ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 134

حس می کردم که دیگه برای امشب بسه . کار آنی رو تمومش کرده بودم . به اندازه کافی بهش حال داده بودم .-آنی جون پس اگه اجازه میدی من برم یه اتاق دیگه بخوابم -داداش شوخیت گرفته ؟/؟ کی به کیه . مادر بزرگ تو خوابش نمی بینه که ما با هم سکس داشته باشیم تازه اونم جون نداره راه بره . درو از داخل قفل می کنیم و من و تو همو بغل می زنیم و تا صبح می خوابیم -البته اگه بخوابیم . -خب آریا من امشب یکی عروس تو نمیشم ؟/؟--چی بگم خواهر . هر چی که خواستی ما نه نگفتیم -آقا دوماد باید حرف عروس خانومو گوش کنه دیگه . بیا جلو داداش . حالا دیگه می خوام سخت در آغوشت بگیرم . -آنی هر کاری می کنی بکن . حرف هم می زنی بزن . فقط بذار من بخوابم . کاری به کار من نداشته باش . شده بودم مث یه عروسک بزرگ در بغل خواهر خوشگلم . باید باهاش می ساختم . ما آدما رو باید برای خودشون دوست داشته باشیم نه برای خودمون . و منم باید خواهر ناز و مهربونمو اون جوری که  هست دوست داشته باشم . اونی که می خواست از بهترین سالهای جوانی خودش لذت ببره . ولی امان از دست این آنیتا . همچین  بغلم زده بود که مگه خوابم می برد . لباشو به لبام چسبونده بود . یه دستشو گذاشته بود رو کیرم . و طوری مالشش می داد و باهاش بازی می کرد که می دونستم قصد داره دلمو ببره و تحریکم کنه . هم این که هوس داشت و هم این که دلش می خواست من بهش توجه کنم و نشون بدم که چه ارزشی واسم داره . ولی من که دیگه به اندازه کافی  کس و سکس کرده بودم و هرجند حساب آنی جدای از بقیه بود ولی خیلی خسته بودم . نیمه های شب که چشامو باز کردم دیدم که اونم توی بغلم خوابیده . مثل من کاملا برهنه . خیلی ناز شده بود . حس می کردم دیگه خواب ندارم و تا حدود زیادی خستگی من در رفته . می ترسیدم حالا این من باشم که مزاحم خواهر گلم میشم ولی چند تا انگشتمو خیلی آروم گذاشتم روکس آنی و خیلی نرم روی پوست و اون مرکزش که یه برجستگی خوشگل و صورتی و ناز داشت می کشیدم . مراقب بودم که اگه خوابه بیدارش نکنم ولی حس کردم کسش داره خیس می کنه . واسه همین با همون نرمش ولی سرعت بیشتری انگشتامو روی کسش می کشیدم و اونم لحظه به لحظه بیشتر تحریک می شد . با این حساب می شد گفت که آنی من بیداره . -عزیزم بیدارت کردم ؟/؟ -راستش  تا دو ساعتی فقط داشتم به چشای بسته ات نگاه می کردم . دیدم خوابیدی و گرفتم خوابیدم . -ببینم اذیت شدی ؟/؟ -شوخیت گرفته از الان باید منو بکنی تا صبح تا هر وقتی که صدای مادر بزرگ در بیاد . دیگه کار و زندگی برای من و تو تا چند ساعتی از صبح یعنی همین . مادر بزرگ خیلی بیحاله و این روزا زیاد می خوابه -در عوض من و تو جاش بیداریم . -آنی بذار رو دهنم . خواهر نازم کستو بذار رو دهنم . بذارش .. -بازم یه طعم خوب و خوشمزه ای داره بازم حال میده .. زبونمو درازش کرده با این که مثل کیرم سفت نبود ولی اونو فرو کردم توی کس آنی نازم . . زبونوفرستادم  که تا اونجایی که می کشه بره . جنس کسش به نرمی زبونم بود . چه حالی می داد . لبامو گردکردم و میک زدن کسشو شروع کردم و بعد یواش یواش خواهر نازمو بغلش زده و کیرمو دوباره فرو کردم توی کس داغش . -آنی پس گفتی از پریود دیگه قرص می خوری . -سرشو تکون داد و گفت اون که حتمیه . -فقط حواست باشه کسی از این موضوع بویی نبره . چون به ضرر همه ماست . از بس هوس داشت با چند دقیقه گاییدن اونو ار گاسمش کردم . -داداش حالا بیا کیرتو فرو کن تو دهنم . فکر کن داری کس می کنی و توی کسم می خوای خالی کنی -آنی چی داری میگی -من دوست دارم . لذت می برم . دوست دارم این دفعه یه سرویس کامل از آب داداشو بخورم . بهم حال بده . -تو دیگه کی هستی دختر . من به تو چی بگم . هیچی الان من که کلی حال کردم .. تنم همین جور از لذت داره می لرزه .راست میگن هر کی به  این لذت عادت کنه نمی تونه تر کش کنه -آره آنی اعتیاد شیرینیه . -حالا دهنم آماده هست . هر طوری که دوست داری هر وقت که خواستی کارتو بکن . .. واقعا نمی تونستم در چه حالتی کیرمو فرو کنم توی دهن غنچه ای و خوشگل آنیتای گلم که بیشترین لذتو ازش ببرم . آنی بشینه آنی بخوابه ..اون چیکار کنه که من کیرمو با لذت بیشتری توی دهنش حرکت بدم . بالاخره  من ایستادم و اون نشست دستامو گذاشتم پشت سرش و دهنشو کس گیر آورده وبا یه حالت گایشی کیرمو فرو می کردم توی دهنش و اونم با میک زدن و لیسیدن کیر کمکم می کرد تا این که حس کردم که کیرم جوش آورده و آبش داره خالی میشه .. آنی هم یه جوری میک می زد که حس می کردم داره سیل ازم جاری میشه و همینم شد سیل کیر من به طرف سد دهنش راه افتاد ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

4 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت آره داداش عزیزم ..کل پاسخهای منتشر نشده در ذیل متن به من بگو چه می خواهی وجود داره .. با تشکر : ایرانی

ایرانی گفت...

این همه حرف زدیم و نوشتیم حالا می خوام یکی از سوتی های وقت ادیت رو بگم .. من که الان خسته و تازه از راه رسیده ام سطر اول فقط یک مرد 164 را بخوانید من در باز خوانی چویی رو چوبی می خوندم .هرچند خود متن در این زمینه مشکلی نداره . همش داشتم فکر می کردم چیزی که سوراخ باشه مگه اون سوراخ که هواست می تونه از جنس چوب باشه تازه کدوم دیوونه هست که با چوب از این کارا بکنه . . داشتم قاطی می کردم ..همه ناشی از خستگی راهه . البته سریع متوجه شدم که فقط یک نقطه این همه نکته رو به وجود آورده و چویی اسم زنه . دل همگی خوش ! خدا نگه دارتان ...ایرانی

ایرانی گفت...

آراز مس گرامی خسته نباشی دستت درد نکنه . dmc5 عزیز در داستان ماه عسل در عسل پیام گذاشته ..dmc5 دوست داشتنی وبی همتا ! من که بدون تعارف از هم کلامی با دوستان با فرهنگ و فهیمی چون شما وسایر عزیزان لذت می برم . انتفادی هم باشد با جان و دل می پذیرم و افتخار می کنم که دوستان , دوستانه و خالصانه همراه و یاور منند . روزگار به کامتان باد ! ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیزم خسته نباشی بی دردسر عزیز در داستان خانم مهندس روشنک برام پیام داده ...بی دردسر جان منم از دردسر اصلا خوشم نمیاد ولی چیکار کنم هر چقدر هم به این دوستان گفتم که درست نیست آدم نوشته زیبای استاد خودشو ادامه بده کقتن ادامه بده ..گفتم بابا نره گفتند بدوش .گفتم وقت نمی کنم گفتن بنویس . البته همین جوریشم خیلی ها این داستانو دوست دارن ولی من یکی به تو دوست گلم حق میدم . ولی یه چیزی رو هم در نظر بگیر که این کاراکتر های داستانهای سکسی که الهه پاکی و مقدس نیستند . همه شون راهشون کجه .. فعلا که این داستان داره تموم میشه و همین شش هفت قسمتی زشت یا زیبا کلکشو می کنم و سعی می کنم دیگه داستان کس دیگه ای رو ادامه ندم . ولی هر آشی که پخته باشم می تونم این حق رو داشته باشم و به خودم ببالم که این شجاعت رو داشتم که ادامه اش بدم و کامنت ها و نظرات مساعدی رو که جلب کردم خیلی بیشتر از انتقاد بوده . هر چند خودمم به خودم انتقاد می کنم . دیگه آخرای خطشه . امید وارم یه روزی نویسنده اصلی با اون فکر و قلمش ادامه اش بده . این داستانهای سکسی هم همان طور که صد ها بار گفتم و صد ها بار دیگه هم میگم اون ارزش و قابلیتو ندارن که بخواهیم اونو مثل یک رمان جاودانه تاریخی ونوشته های ادبی و عشقی و احساسی ارزیابی کنیم . وقتی که این جور بی پروا از سکس صحبت میشه و همه چی رو دایره ریخته میشه دیگه نمیشه انتظار داشت که مثلا از پری گناه در مانی و روشنک خانوم مهندس یه فرشته پاک تحویل بدیم .روشنک از همون قسمتهای اول هم به نوعی از اون زنای اون جوری بود چه فرقی با اونا داره .. درست مثل خیلی از زنای سر مایه داریا بی سرمایه ای که محترمانه با وجود داشتن شوهر میرن دوست پسر می گیرن . روشنکی که اون جور راحت به بهرام غریبه راه میده اون آمادگیشو داره که به هر کی دیگه هم راه بده .روشنکی که قبل از بهرام بازم دوست پسر داشته . پس فرق اون با یک ج..ه در چیه ؟/؟ بنابراین بذاربیشتر راه بده پس این خانوم مهندس در واقعه به نوعی ج..ه متشخصه همون جوری که از اول داستان هم بوده و با کمی دقت متوجه میشی که جز این هم نبوده است . شاد و رستگار و سر بلند باشید . با تشکر : ایرانی

 

ابزار وبمستر