ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نادر و نازنین 128

یه متن دیگه هم نوشتم و در آن روز ها براش فرستادم .. اسم این متن بود زندگی زشت ..زمونه بد .. یه جایی در این متن اشاره شده که از آشنایی ما شش ماه هم نمی گذره ..منظور 6 ماه به این سبک عاشقانه و دیداری بوده .. وگرنه  قبل از اون دوسال بود که همدیگه رو در ذنیای مجازی می شناختیم و با هم مکاتبه داشتیم . و حالا متن دیگه ام .. زندگی زشت ..زمونه بد .اینم مربوط میشه به وسطای بهمن 94. خدایا این چه دلی بود که نازنین داشت و فقط سکوت اختیار کرده بود واقعا چه دلی بود و چه دلیه !
تو به من عشقو نشون دادی .. عاطفه رو نشون دادی .. اما با همه خوبی هات .. نمی دونم چرا یه حس عجیبی دارم .. حس می کنم وقتی آدم بی مصرف میشه دیگه باید بمیره تا وبال گردن کسی نشه . وقتی کسی صدای آدمو نمی شنوه .. و من دوستت داشتم و دارم .. گام به گام با خواسته ها و اندیشه هات پیش رفتم . باورت کردم و باورت دارم . و با همین باور هاست که زندگی کردم و می میرم . از وداع بدم میاد .. آدما شاید هیچوقت نمیرن .. آدما فقط آرزوهاشونو به گور می برن . وقتی آرزو هات به گور رفته باشه یعنی مرده ای ... اگه چالت هم کنن چیزی رو از دست ندادی .. چیزی نداشتی که از دست بدی .. واسه عشق نمیشه قیمتی گذاشت .. اما آدمایی که نمیشه عاشقشون شد یه قیمتی دارن . آدمایی که عاشق میشن ولی عشق واسشون حرامه . آدمایی که روزای زندگیشون مثل شب تاریک و سیاهه .بعضی آدما خودشون خودشونو گول می زنن . فکر می کنن کسی هستن .. فکر می کنن می تونن جوونی کنن . موی سپید خودشونو توی آینه نمی بینن . فکر می کنن وقتی عشق در خونه شونو زد اومده تا بمونه . خیلی خوش باورن .. یک .. دو .. سه .. ده .. بیست ... صد .. هزار واقعیتو می بینن می شنون ..نمی خوان باور کنن . فکر می کنن اگه یه حرف برای یک بار زده شده اعتبار داره . آخه اونا مال یه دورانی بودن و هستن که می شد رو حرفا حساب کرد ... مال دورانی هستند که اگه آدما می گفتن عاشقیم واقعا عاشق بودن .. واسه عشقشون جون می دادند ... اما نازنین خوب من ! بترس از زمانه ای که آدما برای فرار از عشقشون حاضر باشن که جون بدن .. گاهی آدم واقعیاتو حس می کنه .. اما اون قدر تلخ و درد ناکه که نمی تونه نمی خواد باورش کنه . اون فقط باور می کنه لحظات شیرین زندگیشو ... مگه در زندگی آدم چند باور وجود داره ؟! مگه در زندگی آدم چند باور وجود داره ؟! مگه در زندگی آدم چند باور وجود داره ؟! واسه همین می ایسته ..می ایسته .. می ایسته ... تا باز هم بشنوه اون باور های شیرینی رو که یه روز اونو به اوج خوشبختی رسونده بود . چه زمونه بدی شده نازنین ! بترس از آدمایی که قلب و روح دیگرانو به بازی می گیرن . آدمایی که می خوان صدای وجدان خودشونو هم نشنون ... تو (توی نوعی ..منظورم تو نیستی کلی دارم میگم )می تونی گوشاتو بگیری صدای آخرین نفسهای یک نا امیدو که حتی به خدا هم امیدی نداره نشنوی .. می تونی فراموش کنی از یاد ببری حرفاتو .. می تونی بی رحم تر از جلاد ترین جلاد های دنیا باشی .. می تونی سنگی باشی بر سینه کسی که واست می میره .. می تونی صدای گریه ها و ناله های عشقتو گوش ندی .. می تونی همون گوشای قشنگتو محکم داشته باشی هیچی نشنوی ..ولی با صدای وجدانت چیکار می کنی ؟! نمی تونی گوشاشو بگیری.  می خوای چی بگی بهش ؟ به خودت ؟ بعضی آدما از سادگی به حماقت می رسن .. می دونن که احمقن ... احمقا جایی توی این دنیا ندارن .(نادر)........ زرنگاش  دارن همدیگه رو می کشن و می خورن .. چقدر زندگی زشته ! چقدر زندگی زشته ! چقدر زندگی زشته !چقدر زندگی زشته ! باید از چیزای زشت فرار کرد .. همه از چیزای زشت فرار می کنن . چقدر زندگی زشته ! چقدر زندگی زشته ! .. چقدر خوب بودن قشنگه که حتی آدمای بد هم دوست دارن خودشونو خوب نشون بدن . من خیلی بدم . خیلی بد .. خیلی بدم .... خیلی بد .... خیلی عاشقتم ....گوگوش میگه : آدما از آدما زود سیرمیشن .. آدما از عشق هم دلگیر میشن .. آدما روعشقشون پا میذارن ..آدما آدمو تنها میذارن .. منو دیگه نمی خوای خوب می دونم ..تو کتاب دلت اینو می خونم .... چقدر زندگی زشته ! چقدر زمونه بده ! چقدر به تو احتیاج دارم و تو نیستی .. نمی دونم هرچی می گردم  دنبال متنی که یک ماه پیش و نیمه کاره به عنوان سفارش  واست نوشته بودمو پیدا نمی کنم . توانشو ندارم حسشو ندارم که دوباره واست بنویسم . نمی دونم اونو کجا گذاشتم .. شاید پاک شده باشه .. خدایا ..کجاست ؟ مهم نیست .چه اون متنو بخونی چه نخونی همون محبتو همون مهربونی رو نسبت به من داری . مهم نیست که آدم کجا به دنیا میاد و کجا می میره ..مهم اینه که زندگی خیلی زشت و کثیفه .. حیفه عشق به این قشنگی اسیر زندگی کثیف بشه ... قدر عزیزانتو بدون ..... نادری که 6 ماه هم تو ی زندگیت نبوده حس می کرده که به اندازه 60 سال واست عزیزه .. اما عزیزان تو اونان ... چقدر زندگی زشته ! عاشق می میره ولی عشق نمی میره ....حالم خیلی بده .. چیزی نخوردم ولی دارم می میرم ..چقدر زندگی زشته ! یه روزی تلاش می کنی به اونی که دوست داری برسی ...یه روزی ......چقدر زندگی زشته ! وقتی از درددلت میگی و انتظار داری عزیزت .. عشقت با هات همراهی کنه ولی اون حرفاتو یه بهونه ای می گیره برای کوبیدن تو .. چقدر زندگی زشته ! که حتی واسه مردن باید کلی فکر کنی .... چقدر زندگی زشته وقتی که حس کنی کسی که واسش می میری و دیوونشی و دوستش داری به مرگت راضی تره تا به زندگیت ..چقدر زندگی زشته وقتی که با دونستن زشتی هاش بازم کلی فکر می کنی که ازش دل بکنی یا نه ؟ (از زندگی ).. چقدر زندگی زشته خدایا که با همه زیبایی هات اونو زندگی زشتو آفریدی .....چقدر زندگی زشته وقتی خودشو یه روز قشنگ نشون میده تو رو به خودش امید وار می کنه ولی یه روز میای و می بینی که اسیر سراب شدی .. چقدر زندگی زشته وقتی که به عشقت میگی دوستش داری و موندن و بودنشو می خوای اما می بینی اون بهت میگه حالا که باورم نداری برو .. چقدر زندگی زشته وقتی که عشقت بهت میگه دوستت دارم تا آخر عمرم مال توام ..ولی نشسته جوابتو نمیده تا شاهد ذره ذره مردن تو باشه ... چقدر زندگی زشته وقتی که حس کنی اونی که منتظر تلفنت بود منتظر نوشته هات بود منتظر فرصتی برای دیدنت بود دیگه به هیشکدوم از اینا اهمیتی نمیده .!. چقدر زندگی زشته که حس کنی خیلی بی ارزش و بی قیمتی ...! چقدر زندگی زشته وقتی که یه روز خودتو واسه عزیزترینت عزیزترین می دونستی و حالا واسش خار و خوار ترینی .. چقدر زندگی زشته وقتی یکی یه روزی بهت می گفت احساست می کنه حست می کنه و حالا تو رو با تمام احساست و احساسش تنهات می ذاره .. تنهات می ذاره که بمیری ..چقدر دلم می خواد اون زیر پیر هن خونی رو هم با خودم خاک کنم . خونش کمه ولی توی خاک واسه من همدمه .. کسی متوجه نمیشه اون لبه خونی مال چیه .. شبیه زنگ آهنه ...فقط همین برام مونده ... خون دختری که بهم همه چی داد .. و کاش قدرشو می دونستم .. و کاش در کنارم می موند تا مرگو زیبا نمی دیدم ..  چقدر زندگی زشته ! چقدر زندگی زشته ! چقدر زندگی زشته ..خدایا ااااااااااااااااااااااااااااااااااا.....ادامه دارد ... نویسنده :ایرانی


0 نظرات:

 

ابزار وبمستر