ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 37

دستمو با هوس فرو می کردم توی کسم و از مهرداد انتظار داشتم که زود تر به دادم برسه و منو در یابه . دوباره روی تخت دراز کشیدم . دهنشو گذاشت روی کسم و باهام وررفت . .. نفسش در اومد تا تونست منو ارضام کنه ولی هر دو تامونو خسته کرده بود . خودمم مقصر بودم . هنوز در شوک این ماجراهای اخیر بودم . مهرداد مثلا به بهانه کار رفت به یه اتاقی دیگه و منم دیگه بی پروا رفتم تا یه سری عکسایی رو که با فرزاد گرفته بودیم و عکسهای انفرادی خودمو ببینم .. شاید پنجاه تا از این عکسا رو گذاشته بود . چقدر شیک شده بود . یعنی واقعا اینا منم ؟/؟ اوووووخخخخ اینا رو که می دیدم  خودم به هوس می افتادم . اول از همه این هوس در من بیدار می شد که با فتانه لز داشته باشم . بعدش یه خورده رفتم پایین تر بازم چند تا از مردا عکس کیرشونو فرستاده بودند که از هیشکدوم از اونا خوشم نیومد . کون به این تپلی . سینه هایی به این درشتی و نازی . کس غنچه ای و باز هم تپل .. پاهایی کشیده گودی کمری هوس انگیز و این بدن بیست رو واقعا حیف بود آدم بخواد به دست این کیر ها بده .. حق داشتند تصاویر زنای دیگه رو تحویل نگیرند . آخه یکی که غذاهای خیلی خوشمزه می خوره دیگه خوردنیهای ضعیف تر واسش بی مزه میشن . یه چند روزی گذشت . مهرداد داشت خودشو می کشت تا منو به بهترین وجهی در مراسم  و مهمانی شب جمعه که در خانه یکی از همکاراش برگزار می شد شیک و خوشگل کنه -مهرداد جان اون جوری که به فکر من هستی به فکر خودت نیستی -آدم ازدواج می کنه همینه دیگه . بیشتر وقتا خودشو از یاد می بره وبه  اونایی که دوستش داره بیشتر اهمیت میده . رفتیم بازار واسه مهمانی شب من پیرهن بگیریم هر چی که می دیدیم می گفت این نه -چرامهرداد -من یه مدل می خوام یه حالت سکسی تری داشته باشه و تو رو نمونه تر نشون بده . خودم هم از این تز خوشم میومد  و اگه همون شناخت یک ماه قبلو از مهر داد داشتم شاید با شنیدن این حرفش خیلی هم خوشحال می شدم ولی از اونجایی که می دونستم انگیزه اون از بیان این حرفش چیه کمی لجم می گرفت . بااین حال همراهیش کردم . یه خیاط زنو در بست کرایه کردیم تا یه مدل لباس سکسی ناب واسم ردیف کنه . کمر کاملا برهنه و شونه ها لخت با چاکی که به یک طرف  دامن و از وسط بدن  تا انتها داده می شد . البته این مدل تازه ای نبود ولی هنوز تازگی و شیک بودن خودشو حفظ کرده بود . با اون رنگی هم که انتخاب کرده بودم یه رنگ قرمز متمایل به جیگری  که با روژگوجه ای من خیلی ست بود . من از روژ قرمز بیشتر خوشم میومد . به صورت سفیدم خیلی میومد . این پیرهنشم طوری در میومد که نصف سینه هامو نشون می داد . دودل بودم سوتین ببندم یا نه .  درسته سینه هام ایستادگی خوبی داشتند ولی اگه می بستم بهتر بود . هرچند گرمم می شد . حالا می تونستم سوتینو از اون مدل نصف و نیمه تراشو انتحاب کنم که بره زیر تر و سینه های درشتم یه حالت رو به بالایی داشته بیشتر خودشونو نشون بدن . . از خیاط هم خواستم حالت باسنو طوری ردیف کنه که بر جستگی باسنمو هم بیشتر توی دید بندازه .. -من تا یه حدی می تونم این کارو بکنم ولی اگه بخوای برقصی خیلی سخت میشه و اونم این که اگه از جای دیگه ای تنگ کنم که با باسنت هماهنگی داشته باشه ممکنه زیبایی و ایستادگی پیرهن از بین بره -باشه هر طور دوست داری عمل کن ولی یه رنگ قرمز تند شبیه  به جیگری بود که می دونم جیگر همه مردا رو آتیش می زد و دل همه زنا رو از حسادت می لرزوند .. ..مهرداد تا روز مهمونی هزار مدل دستور و این کار رو بکن و اون کار رو نکن بهم دیکته کرد . من خودم گیج و وامونده شده بودم عزیزم وقتی  رسیدیم روسری از سرت بردار . موهاتو افشونش کن . -عیبی نداره روی کمر لختم بریزه ؟//-اووووفففففف اتفاقا خیلی خوشگل میشه بهت میاد . نمی دونی چقدر تحریکم می کنه -مهرداد اگه باعث  تحریک مردای دیگه بشی اونا گناه می کنن . گناهشون میفته گردن تو .. -عزیزم ما که نمی تونیم  برای آدمای دیگه تعیین تکلیف کنیم . اگه مسئله به تحریک شدن باشه حتی ممکنه یک مرد یک زن محجبه رو هم ببینه تحریک شه . تازه به غیر از دو سه نفر از این بچه ها بقیه همه شون زن دارن و با خانوماشون میان . اون دو سه نفر مجرد رو هم چون خیلی وارد به کار بودند و دوست صمیمی صاحب خونه هست و اگه  دعوت نمی شدن ناراحت می شدن واسه همین اونا هم پاشون به این مجلس باز میشه . دیگه می دونستم باید چیکار کنم . باید نشون می دادم که سوگلی و گل سرسبد این مجلس هستم . این جوری می تونستم به خواسته ام برسم . انگاری که من ملکه زیبایی این مجلس باشم . می دونستم از همه شون بهترم . . بذار مردا هم به دیدن من حال کنند . همه شونو تا لب چشمه می برم و تشنه بر می گردونم . -طناز جون اینو هم یادت باشه در این مهمونی دست دادن با مردها نوعی رعایت ادب و احترامه . -می دونم . زنت امل نیست . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر