ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 66

کبری سد راه حاجی ایمانی شده بود . مرد داشت تلو تلو می خورد . شاسی هاش کج بود و حالا که دیگه درسته افتاده بود .-حاج آقا چیکار کنیم کار بعدی ما چیه .. ما باید چیکار کنیم .. ایمانی سرشو تکون داد و گفت که منیره باید بره دم یکی از مجتهدین دیگه رو به اسم حاج آقا بهاری ببینه .. این امضا رو بگیره دیگه کار تمومه و می تونه خاطرش جمع باشه که دیگه همه چی جوره . کبری در رویاهاش می دید که زن یک  یک آیت ا...شده و داره لذت می بره از این که شوهرش داره واسه ملت سخنرانی می کنه . یک مجتهد جوان و قبراق . می تونه به مراحل بالا تر هم برسه . خدا کنه جنگی صورت نگیره و اون وقت اگه بخوان جهاد کنن ممکنه به اون آسیب برسه . البته در اکثر موارد مجتهدین و علمای قوم و قم اعلام می کردند از آنجایی که  مسلمین نیاز به ارشاد و هدایت دارند و باید ارکان اسلام حفظ بماند وجود و زندگی این دسته از افراد برای جامعه ضروری می باشد لاجرم آنان از اعزام به جبهه های حق علیه باطل به وقت ضرورت معاف هستند . یعنی چون جامعه به این پزشکان روح و روان نیاز داره در نتیجه اونا می تونن معاف باشن . ای خاک عالم بر سر شما و حاج آقا بهاری .. کبری رفت پیش منیره .. حاجی ایمانی گفت که در مورد منیره و در مورد شریف خان با آقای بهاری می تونه صحبت کنه و منیره باید ضرب الاجلی بره و بر نامه هاشو با اون جور کنه . کبری  منیره رو روی تخت دید دور و برش هم کلی آب کیر ریخته شده با این همه لاپاشوباز کرده و کبری هم چه جور به اون کس زل زده بود ولی یه وردی زیر لبش خوند و یه ذکری گفت که ا ز بار گناه دیدن صحنه هاش کاسته شه . اومد و گفت خواهر منیره منیره جان این چه وضعیه . گناه داره حرامه . پاشو غسل جنابت کن . کراهت داره اگه یک فرد واجب الغسل مدت زیادی رو نجس بمونه . در حالی که سرشو به طرفی بر گردونده بود کاغذی رو نشون منیره داد -خواهر جان این  چه چیزیه که به من نشون دادین -این یک معرفی نامه برای جناب حاج آقا بهاریه .  این یک رمزیه بین این دو ولی خدا که زبون همو به خوبی می فهمن . میگن که ایمانی و بهاری از حوزه علمیه از اون هفتاد هشتاد سال پیش با هم بودند و دوستی اونا سابقه تاریخی داره . -یعنی کبری جان من بازم باید برم زیر کیر ببخشید آلت یک پیر مرد .. -این دیگه آخرین کاره .. اون وقت اگه کار شوهرم بگیره یک دفتر باز می کنم دفتر رهبری آیت ا...شریف . چقدر در پیشرفت جامعه و امت اسلامی می تونه تا ثیر گذار باسه . اون وقت هر روز دانش پژوهان زیادی میان واسه این که از آقا شریف مستفیض بشن . ببین منیره جون اگه حال داشته باشی صبح می تونی بری مرکز تبلیغات و بعد از ظهرا رو هم در دفتر آیت الله شریف به عنوان منشی روابط عمومی حضور داشته باشی و با اون سیاستی که داری امور رو اداره کنی . من کمی خجالتی هستم می تونم به موقعش از مسائل مذهبی بگم ولی مسائلی هستند که نمی تونم بر زبونشون بیارم عادت ندارم . در ضمن منیره جون این مجتهد بهاری رو من می شناسم . اون خیلی آدم اخموییه و به این سادگیها باج نمیده . وبدی کار در اینه که اون ده سال از ایمانی جوون تر و در عوض بیست سال جوان تر نشون میده .. -ببینم مجتهد جوون تر نداریم که وقتی منم رفتم توی گود بیشتر باهاشون حال کنم ؟/؟ -چرا فراوون ولی به هر کی که نمیشه اعتماد کرد . -راست میگی کبری جون نه به کون دادن اونا میشه اطمینان داشت نه به کون کردنشون . -داشتم می گفتم منیره جون اون عادت داره به این که در یه جایی سکس کنه که فضای اونجا کاملا مذهبی باشه و آلات لهو و لعب هم درش نباشه حجاب اسلامی همه جا حفظ شه . خانوما جورو بر هم نزنن تا ابن مهندسین کار خودشونو به خوبی انجام بدن . در هر حال فضای خونه شما خوبه ولی با چهار تا عکس که همه چی مذهبی نمیشه . بهاری دوست داره معنویت و فضای روحانی به وجب به وجب خونه سرایت کنه و همه جا رو بگیره این جوری اون خوشحال تر میشه . .یه گوشه خونه باید ترانه آهنگران پخش شه . یه گوشه باید ترانه  مرگ بر امریکا باشه .. تا بتونه کارشو خوب انجام بده . -خواهر کبری شما اینا رو از کجا می دونین .-به غیر از جاج آقا شریف کی می تونست برام تعریف کنه ولی منیره جون اگه توانشو داشته باشی بعد از ظهر ها بیای و بتونی قرار ملاقاتها رو تنظیم کنی برای خود تو هم بهتره . نمی دونی چقدر در جلو گیری از ترویج گناه موثره . -اجرشو ببری خواهر . نمی دونی که این کارای شما چقدر ثواب داره . -من فردا رو برات مرخصی می گیرم . می دونم حاجی سلمان مرخصی میده بهت -کبری جان من که تازه رفتم سر کار . -منیره جان ما همین الان باید بریم به دیدن حاجی بهاری که بر نامه رو برای فردا تنظیم کنیم چون شریف و کمال و جمال فردا از صبح تا غروب خارج از شهرن ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

8 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی بود مرسی ادامه بده دلم نمیخواد این داستان به این زودیه تموم بشه داداشم بیقه داستانها هم خوندم عالی بودن فقط اگه میشه تو داستان هرکی به هرکی یکی از این زنهای با حجاب سکسی اضافه کن که البته پری خانوم اونو معرفی کنه

ایرانی گفت...

سلام به داداش دلفین گلم . خسته نباشی .. شاید یکی از دلایلی که این داستانو دارم طولانی می کنم و فعلا به فکر پایانش نیستم تو باشی داداش و بهتره بگم مهم ترین عامل و دلیلش تویی و تا جایی که بشه نوشت می نویسم چون داستان باز نگه داشته شده برای ورود افراد و سوژه های جدید ...ولی این پیشنهادی رو که در مورد داستان هرکی به هرکی دادی در یک حالت خیلی جالب درمیاد چون افرادی که وارد مجلس میشن معمولا زن و شوهر هستند و قبلش هم باید آریا اززنها امتحان بگیره میشه یک زن و شوهر بسیجی رو وارد جریان کرد و کمی هم آنان را دست انداخت . اونایی که وارد مجلس میشن دیگه خود به خود لخت هستند دیگه با حجاب سکسی نمیشه فقط به این صورته که داستان جالب در میاد .. یک شوهر شپشو ریش پشمکی بسیجی که پری خانوم باید ازش امتحان بگیره و زنش هم باید پیش آریا امتحان بده اینم میشه با حجاب سکسی و ماجراهای دیگه پشت بندش ..راستش در این ده پونزده تا پیشنهاد اخیر با حجاب سکسی این یکی از بقیه با حال تر بود . چون حالت یکنواختی رو به اون صورت نداره.. شب و روزت خوش . با احترام ..ایرانی

دلفین گفت...

داداشم از لطفت خیلی ممنوم در باره داستانه به دادم برس شیطان
اما در باره هرکی به هرکی یه زنه سن بالا بسیجی باشه که همراه پسرش بیاد تو جمع هرکی به هرکی که به نفع پری هم باشه که اگه اتفاقی افتاد پری از موقعیت این زنه استفاده کنه که پری درمورد این مادر وپسر استثناء غائل میشه اینارو میاره تو جمع خودشون که اول همه اعتراض میکنن ولی پری با مدریت خودش همه رو ساکت میکنه

ایرانی گفت...

با سلامی دیگر خدمت داداش دلفین گلم .. باشه حتما از پسر و مادر استفاده می کنم ولی قبل از این که پری اونو وارد جمع کنه حتما باید امتحان گرفته شه .این جزو مقررات و بخشنامه بوده تبصره هم نداریم . یعنی آریا با مادره و اون زن بسیجی باشه امتحان بگیره .. پسره هم پیش مادربزرگه یه امتحان بده چون بدون رد شدن از فیلترینگ پری و آریا و رعایت قوانین مجلس سکس خانوادگی این مادر و پسر حق ورود به مجلسو ندارن .. بعد از ورود به مجلس و معرفی توسط پری یه جوری حالا اعتراضات رو نشون میدم . و در اونجا چند ماجرای جالب و طنزی درست می کنم .. ممنونم از پیشنهادت ..با درود ...ایرانی

دلفین گفت...

عالی داداشم منم منظورم همین بود که این مادر و پسره هم وارد سکس بشن پری هم به پسر اون زنه بگه اونجا نباید غیرتی بازی در بیاری چون ممکنه چندتا مرد هم زمان با مادرت سکس کنن داداشم از این زنه بسیجی سرسخت یه زنه سکسی حرفه ای درست کن که حتی پسر زنه هم انگشت به دهن بمونه داداشم کاری کن که این زنه هم هوای پری رو داشته باشه تا این مجلس لو نره

ایرانی گفت...

حتما داداش گلم .. البته دفعه دیگه زیاد نمی خوام در مجلس سر بسته معطل شم .. البته این بسیجی ها رو میارم در مجلس سر بسته یعنی در خونه مادر بزرگه پس از امتحان چند قسمتی رو هم در همون جا می مونم بعدش یک بر نامه سفر دسته جمعی به آبگرم در یک فضای باز رو دارم که احتمالا میشه بعد از قسمت 160 ..چون یه چند تا موضوع دیگه هم هست که باید وارد جریان کنم . این صد و خوردی نفر با هم میرن آبگرم و در فضای جنگلی و سر باز .. البته اینا در فکر منه فعلا ..یه کاری می خوام بکنم که دیگه این داستان و داستان فقط یک مرد رو در قسمت 200 تمومش کنم که دیگه بیشتر نشه و ممکنه حوصله خیلی ها سر اومده باشه . ولی زن نامرئی رو میشه ازش استفاده ها کرد فعلا مغزم و فکرم رو یه موضوع خوب متمرکز نمیشه ولی زن نامرئی یه ویژگیهای داره از زوایای گوناگون میشه بهش مطلب داد و خیلی ها رو قلقلک داد . ممنون داداش از همراهیت ..شاد باشی ....ایرانی

دلفین گفت...

عالی میشه مرسی داداشم

ایرانی گفت...

منم ازت ممنونم دلفین عزیز و گلم .. کلنگ این ماجرا شاید حدود 5 قسمت دیگه به زمین خورده بشه ..البته معرفی اول در مجلس عمومی ماهیانه در خانه مادر بزرگ انجام میشه اونم بعد از امتحان وبعدا یک پیک نیک تابستونی میرن که اونجا رو طولانی تر می نویسم . . شاد و سربلند باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر