رو کردم به ستاره و گفتم من دوست دارم یه چند دقیقه ای با هات تنها باشم نمی خوام همین الان برم به خونه .
-باشه هر چی تو بگی ..
ظاهرا اونم از دستم عصبانی بود . نمی دونم چون حالتش با دفعات پیش فرق می کرد . شاید اون انتطار اینو نداشت که من و فروزان رابطه مون تا این حد پیش رفته باشه . ولی با توجه به این که دفتر خاطرات منو چند روز پیش خونده بود نباید فقط به خاطر همین چیزا باشه . حدس دیگه ای می زدم و اون این که شاید اون پذیرفته بود اون چه رو که بر سر من اومده بود . خودشم واسم ردیف کرده بود که با فروزان تنها باشم ولی شاید این انتظارو داشت که با توجه به بی اعتنایی های اخیر فروزان نسبت به من دیگه تحویلش نگیرم .. شایدم اشتباه می کردم ..
-نمی دونم بهت چی بگم ستاره ..
ستاره : تو نمی دونی به من چی بگی یا این منم که نمی دونم چی بهت بگم ؟ می دونی چیکار کردی ؟
-با تو یبا با داداشت ؟
-با هر دو تا ..
-من با دل تو بازی نکردم . بار ها و بار ها بهت گفتم که یه مسائلی هست که اگه بگم تو از من متنفر میشی دیگه تو روم نگاه نمی کنی .. عشق از یادت میره ...
ستاره روی زمین و کنار تپه شنی و رو به دریا نشست و گفت آره دیدی که چه جوری نسبت بهت بی توجهی کردم . -ببینم بهت خوش گذشت ؟
-منظورت چیه ستاره . ما با هم رفتیم قدم زدیم . حرف زدیم . از گذشته ها گفتیم . اون پسرمو نشونم داد . و من ته دلم از شخصیت تو تعجب کردم . از این که تو بهترین دختر روی زمینی ..
-حالا هندونه زیر بغلم می ذاری ؟ اگه واست بهترین دختر روی زمین بودم می تونستم بهترین زن روی زمین هم باشم ..
-ستاره چرا این جوری داری با احساسات من بازی می کنی ؟
-من که چیزی نگفتم فر هوش . تو خودت گفتی بیا بریم قدم بزنیم . من اگه دوست نمی داشتم که تو و فروزان با هم آشتی کنین دیگه اونو صداش نمی کردم .. دیگه بهش نمی گفتم حال و روز تو رو .. آخه واسم عزیزی .. دوست دارم روحیه بگیری شاد باشی .. شاید همین روحیه ات سبب شه به درمانت جواب بدی .
-ستاره من کارم تمومه . ولی خوشحالم که قبل از مرگم می تونم بهترین روزای ز ندگیمو بگذرونم . سپهر کوچولو وقتی که بزرگ شه باباشو می بینه . من حالا نمی خوام بمیرم . من نمی خوام به این زودی ها بمیرم . حالا که حس می کنم خیلی چیزا رو به دست آوردم دوست ندارم بمیرم . می خوام زنده یاشم وزندگی کنم .
ستاره : منم دوست ندارم که الان از دستت بدم . منم دوست ندارم رویا های خودمو از دست رفته ببینم . رویایی که هیچوقت بهش نمی رسم . رویایی که مال من نیست . عشقی که هیچوقت دلشو بهم نمیده .. ولی من دلمو دادم بهت .. بذار همراهت باشه . اون همراه توست . من برات می جنگم .. برای این که روزای خوبی داشته باشی .. تا اون جا که بتونم خدای خودمو فریاد می زنم که تو رو از ما نگیره . می دونی نیروی عشق خیلی قویه ...
-آره ستاره من اینو به خوبی حسش کردم .
ستاره : من شاید به چیزی نرسم ولی اونی که دوستش دارم به خیلی چیزا می رسه ...
-ستاره فقط یه ماه مونده ... من به خاطر همین یه ماه ازت ممنونم . منو از دریا کشیدی بیرون ... عشقمو بهم بر گردوندی در حالی که با این کارت بزرگترین عذابو برای خودت به جون خریدی ...
ستاره در حالی که غرق اشک بود و نمی شد چشای خوشگلشو دید گفت درسته که عذاب می کشم ولی با بعضی رنجهاست که آدم احساس آرامش می کنه چون اونی رو که دوستش داره و با تمام وجودش می خواد در آرامش می بینه . حتما لزومی نداره که یه آدم خوش باشه تا احساس خوشبختی کنه .. حالا منم احساس خوشبختی می کنم . چون پس از مدتها می تونم یه لبخند رضایت رو لبات ببینم ..
مچ دستای ستاره رو میون دستام گرفتم . سرشو انداخته بود پایین ... قطرات اشکشو پشت دستای خودم احساس می کردم . اون خیلی نازکدل بود . بهش حق می دادم .
-ستاره به خاطر همه چی ازت ممنونم . تو وقتی منو از دریا گرفتی بعدش رفتی خاطرات منو خوندی ..
-آره .. رضا راست می گفت کلید از دستش افتاد میون شنها و گم شد ولی من طوری پیداش کردم که اونو ندید . این جوری خیلی بهتر بود . وقتی فهمیدم جریان چیه تمام بدنم لرزید .. یه حس عجیبی داشتم . ولی نمی تونستم ازت متنفر باشم . می دونستم تو هم از این وضع ناراحتی . شاید پشیمون نبودی ولی می دونستم احساس رنج می کنی .. تو با اون همه درد و عذابت از این که عاشق فروزان شده بودی پشیمون نبودی .. اون وقت چطور انتظار داشتی که من به خاطر عشق پاک خودم پشیمون باشم . پشیمون باشم ازاین که دلمو دادم بهت . یه انسان هیچوقت از عاشق شدن پشیمون نمی شه . حتی اگه بگه پشیمونم . .. هنوزم دوستت دارم . می دونم دیگه مال من نمیشی . آخرین امید منم پر زد و رفت .. ولی من دلمو به تو دادم . دلم در دل مهربون توست . شاید تو منو حس نمی کنی ..نمی تونی درکم کنی .. ولی من تو رو حست می کنم . چون در وجود توام . چون در دل تو قرار دارم . چون دوستت دارم . چون عاشقت هستم . همین که صدای نفسهای تو رو می شنوم این واسم از همه چب مهم تره ..
-ستاره درکم کن .. ببین تو خودت عاشقی .. منم قبل از این که تو عاشقم بشی عاشق فروزان بودم ..
ستاره : این یه تیکه رو اشتباه می کنی . من سالهاست که دوستت دارم . ولی تو نخواستی احساس دختری رو که به هیچ پسری توجه نداشت و در رویا هاش تو رو می دید درک کنی . ... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر