ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانواده خوش خیال 92

فیروزه حس کرد که داره ارضا میشه  ولی دست از نالیدن بر نمی داشت .  اون دیگه حتی از زنای فامیل هم خجالت نمی کشید که بخواد احساسات خودشو نشون بده.
 -اوخ کسم ..  سینه هام ...
سامان  مرتب کیرشو فرو می کرد توی کس فیروزه  و می کشید بیرون . دست بر دار نبود .. فیروزه یه لحظه حس کرد که در میان خنکی آب , تنش داغ شده و یه چیز گرمی هم ازش داره می ریزه . هنوز سامان توی کسش آب نریخته بود و این باید هوس خود اون بوده باشه .
-جووووووووون جوووووووون سامان حالا آب تو رو می خوام . تنم طالب آب کیر توست . زنای دیگه به جای این که حسادت کنن که مردی از تبار اونا داره این جوری به  اون زن حال میده کلی دست می زدند  .. هورا می کشیدند . سامان هم یک بار دیگه کمر فیروزه رو محکم با دو تا دستای خود گرفته بود و این بار کیرشو به صورت مستقیم وارد کس فیروزه کرده و با فشار بیشتری  اونو در تماس با لبه های کس و قسمت خارجی  اون قرار داده بود طوری که لذت و گرمای فوق العاده ای در کیرش به وجود اومده بود .  فیروزه حالا می دونست اینی که کسشو داغ کرده آب کیر سامانه .. چون به جای خالی شدن از اون داره وارد بدنش میشه ... سامان در حال انزال  و در حالی که چشاشو باز و بسته می کرد خیلی آروم به پدرش اشاره زد و گفت که آماده باشه . آماده برای این که خودشو وارد آب کنه و با فیروزه  یک سکس دو به یک داشته باشن ..
 -فیروزه جون شما که خودت می دونی احترام پدر واجبه ..   با اجازه شما می خوام از سیامک خان این بزرگ خاندان خانواده خوش خیال دعوت کنم که به من و تو بپیو نده . من میرم یه سوراخ بالاتر و پدر میاد رو همین سوراخی که من الان کار کردم کار می کنه .  تا حالا گناه کردم که پیش دستی کردم و همین جور داشتم حسرت خوردن های پدر رو می دیدم .
فیروزه تا حدودی تحت تاثیر قرار گرفته بود ولی از این که دو تا کیر رو یک بار دیگه با هم داشته باشه احساس لذت می کرد . اون یک بار این حس رو با سهیل و عرفان تجربه کرده بود و می دونست چه لذتی داره و چه حالی میده وقتی که دو چیز کلفت رو با هم در اون ناحیه حس کنی . جووووووووون .. ولی کون دادن یه درد خاصی رو واسش داشت که بیشتر این درد رو در همون لحظات اولیه حس می کرد ..
سامان : چه می فر مایی ؟ راضی هستی ؟
فیروزه : مگه می تونم ناراضی باشم ؟ قبول می کنم . با کمال میل . باعث افتخار منه که وجود من بتونه به خونواده  خوب و خیر و خوش قلب خوش خیال انرژی بده .. 
-فدای اون انرژی تو بشم من ..
سیامک خان حرفای اونا رو به خوبی نمی شنید ولی از این که پسرش اونو صدا زده خیلی خوشحال شد . حس کرد که کیرش یه انرژی دیگه ای گرفته . دوست داشت در برابر این زن کم نیاره . و در برابر پسرش .  شاید اگه پیش بقیه کم می آورد این قدر خیالش نبود ولی دوست  نداشت پیش فیروزه سر افکنده شه . اون هفتاد سال سنش بود .. سامان سرشو گذاشت زیر گوش فیروزه و گفت اگه می تونی واسه بابام ساک بزن . فیروزه : اتفاقا می خواستم همین کارو هم انجام بدم . ولی  پدر جون قبل از این که وارد آب شه همون لبه استخر وایسه کیرشو بذاره توی دهنم . اصلا من خودم صداش می کنم .
 خلاصه فیروزه سرگرم ساک زدن شد . سیامک حس می کرد که لب و دهن این زن داره جادو می کنه . چون طوری براش ساک می زد که سیامک فکر می کرد که به دوران جوانی خود بر گشته .. فیروزه از سیامک خواست که وارد آب شه و سامان هم از یکی از زنا خواست که واسش کرم بیاره که به کون فیروزه بمالونه .. رفتن به قسمتی که بیشتر بدنشون از آب بیرون باشه با این حال مردا یعنی سیامک و سامان تصمیم داشتن که ایستاده با فیروزه سکس کنن تا ببینن شرایط چی میشه و حرکت بعدی اونا به کجا می رسه . سامان از پشت و سیامک هم از جلو کیرشو نو به لاپای فیروزه می مالوندند . کیر  سیامک خیلی راحت وارد کس فیروزه شد ولی  سامان با این که سوراخ کون فیروزه رو چربش کرده بود اما تماس و فشار کیر اون طوری باعث درد فیروزه شد که زن به ناگهان جیغ وحشتناکی کشید
 -آییییییییییی آییییییییییییی ..
و در اون طرف عرفان که در حال آماده کردن خودش بود گفت واااااییییییی سارا جون کشتنش .. مامانمو کشتن ...
 سارا : نه بابا این فکر کنم از اون جیغ هاییه که زنا به وقت کون دادن می کشن . فکر کنم این کیر بابام بوده که صداشو در آورده .. مگه تو می خوای به مهمونی و عروسی بری که داری خودت رو آماده می کنی ؟ الان کنار استخر بیشترا یا لختن یا بیشتر لباساشونو در آوردن ..
عرفان و سارا به جمع اونا پیوستند .. عرفان خشکش زد نمی دونست چی بگه وقتی که مادرشو زیر کیر دو تا مرد میانسال و پیر می دید . اون و سهیل دو تایی مادرشو گاییده بودند  در حالی که در همان زمان اونا دو تایی سحر رو هم کرده بودند و از این نظر تونست خودشو عادت بده . ..
عرفان : مامان ..
نزدیک بود اشک از چشاش در بیاد ..
-مامان این چه وضعیه ؟!
 سامان ترسید که عرفان آبرو ریزی کنه .. یه اشاره ای به زنش سحر کرده که شر رو بخوابونه و جو رو یه جوری آرومش کنه ..
 فیروزه : پسرم عزیز دلم .. من اومده بودم شنا کنم داشتم غرق می شدم .. این دو تا آقایون گل اومدن منو نجات دادن .. آخ که اگه اونا نبودن معلوم نبود چی میشه و تو الان بی مادر می شدی ..
عرفان داشت به حرفای مادرش فکر می کرد و این که اصلا با عقل جور در نمیاد این حرفای مادرش  .. که داشته غرق می شده و اون دو نفر نجاتش دادند و  کیراشونو کردن توی کس و کونش .. داشت به این مسئله فکر می کرد که سحر اومد جلو و گفت -عزیزم عرفان جون .. چته ناراحتی . کسالت داری ؟ دوای دردت رو می دونم .. لباساتو در آر تا خودم ردیفت کنم .. تا عرفان بخواد حرفی بزنه سحر لختش کرد .. کیرشو گرفت توی  دستش ... شوهرش سامان که از پشت کرده بود توی کون مادر عرفان یه دستی برای زنش سحر تکون داد و ازش تشکر کرد که این جوری داره عرفان رو آرومش می کنه .. کیر عرفان سیخ شده بود .. فیروزه و سیامک و سامان و کل جمعیت محو صحنه شده بودند . سحر کیر عرفانو محکم توی دستش نگه داشته مرتب به  جمعیت نشونش می داد .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

3 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم خسته نباشی خیلی عالیه مخصوصا اون حرکتی که سحر کرد الت عرفانو تودستش محکم گرفته به طرف زنا نشون میداد داداش میشه سحر کار کنه که عرفان از سکس مامانش لذت ببره مثلا به عرفان بگه خودت که اخلاق مامانتو میدونی کاری نکن که مامانت نزاره بیایی اینجا پس لذت ببر تازه مامانت شاید با مردهای بیشتری سکس کنه داداش یه چیز تو همین مایه ها خودت درستش کن دادش ولی تو این قسمت حرفای قشنگی بین فیروزه خانواده خوش خیال ردو بدل شد مرسی

دلفین گفت...

داداش راستی درباره اریشگاه فیروزه به خانوما بگه وقتش موهای التتون هم رنگ بشه هم مدلشو درست کنیم که مردا میگن ما چی که فیروزه میگه الت شما مردا همیشه باید تمیز باشه ولی هروقت که موی التتتون بلند شد می تونیین بیایین اریشگاه تا براتون تیغش کنم اصلا می تونم موهای بدنتونم مثل خانوما موم بندازم که سحر میگه اصلاح سرو صورتتونم فیروز جون انجام میده دیگه چی میخوایین تازه عرفانم به فیروزه جون کمک میکنه

ایرانی گفت...

با درود به داداش دلفین گل و عزیز و ممنونم از پیشنهاد ها ی جالب... که البته پیشنهاد اول در مورد ترسوندن عرفان که خیلی عالی بود .. در مورد آرایش مو و این جور مسائل اگه فضای داستان بعد از چند قسمت تغییر کنه میشه مطالبی نوشت ولی به عنوان یک موضوع فرعی که زیاد نمیشه روش زوم کرد .. با تشکر ... ایرانی

 

ابزار وبمستر