ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 9

دو تایی شون حسابی افتاده بودند به جون مرادی . مینا در حال دوشیدن کیر جناب سروان بود . دستشو گذاشته بود ته بیضه این جناب سروانه و مچ یه دست دیگه شو هم وا کرده بود ته آلتشو و اونو به طرف جلو براش جلق می زد . ماریا هم که دستشو گذاشته بود روی سینه مردادی  و رفته بود رو لباش .  کیر مرادی درشت و دراز به نظر نمیومد . این بیچاره ها هم از بس سر پا وای می ایستن دیگه جان و توانی واسشون نمی مونه در هر حال بازم خوب بود که تا همین حد هم سفت و کاری نشون می داد . این یه تیکه ای رو هم که آب کیر از کیر جناب سروان در حال ریزش بود رو فیلم گرفتم .. -آخخخخخخخ .. نهههههههه دخترا دخترا .. مینا : هنوز کو جناب سروان تو واسه ما جریمه می نویسی ؟/؟ حالا ما یه جوری جریمه ات کنیم که استعفا بدی بیای پرسنل دانشگاه شی که هر روز همراه سرویس ما باشی .. -نهههههه دخترا دخترا .. ماریا : صبر کن الان دختر بودن خودمونو هم بهت نشون میدیم . با این که اون دو تا دختر جزو دوست دخترای انحصاری من بودن ولی با خودم گفتم کون لقشون بهتر از اینه که از نون خوردن و کاسبی بیفتیم که هیچ ما رو گوشه زندان هم بندازن . منی مرادی درد ست مینا جمع شده و مینا  با همون دست خیس کیر خیس و شل شده جناب سروان رو چنگش می گرفت .. ماریا : چیه وا رفتی ؟/؟ این همه سر و صدا و هیاهو چی شد .. -نه.. هنوز که اولشه .. -خب من که خودم همینو دارم میگم ولی  آقا خوشگله تو که داری میگی آخرشه .. مینا یه اشاره ای به ماریا زد که حالا نوبت توست . منظورش این بود که برای جناب سروان ساک بزنه ولی اون چندشش می شد و حال این کارو نداشت و دلش نمی خواست که این کارو انجام بده . ولی سرانجام مجبور شد که کیرشو به دهن بگیره . . ایمان خان دیگه باید وارد کارزار می شد . راستش حس می کردم که اعصابم آروم شده چون  دیگه همه چی رو از دست رفته می دیدم ولی زنا یه بار دیگه نشون دادند که در جا های سخت حلال خیلی از مشکلات هستند و الحق و والانصاف که شیطون باید پیش اونا لنگ بندازه . خودمو رسوندم پایین . مینا اومد طرف من . ماریا حرصش گرفته بود ولی دیگه کاریش نمی شد کرد . کیرمو فرو کردم توی دهن مینا جونم و در عوض دستامو گذاشتم رو سر ماریا . تا  فکر اونو برای ساک زدن آماده ترش کنم چون اون از این کار من خیلی خوشش میومد . -نه نههههههه این کار اصلا درست نیست . من واسه چی اینجام . من زن دارم . درست نیست نمی تونم خیانت کنم -جناب سروان دو تا حوری خوشگل یکی از یکی بهتر اینجان . الان نزدیک نیم ساعته اینجا تشریف دارین و دارین حال می کنین . مهمان ما هستین و صاحبخونه داره رسم میهمان نوازی رو به خوبی به جا میاره . می خواستم بگم حالا که کس مفت و ناب گیر آوردی دیگه این قدر اسراف نکن دیگه ماریا در یه حالت قمبلی یکی از صندلیها رو خوابوند و بغلش زد طوری که قالب پشتش افتاد رو صندلی . آب از لب و لوچه جناب سروان جاری شذه بود . حس کردم کیرش هم یهویی یه تکونی خورد و  چشاش هم یه برقی زد . منم واسه این که بیشتر تحریکش کنم کیرمو گرفتم توی دستم و رفتم طرفش . طرف ماریای خوشگلم که حیف بود واقعا بره زیر کیر یکی دیگه و منم مدام با این فکرم که ماریا غیر کیر من کیر های دیگه ای رو هم رویت کرده خودمو قانع می کردم . -جناب سروان اگه خسته این من مسئولیتشو به عهده می گیرم . نگاه کنین درسته که ما بی حالیم ولی این زن که گناهی نکرده . . ماریا دستاشو گذاشته بود روی دو تا برش کونش و اونا رو به پهلو ها بازشون کرده بود طوری که کس کوچولو و نازشو انداخته بود توی دید . سروان مراد ی لباشو می جوید و زبونشو در می آورد . منم واسه این که بیشتر تحریکش کنم گفتم اگه اجازه می فرمایید من ماریا خانومو از بلا تکلیفی در بیارم . دو کیر یا همون یک گام دیگه به طرف ماریا بر داشتم که این برادر دستشو گذاشت رو شونه هام و منو  به عقب هلم داد و کیرشو گذاشت رو چاک کون ماریا و طوری خودشو بهش چسبوند که انگاری باید تمام راههای ورودی به این دختر رو ببنده . -وووووووییییییی جناب سروان . این چیه همین جوری فشار میدی به سوراخ کونم . ظاهرا سر کیرشو محکم به سوراخ کون ماریا فشار داده دردش گرفته بود . دست مینا رو گرفته و اونو بردم به یه  ردیف صندلی عقب تر خلاف اون ردیف  .  سروان دیگه کیرشو کرده بود توی کس ماریا و من حیفم اومد که از این صحنه و حرفاشون یه چند دقیقه ای هم که شده فیلم نگیرم . دیگه وقتش بود که خودمم برم یه حالی بکنم . مینا که متوجه حرص خوردن من شده بود گفت چیه ایمان اگه من می رفتم زیر کیر جناب سروانه بازم این قدر حرص می خوردی ؟/؟ ..... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر