستام مالیدم . سفت و درشت بود . به نظر میومد که قبراق تر شده . -مامان من برم حموم خوشبوتر شم .. -معین چرا این قدر منو می سوزونی  ؟/؟ هنوز نیومده می خوای بری ؟/؟ نرووووووو من کیییییییرررررررر می خوام . باش .. خب پس منم باهات میام . دوتایی حال می کنیم . خودم اول می شورمت . بعد ش با هم یه حال حسابی توی حموم می کنیم . میریم توی وان . کفه حموم دراز می کشم زیر دوش همو بغل می زنیم . چه کیفی داره زیر دوش آب کیر تو رو ساک زدن . ولی خب اول بیا یه خورده همین جا حال بده من دارم توی تب هوس می سوزم . کسم کیر می خواد .. آفرین بیا عزیزم . بیا منو بکن و میریم حموم . می دونم خوشبویی . من فقط بوی تو پسرمو حس می کنم .. اون برگشت و خودشو انداخت رو بدنم و حس کردم که خیلی سریع هم می خواد منو بگاد ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر