ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 79

خب مامان گلم دو نوع حکم میشه صادر کرد . یکی این که از اول قانونو زیر و رو کنیم ولی اگه بخوام خودمو پیش خودم جریمه کنم میگم جریمه اش اینه که من و مامان جونم باید بریم به یک سلول که تا آخر عمرمونو با هم باشیم .. من و مامان .. معین : داداش ما رو فراموش نکن ما دو تا هم هستیم ها . مارو بنداز توی یک سلول چهار نفره .. -بچه ها به جای این حرفا بیایین در این هوای آزاد یه نفسی چاق کنیم و یه حالی ببریم . . لباسامونو همین جوری آروم آروم از تنمون در میاریم و..... چند تا ملافه کوچیک و بزرگ و یه زیر انداز هم آوردم . دیگه از همون اول کاملا بر هنه شدیم . معین می گفت مامان هیجانش به اینه که شورت  طرفمونو نرم نرم بکشیم پایین . -عزیزم شما هر کدوم رو این تپه ها و زیر نور ماه می خواین یه قسمت از شورتمو داشته پایین بکشین ؟/؟ حالا امشبه رو تخفیف بیاین من از نسیم پاییز هم می ترسم که مریضتون نکنه . درسته که شما دوست پسر و معشوق و شوهر من هم هستین ولی پسر منم هستین دیگه و یه نگرانی های خاص یه مادرو هم دارم دیگه .. کاملا بر هنه شده بودم . از هوای دلپذیر پاییز و اعتدال هوا خیلی خوشم میومد . کسم خیلی داغ کرده بود . نسیم ملایمی هر چند لحظه یک بار می خورد به کسم وهوس رو در تمام تنم پخش می کرد . پسرا بیایین که امشب زیر نور ماه و ستاره و آرامش جنگل همه چی برای به جا گذاشتن یک خاطره ای شیرین آماده آماده هست -پسرا عجب جایی رو انتخاب کردیم . معین که از این گونه شب ها یه خاطره ای داشت می دونست که لذتش یعنی چه . اومد از پشت بغلم زد . صورتمواز پشت به صورتش چسبونده بودم . گرمای کیرش حسابی داغم کرده بود . کیرش به کونم چسبیده بود . لاپامو باز کردم که از چاک کونم کیرش با کسم تماس داشته باشه . داغی کیر ش در نسیم اون شب پاییزی لذت در کنار پسرا بودنو برام خیلی زیاد تر کرده بود . معین می دونست نقطه حساس منو و این که چطور بیشتر حشریم کنه . واسه همین کیرشو با سرعت و نرمی خاصی رو کسم می کشید -آهههههههه عزیزم پسرم خوشگلم . کس مامانتو داغش کردی . چقدر آتیشی هستی تو -اووووووفففففف سوختم سوختم .. -نهههههههه تو که هنوز نذاشتیش توش .. خودمو توی بغلش می رقصوندم .. -عزیزم یه خورده هم جا رو واسه اون دو تا داداشات باز کن .. مجبور شدم رو زمین و یه پهلو دراز بکشم تا سه تایی بیان روم و هر کدوم مث گوشت قربونی یه قسمت از بدن منو در اختیار داشته باشن . یه پامو دادم هوا تا لای پام و دو تا قاچای کونم نسبت به بچه ها در یه حالتی قرار بگیرن تا اونا راحت تر بتونن کارشونو انجام بدن . مبین و میلاد سرگرم لیس زدن سوراخ کس و کون من شدند و معین هم اومد رو سینه هام و با میک زدن نوک اون بازم صدامو برد بالاتر .. کیر وکس و کون و سینه و هوای دلپذیر .. -معین منو ببوس ببوس  گوششو به دهنم چسبونده بود چون این طور ازش خواستم می خواستم خیلی آروم براش حرف بزنم -پسر چفدر هوس و هیجان منو زیاد می کنی .. یاد اون شب میفتم . چقدر هوس اون شبو دارم ولی می دونم امشب هم میشه یه شبی مثل اون شب ..ولی هر چیزی شب اولش یه چیزی دیگه ایه اونم خیلی آروم گفت مامان بازم شب های زیبای دو نفره رو هم خواهیم داشت .. . نتونستم چیزی نگم .. -مبین میلاد یه چند دقیقه ای بیاین طرف بالای بدنم معین یه کارایی انجا م بده بعد شما ها اون وقت می تونین مشغول شین . میلاد و مبین اومدن بالای سرم . ازشون خواستم که در دو جهت مخالف در یه حالت قرینه دهنشونو بذارن رو سینه ام و نوکشو میک بزنن . معین هم رو بدن طاقبازم طوری  قرار بگیره که راحت بتونه کیرشو فرو کنه توی کسم .. این جوری خیلی راحت رو من سوار بود . . معین دو تا دستاشو گذاشته بود رو زمین و خیلی راحت خودشو رو من حرکت می داد با حرکتش کیرکلفتشو خیلی نرم می زد به ته کسم و لحظه به لحظه بیشتر وسوسه ام می کرد .. -اووووووففففففف دلم می خواد جیغ بکشم . تو دل این جنگل آروم . بالا سرمون تا چش کار می کرد ستاره بود و ستاره . عروس آسمون کاملا گرد بود . ماه شب چهار ده . .. فقط می خواستم به آسمون نگاه کنم و در عالم خودم از لحظه های شیرینی که سه تا پسرا واسم ساخته بودند لذت ببرم . -مامان خوشت میاد لذت می بری ؟/؟ -آره پسر گلم عزیز دلم . کیف می کنم . مگه میشه سه تا مرد و سه تا کیر رو من سوار باشن و من از لحظه های شیرین زندگی خودم لذت نبرم . شما رو دارم چه  کم دارم ! چه غم دارم !.... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

tak ghesmati chi shod paas ?!!!!

ایرانی گفت...

با سلام به دوست خوب آشنا . قسمت 79 داستان مامان تقسیم بر سه مربوط به پنجشنبه می شد و من در آن وقت باید منتشر می کردم . شب گذشته به جای 78 ...79 رو منتشر کرده بودم ..دیگه چون بر گشتم 78 رو گذاشتم این قسمت رو دیگه درست نبود حذف کنم بذارم 5 شنبه دوباره منتشر کنم . تک قسمتی برای 6 ساعت دیگه هست .که اونم نیمه کاره مونده و ازبس حالم بده سرکار نرفتم صبح تا حالا حدود ده ساعت خونه افتادم فقط دو سه تا نظر جواب دادم .ودر این ده ساعت هرچه خواستم به این داستان نیمه کاره عشقی سکسی ادامه بدم نتونستم .ممنونم از توجه و تماست . با درود ..ایرانی

 

ابزار وبمستر