ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانوما ساکت 44

استاد هوشیار چی شده . اتفاقی افتاده ؟/؟ -از خانوم مدیر بپرس . آدم اگه سرش پایین باشه پشت سرش حرف در میارن .. -حق با شماست . شما به جای برادر ما در دو دنیا .. ما که تا حالا کوچیکترین جسارتی از شما ندیدیم . همیشه هم پیش خانوم مدیر تعریف شما رو می کنیم که چقدر سر به زیر و آقایین و اخلاق و رفتارتون از خانوما هم بهتره -اکرم خانوم شما سرتون به کار خودتون باشه . کسی از شما چیزی نپرسید. اکی دوباره یه چشمکی بهم زد و رفت . -آقای هوشیار من به خاطر خودتون میگم . کسی هم به شما تهمتی نزد و منم قضاوتی در مورد شما نکردم ولی بیشتر از این ها مراقب باشین که بهانه دست این و اون ندین . بفرمایید . طوری جدی و با سیاست گفت بفر مایید که دلم می خواست همون جا میذاشتم زیر گوشش . با این که می دونستم تمام کس شعرات اونا حقیقت داره ولی دلم نمیومد همین جوری از پیشش برم . دوست داشتم با یک مظلوم نمایی خاصی برم که دلش واسم بسوزه -حالا من با چه روحیه ای ادامه تدریس بدم . -اگه دوست ندارین تقاضا کنم جای شما یک دبیر دیگه بیارن . سرمو انداختم پایین و بدون خداحافظی و این که تحویلش بگیرم رفتم . عوضی خدمت تو یکی می رسم . اگه نتونستم کس و کونتو جرش بدم از دهنت درش میارم . آشغال ندیده و ثابت نشده  داری قضاوت می کنی . من تا حالا هر کس و کونی که کردم یا توی خونه خودم بوده یا خونه طرف . .داشت یادم می رفت اکی رو تو مدرسه کرده بودم و کسی هم که ندیده بود واسم مایه بیاد . حالا چی شد یهو این همه شایعه شد خدا می دونه . ولی از این به بعد انگاری باید یک کد امنیتی هم درست می کردم . مثل  برای ورود به بعضی از این سایتها که کد امنیتی درست می کنند . وقتی رفتم کلاس خیلی جدی و اخمو با دانش آموزان بر خورد کردم . آزاده و غزاله هم که می دونستن علت ناراحتی من چیه به روم نیاوردن . اونا پیش بقیه سیاست خودشونو حفظ می کردن . -دختر خانوما شما از من چیز بدی دیدین یا من در این محیط فرهنگی و دوستانه جز مسائل درسی چیزی رو مطرح کردم ؟/؟ حالا گاهی دو کلام خندیدیم وشوخی های برادر خواهرانه انجام دادیم این کجاش گناه شرعیه . چرا بی خود قصد دارین پشت سر دبیرتون حرف در بیاد . یکی یکی به غلط کردن افتاده بودن و شروع کرده بودن به پاچه خواری . منم دیگه کوتاه اومدم نخواستم این جورو شلوغ ترش کنم که گندش  بیشتر بزنه بالا . ساعت تفریح بازم این فرزانه خوش هیکل و خوش کلام در مورد تنظیم جزوات و طرح سوال ازم پرسید . -خانوم فراست با این افکار و شایعه پراکنی که دیگه روحیه ای واسه آدم باقی نمیذارن . یه نگاهی بهم انداخت و یک لبخند معنی داری زد و گفت خب مجرد و خوش تیپ بودن همین درد سرا رو هم داره . جسارتا شما باید زودتر از دواج بفر مایید که دیگه دست از این شایعه پراکنی ها بر داشته شه . شما که اخلاق این دخترا رو می دونین . برای خودشون فانتزی های خاصی درست می کنن . البته پسرا هم در همین سنین همینن . شما که باید خودتون بهتر بدونین . نگاه کنین شما وقتی که شدین یک ادیب و دارین درس ادبیات میدین میشین یه معلمه دیگه منم میشم یک روان شناس . نمیشه کاریش کرد باید با این وضع کنار اومد . تعجب می کنم چطور تا حالا از دواج نکردین . -نمی دونم شاید دردسر نمی خواستم . -یعنی به نظر شما ما خانوما دردسریم ؟/؟-وقتی یک کلاغ چهل کلاغ می کنین همینه دیگه . -شما دارین همه رو به یه چش نگاه می کنین .. یه نگاهی توچشای درشت و سیاه و خوشگلش که با صورت سفید و بدون لکش کاملا ست بود انداخته گفتم شما رو نه . با یه چش دیگه نگاه می کنم . در واقع ته دلم منظورم چشای خودش بود . چشای خوشگلی که آتیش به جونم انداخته بود . ولی نباید این طور فرض می کردم که راحت می تونم به قلب هر زنی نفوذ کنم . -پس حالا که منو به یه چش دیگه نگاه می کنین اگه فرصت دارین اون جزواتو تنظیم کنین . من نشونی خونه امو میدم و بازم اگه زحمتی نیست برام بیارینش . در ضمن تمام این کا رها رو فکر نکنین که فی سبیل الله انجام میدین . من هواتونو دارم -این حرفا چیه -پس قبوله ..-یه شرط داره -چه شرطی -دیگه این جور کتابی با هم حرف نزنیم .--خارج از این جا رو قبول دارم . خودتون که دیدین چطور پشت سر شمای بیگناه حرف در آوردن . وای به این که ببینن دو نفر خیلی صمیمی شدن . در هر حال من رو شما خیلی حساب می کنم . -حتما خانوم فراست ..معلوم نبود بقیه کجا بودن که یک دفعه با هم سر رسیدن . انوشه طوری منو نگاه می کرد که انگاری با رقیب عشقی اون حرف زدم . انگار که ارث پدر طلبکار بود . قبل از این که چیزی بپرسه گفتم خانوم اندیشه من می خوام در تدوین جزوه و طرح پرسشهای جدید با خانوم فراست همکاری کنم . -با منم می تونی همکاری کنی .. یه نگاهی به دور و برم انداخته گفتم با تو یه کار دیگه ای می کنم . اونم خیلی آروم گفت که نکنه هوس کنی با دیگران  هم از این کارا بکنی . دیگه نمی تونستیم بیشتر از این به کل کل کردن خودمون ادامه بدیم . چون دور و بری هامون فکر می کردن که با هم دعوا داریم . ..... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت دست اندرکاران سایت لوتی : پیامهای منتشرشده از سوی شهرزاد نازنین درخصوص پاسخ به خوانندگان عزیز آن سایت نوشته شده از سوی اینجانب و پیام بنده می باشد . هرگونه توهین به ایشان را توهین به خود می دانم . با احترام وبدون توهین : ایرانی

 

ابزار وبمستر