ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بر بالهای عشق وهوس 2

نمی دونستم چه جوری ادامه بدم . دلم می خواست ادامه حرکت با اون باشه ولی نیما زیادی بهم توجه می کرد و این که نکنه من ناراحت شم ولی من دلم می خواست ادامه بده بازم پیشروی کنه . خودمو به طرفش نزدیک کردم . سرمو گذاشتم رو شونه اش تا سینه هام به سینه های مردونه و پرموش بچسبه . . می خواستم این جوری بیشتر تحریکش کنم ولی تماس موهای تنش با سینه ام هوس منو زیاد تر کرده بود .. -نیما نبما دوستم داری ؟/؟ -بیشتر از خودم .. -یه خورده جلو تر میریم . -لبخند سرخی تحویلم داد و گفت تو ناراحت نمیشی ؟/؟ -آدم که توی بغل عشقشه چه چیزی می تونه اونو ناراحتش کنه . وقتی که همه چیزشو در اختیارش قرار داده . وقتی من مال توام و تو مال من . وقتی هر دو تا دیگه شدیم یه وجود .. آدم از وجود خودش خجالت می کشه ؟/؟  به خودم می گفتم آخ نیکو نیکو دختر تو چقدر گستاخ شدی هوس چشاتو کور کرده .. ولی اون مثل شوهرته .. اون عشقته . دستمو وقتی گذاشتم رو شورت خلبان تسلیم شده خودم برای لحظاتی سستش کرده بودم و تکون نمی خورد . دستمو گذاشتم رو شلوارم و خواستم اونو پایین بکشم که انگاری نیما متوجه شد و به غیرتش بر خورد . دوست داشت این کارو خودش انجام بده  . همون حالتی که به من لذت بیشتری می داد . نیما شلوارمو از پام در آورد . دستشو گذاشته بود روی شورتم . کس خیسمو با شورت در چنگش داشت و شورت و کس رو با هم توچنگش می گرفت و ولش می کرد -خب بکشش پایین دیگه .. -نیکو ..-چیه .. تا اینجاش که اشکالی نداره . وقتی که شورتمو هم کشید پایین و یا کف دست و انگشتاش با کسم ور رفت این من بودم که از حال رفته بودم . هیچوقت در زندگیم به این حدی نرسیده بودم که این جوری از حال برم . گاهی با خودم ور می رفتم گاهی هم از یه وسیله کلفتی برای مالیدن کسم استفاده می کردم ولی این هیجانو بهم نمی داد . . تقریبا خوابم برده بود و اونم همین جور به این حرکتش ادامه می داد . چند بار می خواستم صداش کنم ولی لبام باز نمی شدند مثل چشام . لحظاتی بعد حس کردم که به یه چیزی غیر از انگشت داره با کسم ور میره ..-اوووووووهههههه نههههههه نیما نیما .. داری می خوریش ؟/؟ نههههههه لبای داغش وقتی با کس داغم تماس می گرفت حس می کردم دارم بیشتر می سوزم . وقتی قسمتی از کسمو بین دو تا لباش قرار می داد فکر می کردم که آتیش درونم داره خاکستر میشه . سختم بود .. از این که اون داره کسمو می خوره . می ترسیدم براش طعم بدی داشته باشه ولی اون داشت این کارو با لذت و هوس انجام می داد . -نههههههه نههههههه نیما نیما .. . . نمی دونم چرا فکر می کردم و دوست داشتم که برای اولین بار که به کسم تیغ میندازم برای شب زفافم باشه . موهای کسمو همش با قیچی کوچیک کوتاه می کردم . حالا هم حس می کردم چند تا از این موریزه ها رفته توی دهن نیما ولی بهم حال می داد . خیسی کوسمو می لیسید و می خورد . با هوس ولی عشقو در حرکاتش احساس می کردم . همین عشق بود که هوسمو زیاد می کرد . سرعت میک زدنشو زیاد کرده بود . جیغ می کشیدم . موهای سر عشقمو می کشیدم ولی اون ولم نمی کرد . یه لحظه حس کردم  که منو رسونده به یه بلندی ودیگه بالاتر نمی تونم برم و بعد از اون بلندی بازم با لذت دارم میام پایین .. تمام بدنم می لرزید . وقتی که رسیدم پایین چشام رفته بود رو هم دیگه هیچی نمی خواستم . از این دنیا هیچی نمی خواستم جز نیمای قشنگ و مهربون خودمو . لحظاتی بعد اومد رو من قرار گرفت . منو بوسید . چقدر حرکاتش هماهنگی داشت می دونست من چی می خوام . می دونست به چی نیاز دارم . از رو لبام اومد رو سینه هام . حالا نوبت میک زدن اونا شده بود .-نیما قفلم کردی . سست شدم . بازم می خوام . می خوام .. می دونستم یکی از دوستام برام تعریف کرده بود که کیر شوهرشو ساک می زنه . می خواست مثلا بهم تعلیم بده .. . نمی دونم سختم بود . نه این که چندشم شه ولی نمی دونستم عکس العمل نیما چیه . رفتم طرف شورتش -هنوز درش نیاوردی ؟/؟ -نیکو گفتم شاید سختت باشه . فکر کنی که رسیدیم به مرحله خطر . -عزیزم چه خطری .. می خوامش .. فقط یه خورده که می تونی دورکسم بمالی .. -نیکو من می دونم -ناراحتم نکن . تو که هیچوقت دلت نمیومد ناراحتم کنی و به من نه بگی و دوستم داری مگه نه ؟/؟ شورتتو همون نیمساعت پیش باید می کشیدم پایین . این بار به سرعت درش آوردم . . کیرش کلفت و سفید بود . یه هفده سانتی می شد . کی میشه با هم عروسی کنیم . کی ؟/؟ تا اون موقع چه جوری صبر کنم . چرا این سنتهای دست و پا گیر ما رو باید این قدر در انتظار بذارن . نوک کیرش خیس یود .....ادامه دارد ...نویسنده ...ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر