ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 74

میلاد کیرشو از دهنم در آورده بود . می خواست دوباره بکنه توی دهنم که بهش گفتم جاشو با مبین عوض کنه . عشق می کردم . بچه ها خیلی خوب با هم تفاهم داشتند و این برام از همه چی مهم تر بود . میلاد که اندازه کیرش از بقیه کوچیک تر بود اومد سراغ من . ولی طوری در عالم لذت و خلسه بودم و از رفاقت برادرا کیف می کردم که برام فرقی نمی کرد که کلفتی و درازی کیری که توی کسم قرار داره چقدره .. -اووووفففففف پسرا پسرا .. معین : جوووووووون مااااامااااااان بگو چی می خوای -تو رو تو رو می خوام . معین که یک دور تمام بدنمو لیس زده بود اومد رو دهنم و کیر کلفتشو کرد داخلش .. چقدر بهم حال می داد . همونو دوباره باید می کرد توی کسم تا منو ار گاسمم کنه . می خواستم بهش بگم که کیرشو در بیاره و  یه بار دیگه اونو بکنه توی کسم . چون اون لحظه فقط تشنه کیر اون بودم . حس می کردم که در میان این سه تا داداش این سرور منه ولی دیگه نباید  زیاد خودمو حساس نشون می دادم . این دیگه کار خودش بود . داداشا هم به عنوان احترام میدونو خالی کرده در اختیار معین گذاشتند . -مامان مامان هر موقع باشه اصالت کونت یه چیز خاصیه که همیشه باید محفوظ بمونه . -عزیزم حالا چه وقت صحبت از اصالت کونه . اصالت کیر خودت رو بگو . -مامان این دو تا در کنار هم مکمل همدیگه اند . پاهامو طوری به دو طرف باز کردم که خودمم حس می کردم هر لحظه پاهام می خواد جر بخوره ولی این کیر معین بود که یه ضرب رفت توی کسم و هر لحظه حس می کردم که می خواد جرم بده -آخخخخخخخ عزیز دلم . عزیز دلم . دو تا کف دستامو رو به هوا گرفته تند و تند حرکت می دادم که یعنی پسرم آروم تر و آروم تر که من از هوس هلاک شدم . دارم میام داره میاد عزیزم . واااااایییییی معین معین جون بازم تو .. تووووووووو.... داره میاد . حالا همه چی داره حال می کنه حتی این سکه ای که در دست منه . -بیا جلو جلو جلو تر خواهش می کنم . دستامو گذاشته بودم رو کونش و اونم خودشو به بالای کسم می زد و کیرشو خیلی راحت تا ته کوسم می فرستاد . آخ که چقدر از این سکس هفته های اخیر لذت می بردم به زور می تونستم خودمو تکون بدم . دلم می خواست دو تا کیر دیگه هم از بغل کیر معین راهی واسه ورود به کسم پیدا می کردند . ولی دیگه باید نوبتی منو می کردند .. فقط در سکوت چشامو بسته بودم و معین هم می دونست که چیزی نباید بگه و آخرای لذت و عشق و حال  منه . به دو تا پسر دیگه ام گفتم که بیان رو لبام و سینه هام تمرکز کنن . اونا هم این کارو کردن . مبین اومد رو سینه هام تا اونا رو با هیجان بیشتری میک بزنه . میلاد هم رو لبام کار می کرد . من خودم از اونا خواسته بودم که به این صورت تقسیم کار کنن . چون تجربه مبین به نسبت میلاد کمی بیشتر بود و حس می کردم که راحت تر می تونه با سینه ور بره و حال بده و میلاد هم با عطش خاصی لبامو می مکید . انگار داشت بهم آب حیات می داد . چشا و لبامو بسته بودم . دیگه هیچی نمی خواستم بگم . فقط می خواستم به اون چه که داره سرم میاد و لذتی که تا لحظاتی دیگه به اوجش می رسه فکر کنم . عجب شبی بود . لذتی طولانی با سه پسر گل .. مهسا مهسا به هیچی فکر نکن . فقط تمر کز .. حس بگیر .. به لذت فکر کن . این که اصلا در این دنیای خاکی تو هستی و این لذتها برای تو اند . با چشای بسته فقط آرامش در تاریکی رو حس می کردم . سه تا پسرام به خصوص معین با کیر خودش یک بار دیگه منو به عالم پرواز و خلسه برده بودند . فقط به لذت و هوس فکر می کردم . حرکات و ضربات کیر معین رو به خوبی داخل کسم حس می کردم . اون یک ریز در حال گاییدنم بود . منو می شناخت می دونست من کی و چه جوری ار گاسم میشم و هر وقت هم که کارم تموم شه آبشو شیره جونشو وارد کسم می کنم . می دونستم با این حشر و حرکت من هنوز ار گاسم نشدم . -مامان خوبه همین جوری خوبه ؟/؟ می خواستم بگم پسر تو که خودت استادی ولی سرمو تکون دا ده و تاییدش کردم . .. اونم ادامه داد . وقتی مبین سینه هامو می خورد  انگاری کس و لب و سینه رو در یه امتداد هماهنگ می کرد تا من بیشتر لذت ببرم . معین هم فشار رو  از کناره ها هم زیاد کرد . انگشتاشو گذاشنه بود بغلای کسم و یه جوری اونا رو مالشش می داد که اگرم می خواستم دیگه نمی تونستم چشامو باز کنم . . لبای میلا دهمچنان در حال مکیدن لبام بوده  و با بوسه شیرین و لبهای میلاد خوشگلم داشتم حال می کردم .. آب کسم دیگه راه افتاده بود . مثل پرش ماهی کوسمو به طرف سقف کیر معین کوبوندم .. ار ضا شدنم کمی طولانی شده بود . حس لذت رهام نمی کرد . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر