ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

انتقام میسترس 6

دیگه همه شونو خیلی راحت تر از اونی که فکر می کردم قلع و قمع کرده بودم . باید بر خشم خودم غلبه می کردم . ولی دیگه کنترل از دست خودم حارج شده بود . می خواستم  شلوار همه رو بکشم پایین و به زور یه تکه لوله آهنی سه رو که گوشه حیاط گیر آورده بودم توی کونشون فرو کنم که از بد شانسی جمعیت دیگه ای سر رسیدند و بهترین کار این بود که دوباره برم سر وقت رئیس تیمور لنگ  . به دستور من تیمور رو به اون ستون بستند . دیگه جون نداشت . حسابی جفت کرده بود . اون میله آهنی رو به دستور من آوردن توی اتاق . میله رو گرفتم طرف سوراخ کون تیمور . -ببینم بچه ها اگه از این لوله کلفت تر با قطر بیشتری دارین بیارین . -شیما خانوم این لوله سه هست . در این ساختمون از این کلفت تر نداریم . -همه تون انگشت توی کونتون بکنین تا یه خورده جا باز شه کمتر احساس درد کنین . این تیمور خان زیاد وقت نداره . منم که نمی نونم با خود این میله آب بندیش کنم . -ببینم شما به دستور همین عوضی بود که به خواهر من تجاوز کردین ؟/؟ -همگی سر تکون دادند . لخت شین . وگرنه این لوله رو به جای فرو کردن توی کونتون تو دهنتون فرو می کنم نفستون بند بیاد . می کوبم به فرق سرتون . . همه شون لخت شدن . -اول به نوبت کیرتونو فرو می کنین توی کون این نامرد تا وقتی من این میله رو میذارم داخلش درد کمتری رو حس کنه . شیر فهم شد ؟/؟ -آخه این ارباب ماست -خفه شین عوضی ها از این به بعد این منم که ارباب شمام . این منم که اینجا حکومت می کنم و دستور میدم . می بینم این کیر های شما شق بشو نیست . کون تیمور هم یه کون مردونه و پشمالو بود اگه به دم اسب می دادی اونو نمی گایید چه برسه به آدم . فکر کنم گی ها هم از گاییدن همچین کونی نفرت داشتن. شلوارمو کشیدم پایین . نگاه کنین . ببینین این کس برق انداخته رو . یه پهلو کردم تا کون بر جسته منو ببینن تا شاید کیرشون یه خورده شق شه و اونو فرو کنند توی کون ارباب تیمور . دور بین دستم بود . -خوبه حالا شق شق هم نشد اشکال نداره . از تمام صحنه های گاییده شدن تیمور توسط چهار تن از هم رزمانش فیلم تهیه کردم . اینایی که می گفتند از کردن کون ارباب بدمون میاد تا دو تا حرکت رو به جلو و عقب توی کون تیمور داشتند آبشون خالی می شد . -ادامه بده بهرام ادامه بده . بذار تیمور بیشتر جیغ بکشه .. -آییییییییی کونم کونم کونم ..غلط کردم گوه خوردم -تازه اولشه . کوهنوز . تجاوز به یک بی دفاع ؟/؟ چوب تو کونت که میله آهن تو کونت می کنم . خیال کردی نامرد پست فطرت . حسابتو می رسم . مراسم گایش تیمور خان تموم شد . اون چهار تا نوکر تیمور که حالا نوکرای من شده بودند ولی می دونستم به موقعش زهرشونو می ریزن یه بادی به غبغب انداخته از این که منو راضی کردن خوشحال بوده سعی داشتن پاچه خواری کنند . -خب کدومتون اول میایین جلو من با این میله گرد یه اندازه ای بگیرم ببینم تا کجا میشه فرو کرد . دسته جمعی به گریه افتادند . -خفه شین عوضی ها . حالا هم یه اسلحه دارم یه کارد و یه لوله آهنی با کلی فن رزمی . کس خلای قاچاقچی به درد چی می خورین . ارباب بزرگ خجالت می کشه نوچه موچه هایی مث شما رو تحت اختیار خودش داشته باشه . هنوز از کمر به پایین لخت بودم . اون چهار تا قصد جلو اومدن رو نداشتند . با هم قرعه ای چیزی بکشین . همه تون که باید بیایین . اصغر اول از همه اومد . حلقه میله رو گذاشتم رو سوراخ کون اضغر . -لعنتی عجب کون سفتی داری . اصغر طوری ضجه می کشید که ساختمونو به لرزه در آورده بود . این میله چرا جلو نمی رفت . فشار رو زیاد تر کرده -آخ مامان جاااااااان من دارم می میرم من دارم می میرم -ببینم خواهرم از این ناله ها نمی کرد ؟/؟ گناه اون چی بود ؟/؟ اون تازه می خواست عروسی کنه . لوله آهنی سه چهار سانتی رفت داخل . خون از بغلای کون و از داخل مقعد یا همون سوراخ کون اصغر جاری شده بود . نه نهههههه شیما دلت نسوزه نسوزه . ولی با این حال یه لگدی به کمر اصغر زده اونو رو زمین پرتش کردم . تر تیب سه تای دیگه رو هم دادم .حالا نوبت تیمور شده بود . واقعا زجر کشش کرده بودم . -هر چی بخوای بهت میدم . هر چی که بخوای . -عوضی خواهرم خودکشی کرده . آبروشو بهش پس میدی ؟/؟ شایدم دوباره خودشو بکشه . لوله رو که تا به حال دو بار به کون تیمور نزدیک شده بود واسه بار سوم به سر سوراخش چسبوندم . -ببینم چهار تا کیر رفته توی کونت . باید حسابی راه باز کرده باشه . -نه نهههههه این کارو نکن .. بهشون بگو دوباره بیان منو بگان .. -اینایی که اینجا لت و پار شدن الان نه می تونن بگان نه می تونن گاییده شن . همه شون کون خونی بودند . . -ببینم تیمور خان کون دادن حس خوبی داشت ؟/؟ پشتشم فیلم گرفتن ؟/؟ حالا با این لوله تجربه می کنی . بگیر نامرد . رحم نکردم . خون جلو چشامو گرفته بود . واسه این که قتل نکنم به زور بر خودم مسلط شدم . ولی میله  رو دو سه سانت بیشتر از میزانی که واسه بقیه  فرو کرده بودم فرستادمش توی کون تیمور . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز یا آرازمس گرامی کاکو شیرازی گل در داستان ماه عسل در عسل برام پیام داده ...کاکو شیرازی گل و دوست داشتنی و نازنین ! خیلی خیلی ممنونم از تو به خاطر پیام گرمی که برام فرستادی . پیامهای محبت آمیز شما دوستان با محبتم خستگیهامو از بین می بره تا با انگیزه ای بیشتر و روحیه ای بهتر به نوشتن بپردازم . کاکو جان دست گلت درد نکنه همیشه لبخندان و شادان باشی . با درود بسیار و نهایت احترام : ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گل ! دی ام سی پنج نازنین در داستان تک قسمتی در قسمت داستانهای پیوسته ستاره خاموش پیام داده ..dmcmعزیز و دوست داشتنی ! ممنونم از پیام گرم و توجه و همراهی تو نازنین !شاد و تندرست باشید ....ایرانی

 

ابزار وبمستر