ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 77

خیلی هم بد نشد مامان .. -راست میگی ؟/؟ -دروغم کجا بود -در آر بینم تا چه حد راست میگی -حالا دیگه حرفمو باور نداری مامان ؟/؟ -اوووووفففففف چرا چرا چرا .. باور دارم باور دارم . چقدر قوی و حرکاتش مردونه تر شده بود . -معین چیکار می کنی راستشو بگو قرصی چیزی می خوری که تا این حد کیرت فعال و تیز شده ؟/؟ -نه مامان اینا همه عشق و هوسه . وقتی کس به اون تنگی و خوشگلی و داغی میشه لباس کیر من .. معلومه که رگ و ریشه کیر من جا باز می کنه و کلفت میشه . -می تونی بگی مامانت چرا هر قدر هم کیر می خوره بازم دلش می خواد و تشنه توست .. دیگه این یه تیکه رو سختم بود که از داداشام اسم ببرم -نمی دونم مامان نمی دونم . بیا تا نشونت بدم چرا . باید حس کنی . برای بعضی از سوالا جواباش در خود اون وسیله هست .. یه کرشمه ای اومده گفتم چه وسیله ای . -خودت بهتر از همه می دونی . بهتر . منو انداخته بود روی تخت و دو طرف کونمو طوری بازشون کرد که نزدیک بود جر بخورم . ولی وقتی که کیر چماق شده شو فرو کرد توی کسم حس کردم بیشتر از اونچه که فکرشو می کردم آروم گرفته رفتم توی هوس . جاااااااااان عزیزم چه خوب مادرتو می کنی . هر روز بهتر از دیروز . هر روز گرم تر . پر حرارت تر . جاااااااان .. هنوز هوا گرمه تازه اول پاییزه . -خب باشه مامان .. دلم می خواد یه حال درست و حسابی به شما بدم که این شیرینی قبول شدن شما در دانشگاه باشه . چی میگی .. -مامان مامان  یعنی میگی ما رو می بری رامسر ؟/؟ -آره واسه آخر این هفته سه روز تعطیلی داریم . نمی دونی چه کیفی داره . -یادش به خیر اون دفعه من و تو تنها بودیم ولی این دفعه داداشام هم هستن . -چیه دوست داری تنهایی با من باشی . -هر مدلش خوبه . من که دیگه با داداشام این حرفا رو ندارم . ولی دلم می خواد یه بار تنها هم که شده به یاد اون روزایی که تازه با هم حال کردن رو شروع کرده بودیم رو تپه ها با هم حال کنیم . -عزیزم هر جاش برای من یک خاطره هست . یک خاطره قشنگ . دوست دارم در هر جای اون باهات حال کنم . ولی هوای اون پسرا رو هم باید داشت -می دونم مامان .. -اوووووخخخخخخ قربون تو پسر چیز فهم خودم برم که مامانشو درک می کنه .. خوشحالم که سه تا بچه تر بیت کردم یکی از یکی مودب تر .. -اگه ما امروز مودب و با اخلاق هستیم به خاطر اینه که یک مامان خوب و گل و مهربون و پاک  داریم . مامانی که به خاطر ما دوباره شوهر نکرده .. توی دلم گفتم کدوم زن کس خلیه که با وجود داشتن سه تا شوهر بره یکی شوهر کنه . مگه مغز خر خوردم ؟/؟ سه تا رو بدم یکی رو بگیرم . صدام در نیومد -عزیزم یه مادر تا هست واسه بچه هاش هست . حالا منو بکن .. کیرش طوری دراز و کلفت نشون می داد که انگار داره در درازای شکمم حرکت می کنه و در حال پاره کردن نافمه .. . اون روز معین اون قدر خوشحال بود و کیف می کرد که تا چند ساعت داشت منو می گایید . می گایید و می گفت به عشق رامسر . -مامان هم توی استخر بالا می کنیمت هم توی استخر پایین . اگه داداشام بدونن چه حالی داره اونجا مامانو گاییدن از حالا تا اون موقع خوابشون نمی بره . این پسره عجب ذوق زده شده بود . منم دیگه گذاشتم هر جوری که دلش می خواد ابراز احساسات کنه . این پسره دل نداشت دست از گاییدن من بر داره . اون قدر کرد و کرد و کرد تا این که داداشاش از راه رسیدند و یک سرویس هم اونا باهام ور رفتند . معین که خسته شده بود داشت فقط تماشا می کرد . منم که دیگه کیف می کردم . حتی قبلش زیر کیر معین برای یک ساعتی در حالت خواب و بیداری بودم و اون هر کاری که دلش می خواست انجام می داد . مبین و میلاد در یک حرکت دوبل افتاده بودن رومن . دو تا کیر خوردن هم چه صفایی داشت . کیر این دو نفر هم به نسبت رشد خوبی کرده بود . وقتی بهشونم گفتم که چهار نفری بد نیست  که بریم رامسر خوش بگذرونیم دو تا پسرای دیگه هم از خوشحالی جیغی کشیدند که حد نداشت . میلاد : مامان اونجا از این کارا هم می کنیم ؟/؟ مبین : داداش کس خل شدی ها . معلومه . مگه ما می خوایم بریم اونجا گردو بازی کنیم ؟/؟ چقدر بشینیم جنگل و ستاره نگاه کنیم . -مبین یه خورده درست صحبت کن . من شما رو تر بیت نکردم که هر حرفی رو هر جایی بر زبون بیارین . کس خل شدی رو آدمای لات بر زبون میارن .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر