ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 80

حالا دیگه وقتش بود که  برای این دختر خودم سنگ تموم بذارم . اون به اندازه کافی اشک ریخته  حسرت خورده عذاب کشیده بود . خودشو انداخت تو بغلم . دو تایی مون گریه می کردیم . من هم به خاطر خودش خوشحال بودم و هم این که می تونستم سری بین سر ها بلند کنم . این برای من یک افتخار بزرگ بود . نورا رو سخت بغل کرده به خودم می فشردمش . -دوستت دارم دخترم دوستت دارم . تو منو رو سفید کردی . خوشحالم کردی انتظار نداشتم تا این حد کولاک کنی . بهت اطمینان داشتم ولی گاهی وقتا می بینی فکر آدم تحت تاثیر قرار می گیره . می خواد به سوالا جواب بده تمر کزشو از دست میده -راستشو بگو بیشتر واسه چی خوشحالی .-بابا هم به خاطر تو خوشحالم  و این که تونستم پیش تو شر منده نشم و هم به خاطر جایزه ای که می خوای بهم بدی .. می خواستم یه خورده اذیتش کنم -حالا نورا جون تو که موفق شدی و اجرشو می بری . به نظرت درسته که این کارو انجام بدیم ؟/؟ -بابا می دونم داری با من شوخی می کنی . خودت قول  دادی . اگه نونا و نینا جای من بودند می تونستی این طور باهاشون حرف بزنی ؟/؟ من دختر مظلوم تو هستم . -فدای مظلومیت تو بشه بابا -آهای دخترای گلم . نونا ..نینا بیاین به خواهرتون تبریک بگین . اونا مخصوصا نینا می خواستند که خودشونو بیشتر از اونی که هست خوشحال نشون بدن . -شما نمی خواین یه چیزی بگین ؟/؟ دو تایی شون نورا رو بغل کرده بهش تبریک گفتن . با این رتبه دیگه همین پزشکی تهران رو شاخش بود . واسه این که حسرت و حسادتی رو در اونا نبینم بهشون گفتم عزیزان من دو تا دخترای دیگه ام نوبت شما هم میشه . شما هم همین خوشحالی رو دارین . ببینین که خواهرتون چه پشتکاری داشته که تونسته به اینجا برسه . اون الان خودشو خوشحال ترین آدم روی زمین می دونه . گلهای من بهتون گفتم من هر سه تا تونو به یک اندازه دوست دارم . پس  نونا و نینا شما هم تلاش کنین تا به اون جایی که نورا جان رسیده برسین که پاداش بزرگ در انتظار شماست .. نینا : نمی دونم بابا یعنی ما از این شانسا داریم ؟/؟ ..-عزیزم موفقیت نورا شانسی نبوده . اون خیلی تلاش کرده حتی این اواخر بار ها و بار ها وقتی که کنار من بود و اون شبایی که من و اون با هم بودیم بیشتر درس می خوند تا به سکس با من توجه داشته باشه . شما هم می تونین تلاش کنین بجنگین .. . اگه بدونین مادرتون حالا چقدر خوشحاله . چقدر احساس آرامش می کنه . کاش زنده بود و موفقیتهای شما رو می دید .. نونا : بابا جون اون اگه زنده بود اجازه می دادکه شما این پاداش ها رو برای ما در نظر بگیرین ؟/؟ جز این که سکوت کنم چی می تونستم بگم . -حالا دخترا برین یه مقدار شیرینی و شکلات بخرین که امشب جشن داریم .نینا : جشن عروسی نورا ؟/؟ -خیلی شیطون شدی دخترم . واسه تو هم جشن می گیریم . نورا رتبه اش دو رقمی شده . حالا من ازت نمی خوام در اون حد باشی . تلاش کن که در همون دانشگاه و همون رشته قبول شی . -بابا منم می تونم .. دو تا دختر رو فرستاده گفتم نورا آمادگیشو داری -بابا بیشتر از هر وقت دیگه -صبر نمی کنی انتخاب رشته بشه و بعد که نتیجه اومد و ...-بابا من که چشم بسته هر جارو بزنم قبولم .. -بیا بغل بابا بیا تا خوب ببوسم و ببینمت . عاشقتم نورا -منم عاشقتم بابا . .-پدر دلم می خواد همین الان لخت شم . همین الان توی بغلت دست و پا بزنم . -اگه بدونی من چقدر هوس تو رو دارم چقدر هیجان زده ام . نمی دونی چند وقته کیرمو از تونل کس رد نکردم  ؟/؟ -بابا شیطون راستشو بگو چند بار زیر آبی رفتی -نورا جونم این تن بمیره فدات شم به جون مامان حتی یک بار هم خلافی نداشتم -باورکردم بابا نیمای من . می دونم که دختراتو مخصوصا منو خیلی دوست داری -امان از دست دخترا . شما سه تا رو هر کاری کنن بازم نسبت به هم یه نقش هوورو هم باید بازی کنین . خدا بگم چیکارتون کنه عزیزان دوست داشتنی من . دوستت دارم نورا جونم . -بابا بریم اتاق . یه پیش پرداخت .. یه چیزی بهم بده .. -عزیزم همه چی برای امشب . مثل یک عروس خانوم ؟/؟ -لباس عروسم تنم می کنی ؟/؟ -اگه فکر نمی کنی مسخره میشه همونم حاضرم . -مال مامانو تنم کنم ؟/؟ -نمی دونم . دلم نمیاد عزیزم . دلم نمیاد . دوست دارم یکی برات بخرم -بابا خیلی گرونه .. میشه پولشو یه استفاده بهتری کرد . همون مال مامانو تنم می کنم . می دونم مامان ناراحت نمیشه . اگه ناراحت می شد از این که من و تو با همیم ناراحت می شد دیگه .. خنده ام گرفته بود . به خودم می گفتم نورا جون تو از کجا می دونی که مامان ناراحت نشده . -بابا از نظر تو مسئله ای نیست .؟/؟می دونم یاد خاطراتت میفتی ... بازم با خودم گفتم من بد تر از ایناشم تابو شکنی کردم . این که سهله .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر