ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بیست سال بعد 40 (قسمت آخر)

ساعتها به همین حالت سرگرم سکس بودیم . دیگه چند تا سکس و آمیزش آخرو چیزی از سهمیه روزانه ام نمونده بود که خالی کنم توی کس و کون اونی که می گاییدمش . نمی دونم چند ساعت بود چند دقیقه بود که خوابم برده بود . اصلا مشخص نبود ساعت چنده . صبحه یا بعد از ظهر . باید یه چیزایی قبل از ظهر باشه . خیلی ها خوابشون برده بود . بعضی ها رو هم افتاده بودند .. یه عده ای یه گوشه ای تنها افتاده بودند و چند نفری هم همچتان سرگرم سکس بودند . اثری از شهناز نبود . نمی دونستم کجا رفته . خدا کنه بلایی سرش نیومده باشه . نگران شده بودم .. آخه این فضایی که در اون قرار داشتیم یک فضای عمومی حمام مانند بود . مثل حمام عمومی های قدیم که الان در بعضی جا ها  هنوز هم به همون سبک و سیاق گذشته وجود داره . هر چند خیلی از اونا رو تبدیلش کردند به پارکینگ هابی عمومی و مغازه و گاراژ و از این جور چیزا .. صدای شر شر آب رو  زیر یکی از این دوش ها می شنیدم . حدس زدم که شهناز باید همین جا باشه .. شیر مادر حلالت زن . چه نفسی . چه جون و تن و بدنی . دو تا مرد دو طرف شهناز بی حال به زمین افتاده بودند و اون داشت بدن خودشو می شست . انگار نه انگار که باید استراحت کنه . -عزیزم شیر آبو زود تر ببند که این بنده خدا ها توی گوششون آب میره .. -تو غصه اونا رو نخور بیا یه خورده با هم حال کنیم -چیه دیگه مرد گیر نیاوردی به فکر شوهرت افتادی ؟/؟ -عزیزم چی داری میگی . هر وقت باشه باید تو رو داشته باشم . اینا همه رفتنی هستند . از چند ساعت دیگه باید کنار تو و توی رختخواب خودم بخوابم -چیه شهناز اگه غلط نکنم کست به خارش افتاده . ولی خوب مردای اینجا همه رو لت و پار کردی . جز چند نفری بقیه همه از حال رفتن . -خودتم که سر پایی . راستش من فکر کنم یه دو ساعتی رو خوابیده باشم . نمی دونم . -خوب خوابیدی . شیر آبو بست و من و اون رفتیم یه گوشه ای . -شهناز همسر قشنگم من می خوام وقتی کنارتم دیگه هیشکی دیگه نیاد .-ولی اگه کسی اومد من نمی تونم دلشو بشکنم و ردش کنم . -تو دیگه کی هستی انگشتمو کردم توی کس زنم .. ووووووییییییی شهناز چندشم میشه . هنوز که اون داخل آب کیر غریبه هاست .. -چیبکار کنم بیشتر از بیست بار فقط توی کسم آب ریختن و هشت ده بارتوی کونم خالی  کردند . حالا تودهنی و رو سینه ها جای خود داره .. بیا  این قدر ناز نکن کسمو بکن . بکن .. چند بار بذاری تو بکشیش بیرون آب کیر مردای دیگه رو می کشی بیرون .. یه نگاهی تو چشاش انداخته که منو به یاد شهناز قبل از این جریانات انداخت . .کیرمو کردم توی کسش . هر چند چسبندگی آب کیر همکلاسای قدیممو توی کس شهناز جون حسش می کردم ولی به فکر لحظاتی بودم که من و اون در اتاق خوابمون خودمون هستیم و خودمون . نه من آبم میومد و نه اون ارضا می شد چون به اندازه کافی ریلکس و سبک بودیم . وقت رای گیری فرارسید .. شهناز اعتماد به نفس خاصی داشت از این که می دونست سکس ماشین  رو برنده میشه و مهم تر از همه  میون این همه چی بگم اگه بخوام بگم جنده زشته چون شهناز جونم جزوشونه .. میگم میون این همه زن فعال .. فعال ترین شناخته میشه .. هایده اول برنده آقایون رو اعلام کرد .. با هشتاد درصد آرا  در میان مردان اول شدم و جایزه مانکن سکسی بهم تعلق گرفت .. جووووووون وقتی اونو دادن بغلم و منم سخت در آغوشش گرفتم شهناز از حسادت داشت می ترکید . من تعجب می کردم این همه زنو داشتم می گاییدم اون تا این حد حساسیت نشون نمی داد . شاید از اونجایی که حس می کرد باید اینو ببرم خونه حساس شده بود .هوشنگ جون برنده خانوما رو اعلام کرد . -شهناز نازنین . کس طلای معروف با صد در صد آرا از سوی آقایون .. شهناز طوری به وجد اومده بود که کسشو به همه حواله می کرد .. همه به افتخار ما دست می زدند و تشویقمون می کردن . دیگه از بخل و حسادت خبری نبود . ظاهرا بهترین مرد و بهترین زن باید  پیش همه سکس می کردند .. این مثلا یک جایزه برای اونا یا یک چیزی در مایه های حسن ختام بود . من و شهناز دو تایی مون سنگ تموم گذاشتیم می خواستیم نشون بدیم که انتخاب ما شایسته و به جا بوده . کمر شهناز رو گرفته اونو بلندش کردم و رو هوا از پشت کردم توی کسش . با این که احساس خستگی می کردم ولی اون غیرت و تعصب و قدرت طلبی مردونه ام سبب شده بود که با تعصب خاصی زنمو بکنم و به همه نشون بدم که زورم زیاده . شهناز رو هوا دست و پا می زد .. -شروین جون دوستت دارم عاشقتم .. این همه کیر خوردم هیچ کیری کیر شروین من نمیشه .. هیچ کیری بکن منو بکن .. بکن فقط کیر توست که در این زمان سیری داره آبمو میاره .. راست می گفت حال و روزش طوری نشون می داد که دیگه تونستم اونو ار گاسمش کنم . ولی من دیگه چیزی توی کسش نریختم . من و شهناز سخنرانی کوتاهی کردیم که هوشنگ و هایده از این جریان یک فیلم اختصاصی برای خودشون بر داشتند . در پایان مردا  با همون بدن لختشون از کنار شهناز رد شده و شهناز جون به عنوان تشکر و حسن ختام سر کیر همه شونو ماچ کرد . همین کارو هم من با وسط کس خانوما انجام دادم . هر چند سه چهار تایی شون بهم رای نداده بودند ولی با این حال همه کس ها رو بوسیدم . قرار یک سکس ضربدری با هوشنگ و هایده رو برای هفته بعد گذاشتیم .. غروبی که رفتیم خونه دو تایی مون تخت خوابیدیم . بیدارکه شدم دیدم شهناز داره ماشین سکسی رو راه اندازی می کنه که کیر مصنوعی به سرعت بره توی کس و اونو سر حالش کنه . منم رفتم مانکن سکسی رو بغلش زده و کیرمو فرو کردم توی کسش و جالب اینجا بود که حرف هم می زد . از این فک می فک می انگلیسی .-شروین تو زن داری این کا را چیه .. -دست از اون کیر مصنوعی بر دار .. تازه اینم مصنوعیه .. شهناز دید که زورش به من نمی رسه . اومد و کنار من قرار گرفت . خودشو به من چسبوند و گفت عزیزم درسته که این یکی دو روزه خیلی تنوع طلب بودم ولی حس می کنم که آغوش گرم تو و در کنار همسر بودن یه لطف دیگه ای داره .-خیلی شیطونی شهناز حالا که سیر شدی می گی ؟/؟ -نه عزیزم من هنوز تشنه و گرسنه ام . تشنه و گرسنه تو . تشنه عشق تو به این که به من بگی دوستم داری و می خوای که با عشق به استقبال هوس بری -آره عزیزم منم اینو با تمام وجودم حس کردم . آغوش گرمشو برام باز کرد منم دستامو دور کمرش حلقه کرده و تن  برهنه شو به بدن لختم چسبوندم . حس کردم باید بیشتر بهش برسم تا یه وقتی شیطون گولش نزنه . لعنت بر شیطان که اگه نبود معلوم نبود با یک نواختی زندگی چیکار می کردیم .... پایان ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر