ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماجراهای مامان زبل 50

اون همین جوری داشت شورت و کس و کونمو با هم میک می زد و من فقط رفته بودم توی بی حسی و چشا مو بسته بودم که ببینم حرکت بعدیش چیه . دستاش دور کمر و روی شکمم کار می کرد . هیجان یک لحظه ولم نمی کرد . چقدر حال می داد . اصلا دلم نمی خواست در این لحظات آیدین وارد شه . دوست داشتم یه سرویس برم بعد که حالم جا اومد دو تایی بیفتن روم .. اوه مامان مامان زبل تو دیگه کی هستی . انگار تمام کیر های دنیا کمته . هر چی می خوری دلت می خواد که بازم از در غیب واست برسه . حرص داری . چیکار کنم دست خودم نیست . هر کیری که می بینم با این که همه شون تقریبا یه شکلن ولی حس می کنم که با اون یکی فرق داره . وقتی میره تو بدنم فکر می کنم یه لذت خاصی بهم میده یه تنوع عجیبی داره یه مزه ای که با اون یکی مزه فرق می کنه . اشرف اشرف تو چطور سالهای سال با یکی سر کردی . چقدر از زندگی عقب موندی . ولی حالا داری جبران اون همه سالو می کنی . سالهایی که حالا حسرتشو می خوری . ولی من که نمی تونستم با وجود شوهر داری زیر آبی برم .. یه ندایی به خودم دادم و گفتم چرا اشرف خانومی تو خیلی زرنگ تر از این حرفایی . یه زن اگه بخواد شوهرشو فریب بده اگه اونو زیر زمین هم چالش کنن بازم کارشو می کنه . هوس کس .. آتیش کس و حشر زن میگن تا 9 برابر مرد هم می رسه وقتی این هوس بیاد رو کار دیگه بقیه چیزا رو ولش .. این پسره بردیا داره چیکار می کنه . شورتمو که درسته گرفت خیس کرد و رفت .. آخخخخخخخخ جاااااااااان شورتمو بالاخره کشید پایین عجب زبون پهنی داره . اون زبون پهنشو می کشید رو سوراخ کونم و با کسم هم ور می رفت از این بهتر و با حال تر دیگه نمی شد . دستامو گذاشته بودم رو سینه هام و با هاشون ور می رفتم تا هوسمو پخش کنم . زبونش همچین تیز بود که انگاری در حال سنباده کشیدن به کسم بود . ولی از اون زبون کشی هایی بود که خیلی سر حالم می کرد . بردیای منم کاملا لخت شده بود چون ثانیه هایی بعد خودشو بهم چسبونده بود و کیر کلفتشو وسط پاهام حس می کردم . اون ته کیرشو گرفته بود توی دستش و محکم می زد به چاک کونم . ول کن این کارم نبود . منم خیلی خوشم میومد . خیسی کوسم حرکت کیر کلفتشو وسط دو تا برش کونم خیلی آسون کرده بود . -بردیا دلمو بردی دلمو بردی .-الان کستم می برم . انگشتشو کرد توی کونم و کیرشم فرستاد توی کسم .. -آخخخخخخخخخ پسر پسر من قربون اون کیر داغت بشم . شبیه کباب کوبیده های پهنه .. خبری از آیدین نبود . نکنه رفته باشه . من بهش نیاز دارم . یعنی اون پسره همین جوری بدون خدا حافظی گذاشته رفته . من که این طور فکر نمی کنم . -نه اشی جون اون رفته به شکم خودش برسه و ورزش کنه همیشه رو فرم باشه و یه خورده هم من و تو رو راحت بذاره که به کارامون برسیم -معلومه از اون شیطونا و سر حال هاست ولی خیلی دوست داشتنی و نازه . -آره اشی جون خیلی هم دوست زن و دختر داره . شما دو تا پیش یه خانوم از این که این حرفا رو بزنین سختتون نیست -نه اشی جون . اون خانوم هم اگه دوست داره بره دنبال مردای دیگه . اوووووففففففف الان این کیرم توی کس شماست . این دو تا که با هم قرار داد امضا نکردند که تا ابد مال هم باشن و نسبت به هم وفا دار بمونن .عجب حرفای پخته ای می زد این پسره .. راست می گفت . تازه اون موقع که من و شوهرم هم با هم بودیم من و اون قرار داد ازدواجو نوشته بودیم ولی کیر و کس ما می تونست آزاد باشه . چه می دونم اونم شاید از این آزادی خودش خیلی استفاده کرده باشه . .-بردیا جون ادامه بده ادامه بده که اشرف می خواد از جوونی خودش لذت ببره . دو تا دستشو گذاشته بود بالای پاهام و اونا رو به دو طرف بازشون کرد . خود به خود لاپام هم بیشتر باز شد . و کیر بردیا که عین موشک می رفت توی کسم به بغلای کس هم یه لذت شدیدی می داد . -پسر پسر خیلی اعجوبه ای .. -اشی جون مثل یه دختر آب داری تازه ای . تازه تازه .. -فدای اون زبونت شم . که این قدر زبون باز نباشی . شکمشو گذاشت  پایین کمرم و خودشو. بهم چسبوند و از بغلا شروع کرد به بوسیدن لبام . رفته بودم تو خماری . اشرف بنده کیره و همش در مقابل کیر سر تعظیم  فرود میاره . بر دیا طوری با کشاله های رونم بازی می کرد که حس می کردم دریایی از هوس می خواد از وجودم خالی شه و بریزه . -دوستت دارم دوستت دارم آقا خوشگله . دستاشو پهن کرده بود و هر یک از سینه هامو در یه دستش قالب کرده بود . -خوشم میاد پسر خوشم میاد .. -اشی جون منم ازت خوشم میاد و لذت می برم . می تونم هر وقت دوست داشتم بیام اینجا ؟/؟ -منزل خودته هر وقت آب توی کیرت جمع شد می تونی بیای اینجا ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی عالی عالی بود مرسی داستانهای قبلی رو که نخونده بودم خوندم فقط مامان تقسیم بر3 فکر کنم یه قسمت جا به جا شده بود

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین جان من از قسمت 53 مادر و پسری را که گفتی وارد داستان خواهم کرد و از این که با پیامهای گرمت همراهمی خوشحالم . با احترام ایرانی

 

ابزار وبمستر