ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 119

بابا بابا دوستت دارم .. دوستت دارم . سر و صورت منو غرق بوسه کرده بود . ولم نمی کرد دیگه هیچ جایی در بدنم نبود که از دست میک زدنها و لمس کردنهای مردا امون داشته باشه . خیلی از جاهایی رو که بابا ناصر میکشون می زد احساس سوزش خاصی در اون ناحیه می کردم ولی لذت شدیدی می بردم . -بابا جونم بخور میکش بزن نوک سینه هاموبخور . سکس بابابا رو یه ارزش خاصی براش قائل بودم از این که می تونم مردی رو که بزرگترین و بیشترین نقش رو در زندگی من داشته از خودم راضی نگه داشته باشم .. -پدر یه خورده عجله کن اگه مامان بیاد الان کمرم سنگین میشه و دیگه نمی تونیم کاری بکنیم .. -شبو که ازمون نگرفتن .. -من خوابم میاد حالا سنگین شدم . می خوام . لب بده بابا .. هر کاری می کنی بکن .. شورتمو پایین کشیده بود و دستاشو گذاشته بود رو سینه هام . --بابا مامان نیاد-نه عزیزم . اون الان  حموم بعد از پریودشو داره میره . اخلاقشو می دونم نیمساعت فقط با تیغ میفته به جون کس و کونش تا خودشو واسه امشب ردیف کنه .. -پدر امشبو بی خیال شیم .. -ببین من اول مامانتو می کنم و بعد میام سراغ تو -بابا بهت قول نمیدم . اگه یه وقتی اومدی پشت در من و دیدی در قفله پس بدون که آمادگی نداشتم . -به موبایلت زنگ می زنم -چه شاعرانه . فقط همینش مونده بود که داخل خونه با موبایل با هم حرف بزنیم . لباشو گذاشت رو لبای من و آروم آروم اومد طرف سینه هام . لباسام در هم و بر هم شده بود . نصفشو بالا داده بود . نصفش یه وری بود .-پدر بیا بریم اتاق من درو از داخل قفل می کنم . نویان هم نمیاد و مامان هم اگه بیاد می بینه نیستی . -اگه بیاد و ببینه در اتاقت قفله چی ..  -بی خیالش . من یه کاریش می کنم . دو تایی مون رفتیم اتاق من .. -بابا می خوام که با دستای خودت لختم کنی . چقدر دلم تنگ شده بود واسه این که خودتو منو لختم کنی . .. -چقدر حریصی پدر . انگار که مثل آدمای مجردی . یه عمره که داری با مامان حال می کنی -نادیا همینو بگو دیگه . از همین یه عمر حال کردناست که امروز به همچین جایی رسیدم . من و پدر دو تایی مون کاملا بر هنه شدیم . اون به این زودیها قصد رها کردن منو نداشت . نوک سینه هامو یه جوری میک می زد که حس می کردم یه چیزی مثل امواج دریا زیر سینه هام در حال حرکتند . -بابا عاشقتم -نادیا دارم از حال میرم .. میرم من .. -اگه فکر می کنی نمی تونی طاقت بیاری پدر زود تر بکن توی کسم و آبتو خالی کن . قول میدم باز فردا شب بهت برسم . .. چون می دونستم که اگه  بابا ناصر اگه الان تو کسم خالی کنه و مامان هم شیره اونو بکشه دیگه همونجا ولو میشه و اصلا چیزی به نام سکس برای یکی دو روز از ذهنش پاک میشه . با چشای خمارم به چشاش خیره شده بودم . همون نگاه دوست داشتنی همیشگی .. سرمو تکون دادم که یعنی کسم آماده پذیرایی از کیر شماست .. -بابا کیرت چقدر داغه .. مگه مامان بهت حال نمیده ؟/؟ بهش اعتراض می کنم ها . اصلا چه معنی داره زن هر وقت که خودش خواست بیاد طرف مرد -عزیزم مادرت تا بتونه هوای منو داره . به هر حال گاهی وقتا یه استراحتی هم لازمه . الان هم به خاطر من رفته حموم . از طرفی هر گلی یه بویی هم داره . کیر باباجونو پس از مدتها توی کسم حس می کردم . همون داغی و نرمی دفعه قبلو داشت ولی ظاهرا سفت نشون نمی داد .همون حالت شقی رو که وقتی منو می کرد حسابی حال میومدم . دستمو گذاشتم رو کمر ناصر جونم و اونو به بدنم فشار دادم ..-اوووووههههه نهههههه نادیا بذار چند  تا ضربه دیگه هم بزنم بعدا ....-کیر پدر ناصر در مسیر تونلی و داغ کوس من جا خوش کرده بود . کیرشو با لذت می فرستاد تا ته کسم و آروم می کشید بیرون -آخخخخخخخخ نادیا .. داره توی آب اسید حل میشه .-. نمی خوام قلبمو اینجا جا بذارم . می خوامش بدم دست تو-بده به دست من دخترم .. بده که از بابا دلسوز تر نسبت به دختر کسی نیست .. کیرشو آروم به وسط کوس من چسبوند و نرم نرم اونو با قسمت بالای کس که خیس هم بود چسبوند و در یه لحظه پس از چند حرکت رو به بالا و عمودی  کیرشو مستقیما فرو کرد توی کسم .-آهههههههه نهههههههههه عزیزم دخترم .. همینه عشق و حال کردن همینه..  دمرو روی تخت افتاده بودم و اونم روی من قرار داشت . چقدر از استیل سگی سگ تر بیت شده خوشم میومد ولی آدمو زیاد چاقالو و پهن نشون می داد لحظه به لحظه حس می کردم کیرش داره کلفت تر میشه و توی کس من بیشتر و بهتر جا خوش می کنه . . به خصوص این که با کف دستاش کونمو می لرزوند و یه حالت ژله ای بهش می داد . خودم گاهی می رفتم جلو آینه و از این حالت و حرکت کونم لذت می بردم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر